۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه














قتل در بازداشتگاه

خبر کشته شدن دختر دیگری از جمع بازداشت شدگان روزهای اعتراض های خیابانی مردم به کودتای انتخاباتی را سایت "پارلمان نیوز" منعکس کننده نظرات و اخبار فراکسیون اقلیت مجلس اعلام کرد. بموجب این خبر "سعیده پورآقایی" فرزند یکی از رزمندگان دوران جنگ با عراق بوده و پدرش دو سال پیش براثر عوارض ناشی از ترکش شیمیائی در گذشت.

سعیده پورآقائی در یکی از شب های بعد از کودتا، بازداشت شد و بعد از مدتی خبر کشته شدنش در بازداشتگاه و انتقال جسد به سردخانه صنعتی جاده شهرری به مادرش داده شد. گفته می شود او نیز سرنوشتی همانند سرنوشت ترانه موسوی داشته و جسدش را پیش از انتقال به سردخانه صنعتی سوزانده بودند تا آثار جرم را پاک کرده باشند. محلی که وی را در آن دفن کرده اند نیز قطعه 302 بهشت زهراست که در آن شمار زیادی از قربانیان کودتا را پنهائی دفن کرده بودند و اکنون این قطعه توسط خانواده قربانیان شناسائی شده است. در مراسم بزرگداشت وی که آگهی آن را می بینید، میرحسین موسوی نیر حضور یافت.

هیات ویژه قوه قضائیه نامه کروبی در باره تجاوز را بررسی می کند

ابراهیم رئیسی

به گفته آقای رئیسی، امروز نامه آقای کروبی در باره تجاوز در هیات ویژه قضایی بررسی می شود

ابراهیم رئیسی معاون اول قوه قضائیه ایران اعلام کرده که هیات ویژه قضائی نامه مهدی کروبی نامزد معترض به نتایج انتخابات در باره آزار جنسی و تجاوز به برخی بازداشتی های وقایع بعد از انتخابات را بررسی می کند.

آقای کروبی نامه ای به صادق لاریجانی رئیس جدید قوه قضائیه نوشته بود و آنطور که آقای رئیسی گفته، این نامه از سوی رئیس قوه قضائیه به هیات ویژه قوه قضائیه برای بررسی وقایع بعد از انتخابات، ارجاع شده است.

آقای کروبی در نامه خود به رئیس قوه قضائیه اعلام کرده بود که آماده است مستندات آزار جنسی و تجاوز به برخی از بازداشتی های وقایع بعد از انتخابات ایران را به وی ارائه کند.

دبیر کل حزب اعتماد ملی و نامزد معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در عین حال تاکید کرده بود که تحقق این امر مشروط به تضمین امنیت افرادی است که به گفته وی در بازداشتگاه های نیروهای امنیتی مورد تجاوز قرار گرفته اند.

مهدی کروبی پیشتر در نامه ای به اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان، این اتهام را مطرح کرده بود که به برخی از بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات تجاوز جنسی شده اند.

او در نامه اش به رئیس قوه قضائیه نوشته: "اکنون این آخرين نامه‌ای است که برای دادخواهی از جانب کسانی که بناحق در حوادث پس از انتخابات مورد ظلم و ستم واقع شده‌اند، به حضور جنابعالی ارسال می‌دارم".

وی افزوده است:"...اميدوارم که در طلیعه حضور شما بر مسند ریاست قوه قضائیه، شاهد اجرای عدالت باشيم و دیگر نیازی به این نباشد که مردم بزرگوار و رنج‌دیده ایران به صورت مستقیم مورد خطاب واقع شوند و موجبات تکدر خاطر و ناراحتی آنان بیش از این فراهم آید".

آقای کروبی با ارسال نامه ای به رئیس قوه قضائیه اعلام کرده بود که حاضر است مستندات تجاوز را در اختیارش بگذارد

مهدی کروبی روز دوشنبه (24 اوت) گزارش شخصی یکی از بازداشت شدگان را منتشر کرد که می گوید در زمان بازداشت مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته است.

رئیس قوه قضائیه، دو روز پیش با صدور حکمی هیاتی ویژه را برای رسیدگی به پرونده های مرتبط با وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری این کشور تشکیل داد. در این هیات ابراهيم رئيسی، معاون اول قوه قضاييه، غلامحسين محسنی اژه ای، دادستان کل کشور و علی خلفی از مشاوران خود، را مامور نظارت بر رسیدگی به پرونده های مرتبط با وقایع بعد از انتخابات کرد.

آقای محسنی اژه ای در زمان بروز اعتراضات علیه نتیجه انتخابات وزیر اطلاعات بود و در این سمت، اعتراض کنندگان را به ایجاد اغتشاش و نا امنی متهم می کرد.

رئیس قوه قضائیه در حکم خود از این سه مقام خواست که "بر کليه مراحل رسيدگی اعم از تحقيقات دادسرا و محاکمات دادگاهی، ضمن رعايت کليه ضوابط قانونی و حقوق متهمين نظارت مستمر به عمل آورده و مراتب را به اينجانب گزارش نماييد".

آقای رئیسی گفته است که هیات ویژه در کمتر از 48 ساعتی که از تشکیل آن گذشته با عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران دیدار کرده و امروز با رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح جلسه دارد.

به گفته آقای رئیسی، این هیات به دنبال آن است که در مرحله تحقیق، دادسرا و دادگاه اقدامات قانونمند باشد و "تاکید ما به دادستان، رئیس دادگاه، و در بخش تحقیقات رعایت کامل قانون و رعایت حق و عدل در این رسیدگی هاست."

پیش از این، محمد حسین شاملو احمدی، بازپرس ویژه‌ قتل تهران اخیرا با ارسال نامه‌ای به صادق لاریجانی پیشنهادهایی به او ارائه کرده بود.

او در این نامه موضوع بازداشتگاه کهریزک، "بازداشت‌های غیرموجه و برخوردهای غیرشرعی با برخی افراد بازداشت‌شده و كشته شدن برخی افراد" را ناشی از "تغافل، بی‌درایتی و مسامحه‌ برخی مسئولان" دانسته بود.

۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

باج خواهی یك نماینده از وزرای پیشنهادی

تحركات یك نماینده مجلس كه كارنامه ای نامطلوبی در زمینه سوء استفاده از بیت المال و رانت خواری دارد، پس از معرفی وزرای پیشنهادی به موضوعی جذاب در میان نمایندگان تبدیل شده است.

به گزارش جهان ،این آقای نماینده كه از قضا رئیس یكی از كمیسیون های مجلس نیز هست در سالیان گذشته به دلیل صدور چك های برگشتی و نیز رانت خواری و استفاده از لابی نمایندگی خود دوستان و نزدیكان را به ثروت های بادآورده زیادی رسانده بود در این دوره از نمایندگی خود نیز در ادامه مشی سابقش با ترویج اشرافی گری و هزینه تراشی های بسیار برای بیت المال اعتراضات بسیاری را در داخل و خارج از مجلس به وجود آورده است.

اما در این میان، ارتباطات مشكوك و رانت خواری وی از چند دستگاه پول ساز دولتی هم از موضوعاتی است كه به تشكیل پرونده برای وی در كمیسیون اصل نود مجلس انجامیده است.

بنابراین گزارش، این نماینده در حال حاضر و در اولین روزهای معرفی كابینه با اصراری خارج از وصف به مخالفت با وزرایی پرداخته كه روی خوشی به وی نشان نداده اند. در عین حال حمایتهای جانانه از تنها وزیر پیشنهادی كه سابقه محكومیت قضایی دارد در دستور كار این نماینده وظیفه شناس قرار گرفته است.

البته تعمیم مواضع خود به نقل از تمام اعضای كمیسیون مربوطه اش همواره با تكذیب آنان مواجه می شود، و با توجه به سوء شهرت وی در بین نمایندگان، این گونه جوسازی های وی كه با هدف امتیاز گرفتن از وزرای پیشنهادی صورت می گیرد چندان طرفداری در مجلس ندارد.

محمد هاشمي : عروس آیت‌الله را کتک زدند

وزنامه اعتماد در شماره امروز خود نوشت:


بعد از 30سال که از تاسيس نظام جمهوري اسلامي مي‌گذرد خانواده هاشمي رفسنجاني همچنان در کانون توجهات سياسي و رسانه‌اي هستند. بعد از اعتراضات به انتخابات دو بار خبر دستگيري خانواده آيت الله هاشمي رفسنجاني منتشر شد. محمد هاشمي برادر رئيس مجلس خبرگان در گزارش کوتاهي ناگفته‌هايي از برخورد ماموران با عروس آيت الله هاشمي رفسنجاني را بازگو مي‌کند.



ماجراي دستگيري برخي از اعضاي خانواده آقاي هاشمي چه بود؟

در نوبت اول که خانم فائزه و چند تن از بستگان دستگير شدند، اعلام کردند نيروي انتظامي دختر آقاي هاشمي را گرفته براي اينکه مردم به ايشان آسيب نرسانند، در حقيقت توجيه آنها براي اين اقدام اين بود. ولي در مورد دوم که عروس ايشان همسر آقاي مهدي هاشمي دستگير شد، نمي‌دانم ايشان را شناسايي کرده بودند يا ايشان را به عنوان يک فرد عادي دستگير کرده بودند چون نسبت به ايشان بدرفتاري کرده و ايشان را ضرب و شتم کرده بودند. اما از اطلاع يا عدم اطلاع آنها از اينکه ايشان عروس آقاي هاشمي است، آگاه نيستم. رفتاري که با ايشان شده بود حتي به عنوان يک فرد عادي دور از ارزش‌هاي اسلامي و انساني بوده است.

از نگاه شما منشا اين خصومت و دشمني چيست؟

اين طور به نظر مي‌رسد که شخص آقاي هاشمي مطرح نيست، شخصيت هاشمي است که مطرح است. آناني که مي‌خواهند قرائتي متفاوت از قرائت فکر امام را در جامعه پياده کنند به خوبي مي‌دانند افرادي چون هاشمي مانع بزرگي برايشان محسوب مي‌شود و نمي‌توانند به راحتي از اين مانع عبور کنند. پايگاه حضرت امام(ره) هنوز آنقدر ضعيف نشده است که آنها هر کاري مي‌خواهند انجام دهند. ياران امام در صحنه حضور دارند. اعتراضاتي که نسبت به اين جملات مطرح شد نشان مي‌دهد طرفداران امام در صحنه هستند. شفافيت مرزها نمي‌گذارد آقايان شرايط کشور را به 30 سال پيش برگردانند. اسلام و امام تمام افتخارش اين بود که حضورشان پاياني بود بر اين نوع تفکرات. بنابراين دوران سختي پيش رو داريم و ان شاءالله خدا کمک کند از اين مرحله سخت عبور کنيم.

چگونه مي‌توانيد يا مي‌خواهيد از اين مرحله عبور کنيد؟

تمام تلاش امام در دوراني که در تبعيد به سر مي‌بردند اين بود که به عده‌اي در حوزه‌ها ثابت کنند اسلام حکومت دارد. مگر مي‌شود دين حکومت نداشته باشد. ايشان حکومت ديني را حکومت مردمي کردند. در صحبت‌هاي مختلف هميشه حرف‌هاي منتقدان را مبني بر اينکه اسلام برنامه ندارد، نقض کردند و با اين کار خود مي‌خواستند اسلام واقعي را به همگان نشان دهند. ايشان کارهايي را که خود مردم مي‌توانستند انجام دهند به مردم سپردند. اما امروز مي‌بينيم حتي به اين مساله نيز خدشه وارد مي‌کنند. با رفتارهايي که با مردم مي‌شود چهره نظام را خدشه دار مي‌کنند. حتي دستاورد حکومتي زمان امام زير سوال مي‌رود.

مي خواهم بگويم راه برون رفت از اين وضعيت اين است که رفتار و سيره امام را به عنوان الگوي حکومتي در عصر حاضر قرار دهيم و تلاش کنيم اين سيره الگوي جمهوري اسلامي قرار بگيرد. اگر هم قرار است وحدتي برقرار شود بايد حول امام، راه امام و انديشه امام وحدت به وجود آيد و با تمام دشمنان اين نگاه برخورد شود.

شما اشاره کرديد اين نگاه دشمني با نگاه امام دارد. آيا وحدت با دشمن امکان پذير است؟

با دشمن نمي‌شود وحدت برقرار کرد اما مي‌شود به تفاهم رسيد. البته همه کساني که با سيره و انديشه امام مخالفت مي‌کنند قصد دشمني ندارند بلکه مخالفت آنها ناشي از برداشت‌هاي غلط و کج سليقگي است. البته در اين ميان هستند افرادي که عناد دارند و هدف شان انحراف از خط امام است.

چگونه مي‌توان به اين وحدت دست يافت؟

در حال حاضر چون شفاف سازي صورت گرفته به راحتي مي‌شود فهميد با چه کساني امکان وحدت وجود دارد.

آيا مي‌شود گفت نيروهاي خط امام در يک جبهه قرار گرفته‌اند؟

اين طور به نظر مي‌رسد. اظهارنظر درباره اينکه همه لزوماً در يک جبهه هستند يا نه، دشوار است. ولي بسياري از ياران قديمي دغدغه‌هاي فکري مشترکي پيدا کرده‌اند اما ممکن است از نظر سياسي در يک جبهه نباشند.

در انتخابات گذشته خانواده آقاي هاشمي يک طرف ماجرا بودند يا به عنوان نامزد انتخابات يا به عنوان مجري انتخابات. اين انتخابات از آن دست انتخاباتي بود که خانواده آقاي هاشمي هيچ نقشي نداشتند. اما باز هم نوک پيکان انتقادات و اعتراضات متوجه ايشان بود. شما تا حالا به اين موضوع فکر کرده ايد، چرا؟

در مثل مناقشه نيست. ما در تاريخ از اين گونه موارد زياد داريم. يکي از موارد مشهور آن صحراي کربلا است. زماني که امام حسين(ع) فرمودند به چه جرمي قصد کشتن مرا داريد، عده‌اي گفتند «بذنب ابي»، يعني از روي کينه‌اي که به حضرت علي(ع) داريم چنين قصدي داريم. در امام حسين موضوعي نديدند که مستوجب قتل باشد. حالا هم مي‌بينم همين منطق در مورد آقاي هاشمي وجود دارد. نقشي که آقاي هاشمي از پيدايش نهضت امام(ره) تاکنون ايفا کرده‌اند براي عده‌اي کينه شده است و نمي‌توانند از آن بگذرند. ايشان را ترور کردند، موفق نشدند. ترور شخصيتي کردند اما باز هم نتوانستند ايشان را از قلب مردم بيرون کنند چون بالاخره ياران امام به آقاي هاشمي به عنوان يک قهرمان مبارز مي‌نگرند. الان هم آقاي هاشمي مي‌تواند از انحرافات و پايمال شدن انديشه‌هاي امام جلوگيري کند. الان افرادي پيدا شده‌اند که مهم ترين وظيفه شان تهمت زدن به آقاي هاشمي است.

فکر مي‌کنيد اين افراد متوجه جايگاه آقاي هاشمي در بين مردم هستند و اين تهمت‌ها را مي‌زنند؟

اتفاقاً بحث من اين است. اگر مردم از آقاي هاشمي استقبال نمي‌کردند و فکر نمي‌کردند آقاي هاشمي جايگاهي ندارد که مهم نبود. آنها وقتي فهميدند نتوانسته‌اند مردم را از آقاي هاشمي و آقاي هاشمي را از مردم بگيرند دقيقاً صحبت‌هاي امام را يادآوري مي‌کند که فرمودند؛ «ملت بزرگ اسلام مصمم است به نهضت اسلامي خود ادامه دهد و اجازه دخالت خيانتکاران را در کشور خود ندهد». چيزي که ما امروز در آينه مي‌بينيم، امام 30 سال پيش در خشت خام مي‌ديدند. پيام امام براي آقاي هاشمي در 30 سال پيش مثل اين است که امروز صادر شده است.

پيش بيني مي‌کرديد از نماز جمعه آقاي هاشمي تا اين اندازه استقبال شود؟

اينچنين جمعيتي براي من غيرقابل پيش بيني نبود. هفته‌اي که اعلام شد نماز را آقاي هاشمي اقامه مي‌کنند هيجاني در بين مردم به چشم خورد. بنابراين غيرقابل پيش بيني نبود. نکته مهم اين ماجرا اين است که وقتي بدخواهان آقاي هاشمي (به تعبير امام) فهميدند هيچ کدام از تهمت‌ها و ناسزاهايشان نه تنها تاثيري در ذهن مردم نداشته بلکه باعث تثبيت جايگاه ايشان نيز شده اين عاملي براي تشديد کينه شد.

به همين دليل نماز جمعه دوم برگزار نشد؟

دلايل لغو شدن نماز جمعه ايشان را نمي‌دانم. پيرامون نماز جمعه، دفعه قبل مردم را کتک زدند و ايشان بسيار ناراحت و کسل شدند و گفتند چرا بايد در نماز مردم را کتک بزنند؟ بعد به خاطر اينکه اين حوادث تکرار نشود از حضور در نماز جمعه خودداري کردند.

هر بار که ايشان بخواهند نماز جمعه را اقامه کنند حتماً با چنين استقبالي روبه رو خواهند بود. آيا اين به اين معناست که بايد تريبون نماز جمعه را ترک کنند؟

اولاً من تصور نمي‌کنم ايشان نماز جمعه را ترک کنند. ثانياً ما اميدواريم مخالفان آقاي هاشمي واقعاً مصلحت نظام را در نظر بگيرند. اگر نماز جمعه نمازي دشمن شکن است و بايد باشکوه برگزار شود، اين نشانه اقتدار نظام است و به شخص آقاي هاشمي مربوط نمي‌شود. ايشان يکي از ارکان نظام هستند. بنابراين اگر بخواهند اقتدار نظام حفظ شود بايد ارکان نظام مثل آقاي هاشمي حفظ شوند و اين بعد از 30 سال افتخار بزرگي براي ملت و مسوولان نظام است که ما مي‌بينيم به رغم همه اتهاماتي که دشمنان خارجي و دوستان نادان داخلي به ما زدند و رفتار ناشايستي داشتند باز هم وقتي جايي سخن از ياران نظام و اصالت نظام به ميان مي‌آيد مردم در صحنه حاضر مي‌شوند.

آيا مجمع تشخيص مصلحت نظام آمادگي اين را دارد با اين شرايطي که کشور در آن قرار گرفته به سمت تلطيف فضا برود؟

اين مساله جزء مسووليت‌هاي مجمع است. يعني در قانون اساسي ظرفيتي که براي حل موضوع يا معضلات پيش بيني شده، مجمع است. مجمع است که اين مهم را بر عهده دارد. اما اينجا شيوه‌اي داريم به اين معني که رهبري معضلات را ارجاع دهند. اگر رهبري ارجاع بدهند قاعدتاً چون اين از وظايف مجمع است و ظرفيت قانوني لازم را دارد، مجمع سر باز نمي‌زند.

در مجمع براي خروج از اين وضعيت چنين بحثي شده است؟

در آخرين جلسه مجلس هنوز مسائل تا اين حد بحراني نشده بود. بنابراين بحث بر اينکه مجمع مسائل را حل کند، مطرح نبود. اما عده‌اي خارج از مجمع به بعضي از اعضاي مجمع پيشنهاداتي مي‌دادند. الان حدود يک ماه است که مجمع تعطيلات تابستاني داشت حالا اگر رهبري ارجاع دهند چون وظيفه مجمع است که رسيدگي کند حتماً اقدام مي‌کند.


ايران بهترين مشتري برنج هندي است

روزنامه «اكونوميك تايمز» هند با اعلام خبر صادرات 3/1 ميليون تن برنج بسماتي هند به ايران در سال جاري نوشت: ايراني‌ها برنج هندي را گران‌تر از همه جاي دنيا از ما مي‌خرند و اصلا قدرت چانه زني در برابر بازرگانان هندي را ندارند.

به گزارش جام جم به نقل از فارس، كشاورزان پنجاب و هريانا ميزان توليد برنج بسماتي را در فصل جاري زراعي به شدت افزايش دادند، ولي ميزان درآمد آنها و شركت‌هاي صادركننده برنج در بازار تهران تعيين مي‌شود. اين شركت‌ها و سهامداران آن بيش از 2000 كرور روپيه در اين صنعت سرمايه‌گذاري كردند. ولي واقعا چرا بازار برنج بسماتي هند از تارائوري به تهران نقل مكان كرده است؟

روزنامه اكونوميك تايمز گزارش داد، طي سال‌هاي اخير ايران و عراق به دلايل مختلف به بازار محبوب و مورد تمايل كشاورزان و صادركنندگان برنج هند تبديل شده است.

نخست اين‌كه، ايراني‌ها حجم زيادي از برنج نيم پخت پوسا را خريداري مي‌كنند. با توجه به كشتزارهاي ايران در مناطق استوايي، اين كشور بشدت به بازار‌هاي جهاني براي عرضه برنج معطر وابسته شده است. با توجه به تمايل هند براي صادرات 3 ميليون تن برنج بسماتي، ايران به مشتري بزرگ و مهمي ‌تبديل شده است.

در فصل زراعي جديد كه از ابتداي اكتبر آغاز مي‌شود، حدود نيمي‌از صادرات 5/2 ميليون تني برنج بسماتي از بازار ايران سر در خواهد آورد. وقتي نيمي‌از محصول توليدي شما در يك بازار عرضه مي‌شود بايد مراقب اين بازار باشيد. اين دقيقا كاري است كه صنايع توليد برنج هند انجام مي‌دهند. دوم اين‌كه، ايران بهترين قيمت را براي برنج بسماتي هند پرداخت مي‌كند. انواع برنج پوسا 1121 كه تحت عنوان برنج بسماتي وارد بازار ايران مي‌شود، گران ترين نوع آن در بازار اصفهان 1500 دلار به ازاي هر تن خواهد بود. ولي به علت اين‌كه ايراني‌ها براي خريد برنج‌هاي معطر داخلي مثل دم سياه به پرداخت قيمت‌هاي بالاتر عادت كرده‌اند، بنا براين قيمت‌هايي نزديك دم سياه براي برنج پوسا 1121 براي آنها چندان زياد نيست.

اين مساله موجب شده تا شركت‌ها و كشاورزان هندي براي كاشت و صادرات بيشتر برنج به ايران تشويق شوند. علاوه بر اين، خريداران ايراني تمايلي به ذخيره‌سازي زياد برنج ندارند و تنها در زماني كه با كاهش عرضه روبه‌رو شوند، اقدام به واردات مي‌كنند. اين مساله موجب كاهش قدرت چانه زني تجار و بازرگانان ايراني در برابر هندي‌ها مي‌شود. بنابراين صادركنندگان هندي سود سرشاري از تجارت برنج با ايران به جيب مي‌زنند.

قصاب مطبوعات رفت

سعید مرتضوی، دادستان عمومی و انقلاب تهران با حکم صادق لاریجانی ، رئیس جدید قوه قضائیه برکنار شد. برکناری این قاضی بدنام که به جلاد مطبوعات ایران معروف است در حالی صورت می گیرد که افکار عمومی می پرسند آیا به جنایات و پرونده های او رسیدگی خواهد شد یا از پشت میز دادستانی تهران به میز دیگری نقل مکان خواهد کرد.

توقیف صدها روزنامه و نشریه ،بازداشت تعداد زیادی از روزنامه نگاران، راه اندازی پرونده هایی چون نظرسنجی، سینمایی نویسان، وبلاگ نویسان، پرونده عباس پالیزدار،پرونده سازی برای فعالان مدنی و سیاسی، قتل زهرا کاظمی، تجاوز در یزد و... تنها نمونه هایی از برگ های کارنامه سعید مرتضوی است که رهبر جمهوری اسلامی وی را یک حزب اللهی فعال و دولت احمدی نژاداو را مدیری نمونه معرفی کرده اند.

مرتضوی در شرایطی برکنار شده که افکار عمومی خواهان رسیدگی به تخلفات و نقش او در بازداشت ها و نگهداری بازداشت شدگان اخیر در سلول های انفرادی،شکنجه های جسمی و روانی و اعتراف گیری های تلویزیونی هستند؛آن هم در حالیکه به شهادت بازداشت شدگان، او نقش مستقیمی در این مسائل داشته است.


شاهرودی توان برکناری مرتضوی را نداشت
پیش از روی کار آمدن صادق لاریجانی، به عنوان رئیس قوه قضائیه ، شایعات بسیاری درباره برکناری قاضی مرتضوی در محافل خبری و سیاسی منتشر شد اما کمتر کسی فکر میکرد این امر رنگ واقعیت به خود بگیرد. علت این امر شاید این بود که آیت الله شاهرودی برخلاف میل باطنی خود مجبور شد ابن قاضی بدنام را تحمل کند. بر اساس برخی روایت ها ، مرتضوی مورد علاقه ویژه آیت الله خامنه ای است و به شدت از سوی رهبر ایران حمایت می شود به طوریکه در آغاز دوره دوم ریاست شاهرودی در دستگاه قضا، او خواهان کنار رفتن عباسعلی علیزاده و سعید مرتضوی شد که با اولی موافقت شد اما در موردمرتضوی موافقتی به دست نیاورد. شاهرودی در محافل خصوصی عنوان کرده است که مسولیت تمام اعمال دستگاه قضا غیر از حوزه کاری سعید مرتضوی را بر عهده دارد
همین امر باعث شد که مصطفی تاج زاده بگوید ما روزی بر سعید مرتضوی پیروز می شویم که قانون بر دستگاه قضایی حاکم شود.
تاج زاده از مرتضوی در کنار دو سعید دیگر به عنوان کسانی که در مقابل جریان اصلاحات دموکراسی خواه ایستاده اند نام برد و در سوم خرداد 88 نوشت: با پيروزي در انتخابات و تلاش‌های آقای خاتمی، توانستیم سعید امامی را به عنوان نماد جریان "قتل‌عام درمانی" شكست دهیم به طوريكه امكان احياي پروژه قتل‌های زنجیره‌ای وجود ندارد. در جریان ترور آقای حجاریان، با سعيد عسگر مواجه شديم كه شاخه نظامي انصار حزب‌الله بود و با محكوميت مردم، آن پروژه هم شكست خورد. با این حال، هنوز نتوانسته ايم بر سعيد سوم يا "سعید مرتضوی" پیروز شویم. وقتی بر این سعید پیروز می‌شویم كه قانون بر دستگاه قضایی حاكم شود.
عضو شورای مركزی جبهه مشاركت افزود: ما وقتی می‌توانیم بر سعید مرتضوی پیروز شویم كه از خود همبستگی نشان دهیم و افكارعمومی را فعال كنیم. اگر مرتضوی فعالان تشكل‌ها را بازداشت می‌كند، ما باید فعالیت هاي خود را متشكل تر كنیم.

دروغگویی بزرگ و بی پروا
یکی از معروف ترین ویژگی های مرتضوی دروغگویی اوست. علی شکوری راد، عضو جبهه مشارکت و نماینده مجلس ششم در وبلاگش در این مورد نوشته: اینجانب چند نوبت به عنوان متهم و دو نوبت هم بعنوان بررسی کننده از سوی مجلس ششم و کمیسیون اصل نود با این پدیده عرصهء قضا در کشورمان مواجه شده ام. در این دیدارها دریافتم او دروغگویی بزرگ و بی پروا است. قانون در دستان او همچون مومی نرم به بازی گرفته می شود و هر حکمی را بخواهد از متن قانون استنتاج می کند و در این کار از هیچ چیز و هیچ کس واهمه ای نمی کند. در این داوری بسیاری با من همراه هستند و همین امر مرا متقاعد کرده است که دچار اشتباه نیستم.
شکوری راد یادآور شده است:به راستی اگر حجت کافی در پیشگاه الهی برای اثبات این مدعا نمی داشتم و اگر وجدان انقلابی به من حکم "لا تخف" نمی کرد چنین بی پروا در بیان این حقیقت نمی بودم و خودم را به دردسر های محتمل بعدی گرفتار نمی کردم.
به گفته شکوری راد «روزی عباسعلی علیزاده در کمیسیون اصل نود مجلس ششم حاضر بود. در ضمن بحث، نامی از قاضی مرتضوی برده شد. ایشان برآشفته شد و با پرخاش و عصبانیت بسیار اعتراض کرد که چرا از لفظ " قاضی مرتضوی" استفاده شد. وی آن را توهین تلقی می کرد چرا که مصطلح نبود سایر قضات چنین نامیده شوند.چنین عنوانی قرینه ای از عنوان " پزشک احمدی" را احتمالابه ذهن ایشان متبادر کرده بود که پزشک نبود بلکه هنرش کشتن زندانیان مبارز به وسیله آمپول هوا در زندان های دورهء رضا شاه بود و طبیعتا بسیار منفور بود.»

قاتل مطبوعات
سعید مرتضوی، 42 ساله که به دلیل توقیف و سرکوب گسترده مطبوعات در ایران و بازداشت بسیاری از روزنامه نگاران به شهرت جهانی دست یافت، در میان فعالان حقوق بشری نامی بسیار آشنا و منفور است. او متولد سال ١٣٤٦ در شهرستان میبد است و بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه در این شهر، بدون کنکور با سهیمه بسیج به دانشگاه آزاد واحد تفت راه یافت و کارش را از سال ١٣٦٥ بعنوان دادیار در دستگاه قضایی آغاز کرد و مدتی بعد به ریاست دادگستری شهر بابک رسید.
او در 28 سالگی و در حالیکه پرونده تخلفات اخلاقی او به دادگاه انتظامی قضات ارجاع شده بود به دلیل آشنایی با فرزند محمد یزدی، رئیس وقت قوه قضائیه ، به عنوان قاضی شعبه 1410 ، شعبه مطبوعات در تهران منصوب شد. دوره 6 ساله ای که به توقیف بیش از 76 نشریه و بازداشت 37 روزنامه نگار و فعال مطبوعاتی منجر شد.
مرتضوی در حالی به استخدام دستگاه قضایی در آمد که هنوز تحصیلات حقوقی خود را به اتمام نرسانده بود و خیلی سریع پله های ترقی را در این قوه پشت سر گذاشت و به پاس توقیف و قلع و قمع گسترده مطبوعات ، به سمت دادستان عمومی و انقلاب تهران گمارده شد.
نام سعید مرتضوی بار اول با حکم توقیف روزنامه جامعه و سپس توس و بازداشت ماشالله شمس الواعظین و حمیدرضا جلایی پور و ابراهیم نبوی بر سر زبان ها افتاد. زمانی که عطاالله مهاجرانی ، وزیر ارشاد بود و احمد بورقانی و عیسی سحرخیز، معاونان مطبوعاتی و مطبوعات داخلی این وزارتخانه بودند. مرتضوی ابتدا کوشید با فشار بر بورقانی ، جلوی انتشار روزنامه جامعه را بگیرد اما وقتی با واکنش تند احمد بورقانی مواجه شد، خود رسما اولین حکم توقیف یک روزنامه را صادر کرد.
او در ادامه و بعد از سخنرانی آیت الله خامنه ای که گفته بود "اگر با انگشتم اشاره کنم مردم همه شما را برجای خود می نشانند" با توقیف روزنامه توس ، حکم بازداشت شمس الواعظین، جوادی حصار، جلایی پور و ابراهیم نبوی را صادر کرد.
مرتضوی که تا آن موقع تقریبا همه چهره های سرشناس روزنامه نگاری ایران را بازداشت و محاکمه کرده بود ، در اردیبهشت 79 با توقیف 18 روزنامه و نشریه در یک روز، رکوردی ننگین از خود بر جای گذاشت. او بعد از سخنان آیت الله خامنه ای که مطبوعات را پایگاه دشمن خوانده بود، دستور توقیف 18 رسانه را به استناد قانون اقدامات تامینی صادر کرد.آن هم در حالیکه قانون اقدامات تامینی در سال 1338 برای برخورد با اراذل و اوباش چاقو کش و ولگرد و مجرمان خطرناک تصویب شده بود.
در سال 1382 و همزمان با انتصاب سعید مرتضوی به سمت دادستانی تهران ، عليرضا علوی تبار، نظريه پرداز اصلاح طلب که خود بارها توسط مرتضوی بازجوئی شده است با انتشار خبر انتصاب وی به دادستانی تهران در مقاله ای نوشت: "اين انتصاب خبر تازه ای نيست چون وی پيش از اين نيز مجری فعال تصميم هائی بود که در مراکزی بالاتر اتخاذ می شد."
او اعلام کرد: "پی آمد حتمی اين گونه انتصاب ها تشديد چالش بين قوه قضاييه با بخشی از نيروهای اجتماعی و سياسی است."

قاتل زهرا کاظمی
در همان موقع زهرا کاظمی روزنامه نگار ایرانی کانادایی به دستور مرتضوی دستگیر شد و سپس در زندان اوین جان سپرد. محسن آرمین نماینده وقت مجلس اصلاحگرای دوره ششم در همان روزها ،بعد از تحقیقات مجلس،انگشت اتهام را به سوی مرتضوی گرفت و صراحتا گفت: قاضی مرتضوی به جای رعایت حریم خبرنگاری، حکم بازداشت وی را صادر می کند. زهرا کاظمی به بازجویان نیروی انتظامی می گوید هنگام بازجویی در دادستانی به ویژه از ناحیه سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. پنجم تیرماه ساعت 12 شب وی را به بیمارستان منتقل می کنند و ساعت شش صبح روز بعد دچار مرگ مغزی می شود. قاضی مرتضوی پس از درگذشت وی خارج از حیطه مسئولیت و بدون اطلاع به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مدیرکل رسانه های خارجی این وزارت را احضار می کند و از وی می خواهد طی مصاحبه ای فوت وی را به علت سکته مغزی اعلام کند وی پس از مصاحبه‌ مديركل مذكور چند بار با خبرگزاری تماس می‌گيرد تا خبر مصاحبه را سريعا مخابره كنند. به گفته خانواده‌ زهرا كاظمی، دادستانی اصرار بر دفن سريع وی داشته است .
مهدی کروبی رييس مجلس ششم نیزگفت که بنا به گزارشاتی که از سوی هيات پيگيری به رييس جمهوری ارائه شده است، حتمی بودن ضربه مغزی خانم کاظمی تاييد می شود.
همان موقع ژان پیر پرن، نویسنده لوموند نوشت که زهرا کاظمی با ضربات کفش مرتضوی به قتل رسیده است.

متهم پرونده فروش سوالات کنکور
مرتضوی با این حال در شرایطی به عنوان مدیر نمونه جمهوری اسلامی انتخاب شد که توسط نمایندگان مجلس به دست داشتن در پرونده "فروش سوالات کنکوردانشگاه آزاد در سال۸۲‌" متهم شده بود. علیرضا زاکانی، عضو کمیته تحقیق و تفحص مجلس هفتم، انگشت اتهام را به طرف سعید مرتضوی رئیس دادستان تهران نشانه رفت و اعلام کرد که مرتضوی در این پرونده دست داشته است.
پرونده جنجال برانگیزی که عباس پالیزدار در جمع دانشجویان همدانی گشود، با ترفند مرتضوی،گسترده تر شد و چهره‌های تازه‌ای نیز در کنار این پرونده مطرح شدند. سعید مرتضوی که مسئول رسیدگی به پرونده افشاگری‌های عباس پالیزداربود، چند تن نمایندگان مجلس از جمله فاطمه آجرلو حسن کامران و محمد دهقان را برای بازجویی بازداشت کرد. این مساله باعث رودررویی اعضای کمیته تحقیق و تفحص مجلس هفتم با سعید مرتضوی شد.
تبعید دختران
بحث تبعید "دختران نامتعارف" از دیگر شاهکارهای سعید مرتضوی است. او در اردیبهشت 86 با اشاره به طرح افزایش امنیت اجتماعی اعلام کرد اگر زنان و دخترانی که "شکل و شمایل غیرمتعارف" در جامعه حاضر می‌شوند، به تذکرات نیروی انتظامی گوش ندهند، دادستانی برای آنها درخواست تبعید خواهد کرد.
بورس برای مرتضوی
همزمان با این اتفاقات، علی شکوری راد در مصاحبه ای خواستار آن شد که برای سعيد مرتضوی بورسی در نظر گرفته شود "تا در خارج از کشور به تحصيلات بپردازد تا مطبوعات نفسی بکشند". شاید به دنبال همین درخواست بود که مرتضوی تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به کانادا برود. اما این موضوع با واکنش شدید ایرانیان در کانادا که او را به عنوان یکی از دشمنان حقوق بشر معرفی می کردند، روبرو شد. دانشگاههای کانادا نیز با پذیرش وی مخالفت کردند. همین امر باعث شد او تصمیم بگیرد تحصیلاتش را در فرانسه دنبال کند، اما در فرانسه نیز دولت و ایرانیان مقیم فرانسه واکنش شدیدی در این مورد نشان دادند، مرتضوی نیز تحصیلاتش را در ایران ادامه داد. او در دانشگاه آزاد و همزمان با بازداشت گسترده و فله ای معترضان به کودتای انتخاباتی ، مدرک دکترایش را از واحد علوم تحقیقات گرفت؛ او از معدود دانشجویانی است که بارها در دادگاه استادانش را تهدید کرده و یا به زندان انداخته است.

حضور در اجلاس ژنو
مرتضوی در حالی که برای تحصیل در دانشگاه از سوی دولت های کانادا و فرانسه پذیرفته نشده بود، به عنوان نماینده حقوق بشر ایران به اجلاس ژنو رفت . امری که اعتراض گسترده فعالان حقوق بشری در سطح بین المللی را به دنبال داشت و دولت کانادا اعزام او به شورای حقوق بشر سازمان ملل را بی حرمتی ایران به حقوق بشر خواند.
لين طهينی، از سازمان "گزارشگران بدون مرز" که در زمينه حقوق خبرنگاران و روزنامه نگاران فعاليت می کند در همین زمینه به خبرگزاری فرانسه گفت: "حضور او در شورای حقوق بشر واقعا باورنکردنی است. اين توهينی به قربانيان سرکوب در ايران است."
جو استورک مدیر بخش خاورمیانه و آفریقای شمالی در دیدبان حقوق بشر نیز اعلام کرد:" اقدام جمهوری اسلامی، تنها به مثابه مهر تاییدی است بر صحت تصمیم اعضای سازمان ملل در عدم پذیرش ایران در این شورا."
هادی قائمی نیز اعلام کرد که "این امر نشان میدهد ناقضین حقوق بشر نه تنها مجازات نمی شوند، بلکه ارتقای رتبه می گیرند و به عنوان سخنگوی حکومت در مجامع بین المللی حقوق بشر هم شرکت می کنند."

پرونده وبلاگ نویسان
پرونده وبلاگ نویسان ، دیگر پرونده سیاه سعید مرتضوی است. او مستقیما در بازجویی و شکنجه های بازداشت شدگان این پرونده دست داشت و در زیر پا گذاشتن قوانین و حقوق متهمان این پرونده تا آنجا پیش رفت که شاهرودی پس از شنیدن آنچه بر سر بازداشت شدگان آمده بود دستور داد پرونده از دست دادستان تهران خارج شود.اما این نهایت کاری بود که شاهرودی انجام داد و بعد ها مشخص شد که رئیس قوه قضائیه توان برکناری مرتضوی را ندارد.
همان موقع ابراهیم نبوی ، که خود توسط مرتضوی بازداشت و محاکمه شده بود در نامه ای سرگشاده خطاب به شاهرودی نوشت: آقای مرتضوی چیزی به عنوان آبرو برای قوه قضائیه باقی نگذاشته است، مساله آبروی شخص شماست. و شما هیچ راهی جز برکناری قاضی متخلف ندارید. پرونده خلافکاری های مرتضوی در دادگاه انتظامی قضات موجود است، می خواهید در نامه دیگری شماره کلاسه و جزئیات پرونده را هم برایتان بنویسم، از داستان سوء استفاده جنسی اش از یک متهم قبل از اینکه به تهران بیاید و رفتارهای خلاف قانون وی در توقیف روزنامه ها در اردیبهشت سال 1379 و خلاف او در مورد پرونده نشریه دانستنیها و خانم فرانه بهزادی و خلاف او در برخورد با شخص آقای شمس الواعظین و خلاف او در ماجرای منجر به قتل در پرونده خانم زهرا کاظمی و خلاف های دیگر او همه و همه معلوم است، بگوئید تا پرونده اش را بیاورند و قاضی بی طرفی را مامور کنید تا به ماجرا رسیدگی کند. اگر هم تا قبل از این می خواهید جزئیات خلاف های ایشان را بدانید با آقای سیف زاده وکیل دادگستری تماس بگیرید تا همه چیز برایتان روشن شود.

وقایع بعد از کودتای 22 خرداد
به این ترتیب بود که انتصاب مرتضوی برای نظارت برپرونده کسانی که در ناآرامی های پس از انتخابات ایران بازداشت شده بودند، نگرانی شدید افکار عمومی و فعالان حقوق بشری را برانگیخت. در همین ارتباط لارنس کانون، وزیر خارجه کانادا اعلام کرد که او "عمیقا نگران" سپرده شدن این مسئولیت به سعید مرتضوی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، است.
"دیده بان حقوق بشر" نیز با بیان اینکه سعید مرتضوی در گذشته در "شکنجه و گرفتن اعتراف اجباری" زندانیان دست داشته است، اعلام کرد: انتصاب وی نشان می دهد که مقام ها خود را برای طرح اتهامات ساختگی علیه مخالفان آماده می کنند.
سارا لی ویتسون مدیر بخش خاور میانه و آفریقای شمالی این گروه گفت: سپردن نقش اصلی در سرکوب (مخالفان) در تهران به سعید مرتضوی باید زنگ خطر را برای همه کسانی که با سابقه او آشنا هستند به صدا در آورد.
این پرونده ها تنها گوشه ای از کارنامه سعید مرتضوی در دستگاه قضا است. کارنامه ای سیاه که شکایت بسیاری از فعالان مطبوعاتی ، سیاسی و مدنی را از او در پی داشته اما مصونیت این قاضی هرگز اجازه رسیدگی به این پرونده ها را نداده است. شکوری راد می گوید: قاضی مرتضوی هم اکنون به عنوان یک پدیده در خاطرهء بخصوص دوران اصلاحات این ملت ثبت شده است اما این هنوز پایان کار نیست و او همچنان نقش آفرینی می کند.آیا کسانی که او را در این منصب و مقام حفظ و ابقا کرده اند پاسخگوی حرف و عمل او در دنیا و آخرت خواهند بود؟



۱۳۸۸ شهریور ۷, شنبه

شیشه عمر جمهوری اسلامی به دست مردم افتاد ... بشکن

از فرصت طلایی نماز جمعه باید بالا ترین بهره را برد آنجا که پای آزادیخواهی و حق طلبی در میان است ، چه اهمیتی دارد که چه کسی امامت نماز جمعه را بعهده دارد ؟ اگر می توانیم از این فرصت گرانبها که بصورت قانونی در اختیار ما قرار گرفته بهره برداری کنیم ، چرا نه ؟ خیلی ساده است ! هر هفته بدون توجه به اینکه امام جمعه کیست با همدیگر قرار ملاقات میگذاریم در محل برگزاری نماز جمعه . حکومت هم راهی ندارد جز اینکه یا این لقمه بزرگ را فرو بدهد و جانش بالا بیاید یا اینکه نماز جمعه را تعطیل کند . فکرش را بکنید : جمهوری اسلامی از قویترین نقطه اتکای خودش ، سنگین ترین ضربه را میخورد ! به این ترتیب که یا به برگزاری هفتگی تجمعات ملیونی تن در میدهد یا اینکه مجبور میشود نماز جمعه اش را تعطیل می کند ! در هر دو صورت پیروزی ازآن مردم است

فیس بوک مقررات اطلاعات شخصی کاربران را اصلاح می کند


در پی مذاکرات مقام های کانادایی با فیس بوک، این شرکت موافقت کرد در نحوه مدیریت اطلاعات کاربران تغییراتی انجام دهد و درباره این موضوع با شفافیت بیشتری عمل کند. ماه گذشته اعلام شده بود سیاست فیس بوک در نگهداری دائمی اطلاعات شخصی کاربران به وسیله این سایت در مغایرت با قوانین کاناداست. فیس بوک همچنین قرار است سیاست جدید خود درباره غیرفعال سازی یا حذف حساب کاربری اعضای را اعلام کند. جنیفر ستودارد، کمیسر امور حریم خصوصی شهروندان کانادا با اعلام رضایت از تصمیم فیس بوک گفت: "این تغییرات به معنی حفاظت بهتر از حریم خصوصی دویست میلیون کاربر فیس بوک در کانادا و سراسر جهان است." الیوت شریج، از معاونان فیس بوک نیز می گوید تغییر سیاست های فیس بوک استانداردهای این صنعت را تغییر خواهد داد. فیس بوک همچنین قرار است به کاربران امکان دهد بیشتر از قبل بر اطلاعات شخصی که در اختیار طرف های سوم مانند تولیدکنندگان اپلیکیشن ها و بازی های فیس بوک قرار می گیرد، تسلط داشته باشند. مقررات جدید فیس بوک تولیدکنندگان اپلیکشن ها را موظف می کند به کاربران اطلاع دهد در پی دسترسی به کدام اطلاعات شخصی آنها هستند و پیش از دسترسی به آن از آنها اجازه بگیرند. به گفته خانم ستودارد، تاکنون تولیدکنندگان اپلیکیشن های فیس بوک به طور نامحدود به اطلاعات شخصی کاربران دسترسی داشته اند. به گفته او تغییرات فیس بوک به کاربران اجازه خواهد داد بر این موضوع نظارت بیشتری داشته باشند. این سایت همچنین قرار است کاربران را تشویق کند تا درباره انتخاب سطح خصوصی سازی اطلاعات خود دقت بیشتری کنند و تفاوت بین حذف حساب کاربری و غیرفعال سازی آن را بیشتر توضیح دهد. به گفته مایکل ریکتر، از مدیران فیس بوک، اگر کاربری حساب خود را صرفا غیرفعال کند اطلاعات خصوصی او در سایت باقی خواهد ماند. فیس بوک همچنین از شروع فوری تغییرات خبر داده است ولی می گوید اجرایی شدن این اصلاحات ممکن است تا یک سال طول بکشد. کانادا اولین کشوری است که درباره مقرارت حریم خصوصی کاربران در فیس بوک تحقیقات کاملی را انجام داده است. این تحقیقات پس از شکایت یک مرکز تحقیقاتی در دانشگاه اتاوا آغاز شد. دوازده میلیون کانادایی یا به عبارتی یک سوم جمعیت این کشور کاربر فیس بوک هستند.

مدرک وزیر پیشنهادی علوم مانند کردان بررسی می‌شود


یورش چند عرب لبنانی به تظاهر کنندگان ایرانی در آلمان به اتهام توهین به قائدشان خامنه ای !

دیروز در یکی از شهرهای آلمان در حالیکه ایرانیان مشغول تظاهرات و اعتراض به قصد پایمال نمودن خون شهیدان راه آزادی ایران و حمایت از زندانیان سیاسی و برسمیت شناخته نشدن دولت کودتا از سوی کشورهای غربی و اروپایی با در دست داشتن عکس هایی از شهیدان ندا و سهراب و دیگران عزیزانمان بودند، بناگاه گروهی پنج تا شش نفره با حمله به آنان و اعتراض بر عکسی که در دست یکی از تظاهرکنندگان بود که در آن خامنه ای را نشان داده با ضربدری قرمز بر روی آن و زیر نوشته ای «مرگ بر دیکتاتور». گروه حمله کننده میگفتند این توهین به قائد ما بوده ! و قصد پاره کردن عکس را داشتند که با تو دهنی از سوی تظاهرکنندگان و آلمانی هایی که آنجا بودند روبرو شدند ! از همه جالبتر در این برخورد میتوان از حمایت بسیار چشمگیر آلمانیها از تظاهرکنندگان و اینکه قبل از جوابگویی ایرانیان حاضر به آنان ! «چند آلمانی به حمله کنندگان میگفتند: میترسید اینا (آخوندها)بروند و شما گشنه بمانید ؟!» را ذکر کرد. لازم به توضیح میباشد چند هفته قبل نیز شخصی با فیلمبردار جلوه دادن خود ! قصد فیلمبرداری از آنان را داشته است که خبر آن نیز به اطلاع عزیزان رسید.

يك شكنجه‌گر چگونه خود را لو مي‌دهد و همكارانش را افشا مي‌كند؟

يكي از اين نفرات فردي بود به نام حسين فدايي آشياني. قبلاً نام او در رديف اعضاي گروه بدر كه به اتفاق 6گروه ديگر سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي را به وجود آوردند آمده بود. بعدها نيز به عنوان نماينده مجلس و سخنگوي «اصولگرايان» شناخته شده بود. اما فدايي در مصاحبه خود فاش مي‌كند كه در دهة60 از بازجويان بند209 اوين بوده است. علاوه برآن تعدادي از همدستان خود را نيز لو مي‌دهد. براي شناخت دقيقتر شخصيت يك شكنجه‌گر نظام آخوندي كه بعدها نماينده مجلس شده و بركرسي بسياري مسئوليتهاي ديگر تكينه زده است بد نيست مصاحبه او را مرور كنيم: حسين فدايي يك بازجو و شكنجه‌گر لو نرفتة بند209 اوين است. اوطي يك فقره مصاحبه با خبرگزاري فارس رژيم،در 15بهمن87، نه تنها خودش، كه تعدادي از همدستانش را لو داده است. تا اين جاي قضيه ما يك تشكر به ايشان بدهكار هستيم. اما براي كساني كه شكنجه‌گر تازه لو رفته را نمي‌شناسند توضيح مختصري لازم است تا بدانند در رده بندي شكنجه‌گران «نظام آخوندي» در كجا قرار مي‌گيرد. حسين فدايي آشياني متولد1334 در شهر ري. و الان دبيركل جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي است. او طي 30سال حاكميت آخوندها همواره برمسندهاي مختلفي تكيه داشته است. نماينده دوره هفتم از تهران، شميرانات و اسلامشهر، عضو كميسيون اصل نود مجلس شوراي اسلامي ، معاون مركز مطالعات بنياد مستضعفان و جانبازان از جملة آنان است. او در سايت شخصي خودش، مقدار بيشتري اطلاعات از اين كه چكاره بوده را داده است.

۱۳۸۸ شهریور ۶, جمعه

اسماعیل صفاریان نسب کیست ؟این پولها به کجا می رفت ؟کابینه کودتا و سرداران میلیاردی به کجا می رفتند


همگان نام سردار میلیاردر را خوب بیاد دارید آقای "صادق محصولی" وزیر
فعلی کشور با بازداشتگاه اختصاصی منفی ۴ و سرداری که بدلیل مخالفت های
گوناگون نتوانست رای اعتماد مجلس را برای وزارت نفت دریافت کند
همانجائی که نفت قاچاق بفروش می رود و دلار زیر زمینی دریافت می گردد
این تازه اول کار است.


در سال ۱۳۸۴ طرحی در خصوص فروش نفت قاچاق و دریافت پول سیاه خارج از
سیستم بانکی بوسیله خامنه ای مورد تایید قرار گرفت گر چه در سال های
قبل از این هم این روال ادامه داشت و لی محورهای مختلفی در این راستا
فعال بودند تا اینکه با تشکیل ستاد ویژه ای بنام وجوه بیتی و همگام با
طرح های برون مرزی سپاه قدس و پیشنهاد قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس
کل مخازن خروجی قاچاق نفت و مواد مخدر بوسیله نفوذ قدرت خامنه ای به
دست تشکیلات سپاه قدس افتاد و کل ترانزیت مواد مخدر هم به اروپا از زیر
مجموعه همین تشکیلات بهره برداری می نمایند، در زمان های مختلف افراد
خاصی در سر پل های این روابط گمارده می شدند و گه گاهی هم آنها بوسیله
رفتار های گونان حذف می گردیدند تا اینکه پای سردار میلیاردر صادق
محصولی در سال ۱۳۸۳ به بخش مدیریت این تشکیلات باز شد و عمده دلیل این
امر و گزینش مدیریتی این فرد آشنائی ایشان به زبان آذری و موفقیت در
مدیریت مالی و شرکت های تحت امرش بود، مرکز اصلی این طرح در تبریز
پایه ریزی شده بود و صادق محصولی از عمده افرادی بود که توانسته بود به
زیر زمین این تشکیلات راه یابد و همه ایرانیان سقوط هلی کوپتر سپاه
پاسداران در مرز ایران و ترکیه و کشته شدن اکثر فرماندهان سپاه را خوب
بیاد می آورند که شروع کودتا و حذف رقیبان بود.

و همینجا ورود تیم کودتا رقم می خورد که کلیه صبقات تشکیلاتی سپاه را
اعم از سازمان اطلاعات سپاه و غیره تسخیر می نمایند دقیقا با برنامه
که پایه های برنامه های تیم کودتا را روز به روز مستحکمتر نمود و
محمود احمدی نژاد یکی از این کودتاچیان و حمالان این راه است که زمانی
در استان اردبیل مسئولیت فرمانداری را بر عهده داشت از همان زمان ها با
صادق محصولی به جهت داد و ستد های زیر میزی و سوابق زمان جبهه و جنگ
به هم گره خوردند و اینجاست که اسماعیل صفاریان نسب که از دوستان مشترک
محمود احمدی نژاد و صادق محصولی بوده و در این زمان هنوز عضویت رسمی در
سپاه پاسداران را دارد پا به عرصه تجارت و سیاست می گذارد و همزمان با
سفر به بیروت و دمشق و همکاری با سردار ملا عباسی فرمانده اسبق سپاه در
لبنان پایه های پولشوئی در لبنان را به مرحله عملیاتی در می آورند و در
این مسیر در ۵ سال گذشته میلیاردها دلار ارز قاچاق را به بیروت انتقال
داده اند و با هماهنگی با فردی در سازمان اطلاعات ترکیه بنام میمت با
پرداخت رسمی باج سبیل به سازمان اطلاعات ترکیه میت از مسیر ترکیه برای
ترانزیت مواد مخدر و دلارهای قاچاق استفاده می نمودند و بهره آن هم به
جیب کودتاچیان و بیت خامنه ای واریز می کردند و دلارها را به یورو با
۷۵ درصد قیمت تبدیل می نمودند تا اینکه این مسیر مسیری مطمئن برای این
کودتاچیان در آمد و با تفکر اینکه این راه همیشه و دائمی خواهد بود شکی
در خیانت طرف ترکیه ای به ذهن آنان راه نداد و در سالهای ۱۳۸۴ الی ۱۳۸۸
به تخمین فعلی سازمانهای اطلاعاتی حداقل ۴۹۰ میلیارد دلار از این مسیر
ترانزیت شده است که حداقل ۶۰ درصد آن یعنی ۳۰۰ میلیارد دلار آن به جیب
سرداران کودتا و بیت خامنه ای سرازیر شده است این پوالها صرف چه کاری
شده جناب رهبر ؟؟؟.


حالا با یک حساب سر انگشتی می توانید به نتیجه زیر رسید:


۱- حضرت نا مبارک خامنه ای در نماز جمعه فرمودند راه احمدی نژاد به راه
من نزدیکتر است؟ درست فرمودند نه؟


۲- خامنه ای اصرار به حذف رقیبان روحانی خود دارد و راه ورود امام
زمانش را در انباشته شدن دلارهای قاچاق نفت و ترانزیت مواد مخدر می
داند که در ترکیه و سوریه سرمایه گذاری شود همانگونه که تئوریسین آنها
سردار حسن عباسی در مصاحبه هایش رسما اعلام نموده؟


۳- خامنه ای و در راس آنها فرزندش مجتبی حکم و فتوای قطعی قتل و کودتا
را صادر می نماید؟


۴- سازمان اطلاعات ترکیه میت تصمیم به قطع رابطه و بازداشت دو محموله
آخری می گیرد که ۱۸.۵ میلیارد دلار ارزش دارد؟


۵- چرا آقای میمت تصمیم به عدم همکاری بیشتر گرفت و او واقعا کیست ؟
آیا او هم دست نشانده سازمان موساد اسرائیل بود؟ آیا موساد اسرائیل است که ریزش برگ درختان لبنان و سوریه و حتی ترکیه را هم محاسبه می
نماید از ۵ سال عملیات پولشوئی و ترانزیت مواد مخدر به اروپا بوسیله
تیم کودتای بیت رهبری ایران و احمدی نژاد بی اطلاع بوده؟ اگر نبوده چرا
گزارش ننموده آیا سازمان های اطلاعاتی اروپا منکر عدم بی اطلاعی این
موضوع می باشند؟ قاطعانه می گویم خیر و دلایلی محکم بر این موضوع دارم

56 سال پس از کودتای 28 مرداد مردم این بار، بموقع گریبان کودتاچی های 22 خرداد را گرفتند

کودتای 28 مرداد و 22 خرداد هر دو از درون و بنام قدرت حاکم انجام شد. شاه و دربار سلطنتی بنام دفاع از سلطنت مشروطه، اما در واقع برای سلطنت استبدادی کودتا کردند و علی خامنه ای و بیت رهبری بنام دفاع از نظام جمهوری اسلامی علیه جمهوریت نظام بعنوان بخش مهم انقلاب 57 کودتا کردند. هردو کودتا برای پایان دادن به آن چیزی صورت گرفت که بنام آن کودتا شده بود!

در هفته ای که گذشت 56 سال از کودتای 28 مرداد سپری شد . سالگرد این کودتای سیاه چه آموزش و درس هایی برای امروز ما دارد؟ مردم ما که امروز برای شکست کودتای 22 خرداد مبارزه می کنند و در واقع آن را تا اینجا به شکست کشانده اند، از کودتای 28 مرداد چه می توانند بیآموزند؟ شباهت ها و تمایزهای این کودتا با کودتای 22 خرداد در کجاست؟
کودتای 28 مرداد 32 با کودتای 22 خرداد 88 شباهت های زیادی دارد. هر دو کودتا از درون نظام و برعلیه بخشی از نظام انجام شد. مصدق جزیی از نظام شاهنشاهی وقت و نخست وزیر قانونی آن بود. همانگونه که میرحسین موسوی جزیی از نظام و رئیس جمهور قانونی آن باید می شد. کودتای 28 مرداد کودتای سلطنت علیه سلطنت بود. اما سلطنت استبدادی علیه سلطنت مشروطه. کودتای شاه و دربار علیه قانون اساسی انقلاب مشروطه بود. کودتای 22 خرداد هم کودتای حکومت اسلامی علیه جمهوری اسلامی بود. رهبر و بیت رهبری علیه قانون اساسی انقلاب بهمن.
کودتای 22 خرداد و کودتای 28 مرداد، برخلاف اکثر کودتاها که جریانی از بیرون دولت و از میان نظامیان برعلیه نظم و دولت موجود کودتا می کند، از درون دولت و نظام صورت گرفتند. کودتای 28 مرداد و 22 خرداد هر دو از درون و بنام قدرت حاکم انجام شد. شاه و دربار سلطنتی بنام دفاع از سلطنت مشروطه، اما در واقع برای سلطنت استبدادی کودتا کردند و علی خامنه ای و بیت رهبری بنام دفاع از نظام جمهوری اسلامی علیه جمهوریت نظام بعنوان بخش مهم انقلاب 57 کودتا کردند. هردو کودتا برای پایان دادن به آن چیزی صورت گرفت که بنام آن کودتا شده بود! با کودتای شاه، سلطنت مشروطه به خاک سپرده شد و کودتای علی خامنه ای اگر پیروز می شد و یا بشود، این جمهوری اسلامی است که به خاک سپرده خواهد شد.
برخلاف دیگر کودتاها، کودتای 28 مرداد و 22 خرداد هیچکدام برای بدست آوردن قدرت نبود، از ترس از دست دادن آن بود. این هر دو کودتا توسط کسانی انجام شد که در بالاترین مقام های مملکت بودند. هم شاه و دربار و هم علی خامنه ای و بیت رهبری از قبل هم در بالاترین مقام مملکتی و قدرت سیاسی قرار داشتند. آنان اما قدرت بلامنازع می خواستند و نه فقط قدرت.
کودتای 28 مرداد پیروز شد به دو دلیل:
نخست آنکه مصدق مردم را دعوت به مقاومت نکرد و در جبهه خود، یعنی جبهه ملی نیز پشتیبانان محکم و نیرومند نداشت.
دوم آنکه حزب توده ایران بدلیل پاره ای اختلافات درون دستگاه رهبری و اشتباه ارزیابی هایش از شرایط، دچار انفعال شد و نتوانست دربرابر کودتا مقاومت کند.
درس های کودتای 28 مرداد و تمایزهای آن با کودتای 22 خرداد از همینجا آغاز می شود. و این مهمترین بخش مسئله است. یعنی تجربه کودتای 28 مرداد 32 در خدمت شکست کودتای 22 خرداد 88.
نخستین عاملی که سد راه کودتای 22 خرداد شد، آن بود که میرحسین موسوی اشتباه دکتر مصدق را تکرار نکرد. او مردم را به مقاومت فرا خواند و همین امر تاثیر تعیین کننده در جلوگیری از پیروزی برق آسای کودتا و حتی شکست آن داشت.
اما در جبهه مقابل و بویژه در خارج از کشور، کسانی را می بینیم که 56 سال پس از کودتای 28 مرداد و 30 سال پس از انقلاب بهمن هنوز اشتباهات دوران نوجوانی جبنش انقلابی ایران در سالهای پس از سقوط رضاشاه را تکرار می کنند. هنوز عده ای بدون اینکه کمترین درکی از ماهیت جنبش مقاومت دربرابر کودتا داشته باشند، بدنبال شعار "سرنگونی جمهوری اسلامی" می دوند و آن را نشانه تعمیق یا رادیکالیزه شدن جنبش معرفی می کنند. اگر این عده بررسی عمیقی از تاریخ کشور ما، از اشتباه حزب توده ایران در آخرین روزهای مرداد 1332 کرده بودند هرگز امروز دنبال شعارهای به ظاهر رادیکال و در واقع کشنده نمی رفتند.
حزب توده ایران چرا دربرابر کودتای 28 مرداد منفعل شد؟ این مطلبی است که رهبری حزب توده ایران در مورد آن با شهامت بحث کرده و نتایج درست و عمیقی هم گرفته است. با اینحال هیچگاه به اندازه امروز و در مبارزه با کودتای 22 خرداد ماهیت این اشتباه برای ما ملموس و قابل درک نشده بود.
حزب توده ایران در هفته آخر سال 32 و پس از فرار شاه با شعار "جمهوری" به میدان آمد. چرا شعار جمهوری در آن مقطع و فاصله 25 تا 28 مرداد 1332اشتباه بود؟ برای آنکه ماهیت کودتا درک نشده بود. حزب توده ایران تصور می کرد که این کودتای سلطنت است و این درست بود، ولی نکته ای را که متوجه نشد همان بود که این کودتای سلطنت استبدای علیه سلطنت مشروطه است. در شرایط مرداد 1332 جنگ بین جمهوری و سلطنت نبود، جنگ بین مشروطه و استبداد بود. شکل جمهوری، ولو اینکه بطور کلی مترقی تر از سلطنت باشد ولی در آن زمان شعار جمهوری بر نبرد اصلی و واقعی جامعه پرده می انداخت. این تصور را ایجاد می کرد که مشکل سلطنت است، چه استبدادی و چه مشروطه. در حالیکه مسئله برعکس دقیقا این بود که سلطنت موجود مشروطه باشد یا استبدادی.
می توان اشتباه حزب توده ایران را با خیلی عوامل درک کرد یا توجیه کرد. مثلا اینکه حزب توده ایران حزب نوجوانی بود که تنها 12 سال از تاسیس آن می گذشت. از این 12 سال تقریبا نیمی از آن غیرقانونی بود. زمانی که حزب شعار جمهوری را دارد شاه از کشور فرار کرده بود. این شعار قبل از اینکه توسط حزب داده شود توسط گروه هائی از مردم داده شده بود. این سلطنت مشروطه هم که می گوییم با آنچه از سلطنت مشروطه می فهمیم خیلی فاصله داشت. در همان زمان دکتر مصدق، حزب توده ایران غیرقانونی بود. نیمی از رهبران آن محکوم به اعدام و فراری و بقیه به صورت مخفی زندگی می کردند. همان زمان در سراسر کشور حکومت نظامی برقرار بود و فرماندار نظامی بطور خودسرانه افراد را بازداشت می کرد، روزنامه ها را یکی پس از دیگری تعطیل و توقیف می کرد.
همه این توجیهات را می توان مطرح و دلایل اشتباه رهبری حزب را درک کرد. اما همه این ها باعث نشد که اعضای حزب در 28 مرداد دچار انفعال نشوند.
چرا اعضای حزب توده ایران در 28 مرداد منفعل شدند؟ اینکه مصدق دعوت به مقاومت نکرد و اگر حزب توده ایران به تنهایی وارد عمل می شد ممکن بود خود به کودتا متهم و سرکوب شود درست است ولی محاسباتی است که در سطح رهبری حزب وجود داشته است. ولی چرا بدنه حزبی در صبح 28 مرداد منفعل شد؟ زیرا این بدنه روز قبل با شعار جمهوری به خیابان آمده بود. در حالیکه مقاومت در برابر کودتای 28 مرداد به معنای دفاع از سلطنت در برابر سلطنت بود. مصدق نخست وزیر سلطنت بود و دفاع از مصدق به معنای دفاع از سلطنت و نخست وزیر قانونی آن در چارچوب نظام سلطنتی بود. ولی وقتی ما به این نتیجه رسیده ایم که سلطنت را نمی خواهیم و جمهوری می خواهیم برای چه باید از نخست وزیر سلطنت دفاع کنیم؟ بدنه حزبی که با شعار جمهوری به خیابان آمده بود چگونه می توانست وارد نبردی شود و برای آن جان و خون بدهد که در صورت پیروزی تازه نظام سلطنتی و یک نخست وزیر سلطنت طلب را بر سر قدرت حفظ می کرد؟ حزب توده ایران با شعار جمهوری می خواست مصدق را یک گام به پیش برد اما درواقع نیروی خود را یک گام به عقب برد. نبرد غیرعمده بر سر سلطنت و جمهوری را جایگزین نبرد عمده بر سر مشروطه و استبداد کرد و در نتیجه نیروی خود را از نیرد اصلی غافل و بدینسان منفعل کرد.
می بینیم که حوادث تا چه اندازه به امروز ما نزدیک است. این نیرویی که امروز در میهن ما دربرابر کودتای 22 خرداد مقاومت می کند در واقع از جمهوری اسلامی دفاع می کند. اگر این جنبش مقاومت در نبردی که برضد کودتا به راه انداخته پیروز شود در نهایت چه می شود؟ در نهایت جمهوری اسلامی دارای رییس جمهوری می شود که مطابق قانون اساسی آن انتخاب شده است. همانگونه که اگر مردم دربرابر کودتای 28 مرداد مقاومت می کردند در نهایت کشور دارای نخست وزیری مطابق قانون اساسی سلطنت مشروطه می شد. اما اگر هدف سرنگونی جمهوری اسلامی باشد. دیگرچه فرقی دارد که رئیس این جمهوری اسلامی چه کسی باشد؟ موسوی یا احمدی نژاد یا هرکس دیگر؟
از روز روشن تر است که پشت شعار سرنگونی جمهوری اسلامی خود ستاد کودتا قرار دارد برای آنکه می خواهد مردم را در جنبش مقاومت خود در برابر کودتا منفعل کند. بگوید که جمهوری اسلامی همین دستگاه موجود است با امثال احمدی نژاد ها و صادق محصولی ها و مجتبی خامنه ای ها و نه امثال موسوی ها و خاتمی ها و کروبی ها و همه آنانی که جمهوری اسلامی را منطبق با قانون اساسی و اصول دمکراتیک درک می کنند. شعار سرنگونی جمهوری اسلامی می خواهد بگوید که موسوی و خاتمی با احمدی نژاد و خامنه ای فرقی ندارند. هرکدام از آنان که سر کار باشد این جمهوری اسلامی است که برقرار مانده است. پس چرا مردم بیهوده مقاومت می کنند و جان خودشان و جوانانشان را بر سر آمدن یکی و رفتن دیگری بگذارند؟ ستاد کودتا با تبلیغ شعار سرنگونی جمهوری اسلامی پس از 56 سال می خواهد تجربه 28 مرداد را تکرار کند. در حالیکه مردم ما به حق و به جان ایستاده اند تا آن تجربه یک بار دیگر تکرار نشود.
تجربه 28 مرداد یک بار دیگر امروز را به ما یادآور می شود. جنگ امروز میان جمهوری اسلامی و غیرجمهوری اسلامی نیست. جنگ امروز میان جمهوری اسلامی منطبق و متعهد به قانون اساسی با حکومت اسلامی ناقض قانون اساسی است. همانگونه که در مرداد 32 جنگ نه میان سلطت و جمهوری بلکه میان سلطنت منطبق با قانون اساسی مشروطه و سلطنت استبدادی ناقض قانون اساسی بود. امروز پس از 56 سال نبرد همچنان بر سر آزادی و استبداد، دمکراسی و دیکتاتوری است. تعمیق جنبش امروزما آگاه شدن مردم در اهمیت و الویت این نبرد است.

آیت الله منتظری مسئولین به خود آیند پیش از سقوط خود و نظام

پاسخ آيت الله العظمى منتظرى به نامه 293 نفر از روشنفكران و نخبگان:

در رابطه با نامه ارسالى مورخ ‏88/6/1‏،‏ ‏ضمن قدردانى و ارج نهادن به ايثارگرى و شهامت و پايدارى شما و ملت‏ ‏بزرگوار و عزيز ايران، معروض مىدارم كه اينجانب بارها تذكرات و‏ ‏پيشنهادهايى را براى بيرون رفتن از اين بحران ويرانگر ارائه نموده ام، ولى‏ ‏ظاهرا حضرات براى رسيدن به مقاصد دنيوى خويش چنان چشم و گوش و‏ ‏دل بر حقايق بسته اند كه نه مىبينند و نه مىشنوند. از آنجا كه هنوز‏ ‏مبارزات با رژيم گذشته در اذهان بسيارى از افراد زنده است و در ميان‏ ‏سردمداران حكومتى بعضا كسانى هستند كه خود طعم شكنجه و زندان و...‏ ‏را چشيده اند اينجانب هنوز نا اميد نيستم و اميدوارم تا كاملا دير نشده‏ ‏مسئولين امر به خود آيند و بيش از اين وجهه نظام جمهورى اسلامى را در‏ ‏بين توده هاى زجر كشيده و سيلى خورده ايران و در سطح جهانى خدشه دار‏ ‏نكنند و موجب سقوط خود و نظام نگردند.

‏اميدوارم مسئولين امر از اين راه انحرافى كه در پيش گرفته اند دست‏ ‏برداشته و حقوق از دست رفته مردم را استيفا نمايند، خسارات را جبران‏ ‏نموده و بى گناهان را بيش از اين در زندان نگه ندارند، و با پايان دادن به‏ ‏سناريوهاى نمايشى دادگاهها و پخش اعترافات آنچنانى بيش از اين قضاء‏ ‏اسلامى را مسخره نكنند; و يا لااقل شجاعت اين را داشته باشند كه اعلام‏ ‏كنند اين حكومت نه جمهورى است و نه اسلامى و هيچ كس هم حق‏ ‏اعتراض و اظهارنظر و انتقاد ندارد.‏

۱۳۸۸ شهریور ۵, پنجشنبه

كينه‌ي بي‌سوادي / برای سعید حجاریان

شنيده‌ايم كه در زندان‌هاي پيش از انقلاب، از اوايل دهه‌ي پنجاه وقتي نسل جديد مبارزان وارد زندان شدند باسوادتر بودند و در بحث و مناظره‌هاي داخلي زندان برخي سياسيون سابق – كه مي‌دانيد چه كساني بوده‌اند- جلوي جوانترها كم آوردند و بعد يواش يواش بحث نجس و پاك بودن رقيب مطرح شد و حساب‌ها را جدا كردند. اختلاف‌هاي داخل زندان بعدها تبديل شد به كينه‌هاي بي‌پايان و بالاخره به جنايت‌هايي انجاميد كه فراموش نشدني است. زنداني سابق كه «شايد» مقاومت هم كرده بود قبلاً ؛ شد شكنجه‌گر جديد! آنهم شكنجه‌گر كسي كه سابقاً با او هم‌سلول بود. آن اختلاف‌ها را كه نتوانسته بود با حرف و گفت‌وگو و بحث حل كند و شكست خورده بود؛ اينبار خواست كه با شلاق و درفش حل كند و منطق خودش را از «كف پا» وارد كند. و جالب آنكه چون هميشه در بحث كردن كم آورده بود، همين برايش عقده‌اي بود كه هرجا مي‌نشست ادعا مي‌كرد كه با بحث كردن زندانيان را متقاعد كرده است. آنقدر اين حرف را تكرار كرده‌اند كه بعيد مي‌دانم كسي نشنيده باشد. چنان با «آب و تاب» از مناظره‌ي خودشان در زندان با مخالفان و متقاعد كردن آنها حرف مي‌زنند كه شنونده با خود مي‌گويد اينها يا ديوانه‌اند يا از «بي‌سواد»يشان است كه مي‌گويند در زندان بحث كرده‌اند و زنداني را متقاعد كرده‌اند! چون اگر كمترين سوادي داشت مي‌فهميد كه اولين پيش‌شرط مناظره و بحث «شرايط برابر» است و زنداني و زندان‌بان هرگز در شرايط برابر نيستند و اصولاً در چنان وضعي حرف از مناظره و بحث، حماقت كامل است و باز نشانه‌ي بي‌سوادي! و اين كابوس برايشان تمام نمي‌شود! بهتر نيست كمي كتاب بخوانيد؟! ديروز وقتي نوشته‌ي منسوب به حجاريان را ديدم خنده‌ام گرفت از اين عقده‌ي بي‌سوادي! حجاريان شاخص انديشه‌ورزي رفورميست‌هاي ايران در اين سالها بوده است. مردي ميانه‌رو؛ باهوش و پيچيده. خلاصه‌ي اتهامش اين بود كه علوم غربي خوانده و تحت تأثير آموزه‌هاي ماكس وبر بوده! و مهمتر از آن اينكه « در اين انتخابات با ارائه تحليل هاي ناصواب مرتكب خطاهاي سهمگين شده‌»! اين نوآوري و شكوفايي را توجه كنيد: « ارائه تحليل‌هاي ناصواب» جرم حجاريان است و بايد از آن تبري جويد! چيزي برايتان آشنا نيست؟ انديشيدن و تحليل كردن بطور «رسمي»جرم شده است امروز! نشنيده‌ام كه در اين سال‌ها‌ي بعد از ترور، حجاريان چيزي نوشته باشد.

رضایی: مانع تعامل موسوی، هاشمی و کروبی با رهبری شدند

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: «حداقل در ایران تجربه نشان داده است كه عوامل نفوذی هم در نهادهای حكومتی هستند و هم در فعالان سیاسی و همه باید مواظب اخبار و تحلیل‌های درست از نادرست باشند». به گزارش گروه سیاسی آفتاب، محسن رضایی در یادداشتی با عنوان " دعوا یا تعامل" كه در پایگاه اینترنتی وی منتشر شده، آورده است: ملاقات كمیته وی‍ژه مجلس با آقای كروبی دو اثر مفید داشته است: 1- آقای كروبی گفته است من نگفته‌ام كه این گزارشاتی كه به من داده شده صددرصد درست است. به گزارش كمیته توجه فرمایید: جلالی تصریح کرد: در ادامه این دیدار اعضای کمیته از آقای کروبی پرسیدند که آیا شما در مورد آزار جنسی بازداشت شدگانی که مورد آزار جنسی قرارگرفته‌اند به قطعیت رسیده‌اید؟ ایشان تاکید کرد که هنوز درباره این موضوع به قطعیت نرسیده و این مطلب را در نامه‌ای که به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نوشته است، درج نموده است. وی با بیان این‌که "کروبی دلیل نوشتن نامه به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را متعلق دانستن خود به نظام و نگرانی و دغدغه درباره موضوعات مطرح شده دانسته است" گفت: آقای کروبی خواستار این بود تا موضوعات مطرح شده پیگیری و بررسی شود تا صحت و سقم آن مشخص گردد. 2- فایده دیگر این ملاقات این بود كه كمیته مجلس به این نتیجه رسیده است كه به این نوع گزارشات باید سریعا رسیدگی شود: جلالی اضافه کرد: معتقدیم باید با سرعت به این موضوعات رسیدگی شود و هرچه بیشتر درباره رسیدگی به چنین مسائلی تاخیر داشته باشیم فضا برای ایجاد حملات روانی علیه نظام بیشتر خواهد شد. بنابراین یکی از نکته های مورد نظر ما این است که با سرعت هر چه بیشتر درباره این گونه مسائل عمل کنیم. مشاهده می كنید كه تعامل از سوی دو طرف هم واقعیت را مشخص كرده یعنی صحت و سقم این گزارشات برای خود آقای كروبی هم مشخص نیست و هم ضرورت رسیدگی به این نوع مسائل را بالا برده است. به طوری‌كه اعضای كمیته مجلس مصمم هستند كه به این نوع مسائل سریع‌تر رسیدگی كنند.

اعتراف رهبر به وقوع "جنایت" در کهریزک


رهبر جمهوری اسلامی عصر روز چهارشنبه در جریان دیدار با تعدادی از دانشجویان وقوع "تخلفات و جنایت هایی در حوادث پس از انتخابات و به ویژه در بازداشتگاه کهریزک و حمله به کوی دانشگاه از سوی یگان های ویژه و ماموران لباس شخصی" را تائید کرد، اما گفت که این جنایت ها در مقابل "ظلمی که عده ای به نظام کردند" بی اهمیت است.

تائید وقوع جنایت ها در بازداشتگاه و همچنین در جریان سرکوب اعتراضات مردم در حالی صورت گرفت که که اظهارات متناقض و تعلل برخی اعضای کمیته ویژه مجلس در مورد وقوع تجاوز به برخی از بازداشت شدگان در بازداشتگاه ها همچنان ادامه دارد و آنها هنوز در حال تکذیب نامه افشاگرانه مهدی کروبی در مورد وجود تجاوز در بازداشتگاه ها هستند.

آیت الله خامنه ای در دیدار روز چهارشنبه خود با اشاره به سخنان برخی از دانشجویان حاضر مبنی بر درباره لزوم پیگیری دستور رهبر در برخورد با حادثه کوی دانشگاه و مسئله بازداشتگاه کهریزک گفت: "در حوادث پس از انتخابات تخلفات و جنایاتی صورت گرفته است که بطور قطع با آنها برخورد خواهد شد." وی در عین حال خواستار آن شد که اخبار و گزارش های مربوط به این جنایت ها از سوی رسانه ها منتشر نشود و با تأکید بر "لزوم پرهیز از کارهای صرفاً تبلیغاتی در موضوع برخورد با عاملان کوی دانشگاه و حوادث مشابه" گفت "کار تبلیغاتی لازم نیست اما از اولین روزها دستور اکید داده شد که ضمن مراقبت و دقت لازم با اینگونه مسائل برخورد قاطع شود."

وی در مورد حمله یگان های ویژه نیروی انتظامی و ماموران لباس شخصی در شب 24 خرداد به کوی دانشگاه اظهار داشت: "در حادثه کوی دانشگاه تخلفات بزرگی انجام شده که پرونده ویژه ای برای آن تشکیل شده تا مجرمان بدون توجه به وابستگی سازمانی، به مجازات برسند".
رهبر جمهوری اسلامی همزمان با تائید جنایات صورت گرفته از سوی نهادهای نظامی، انتظامی و بسیج، از "خدمات" پلیس امنیت، پلیس انتظامی و بسیج تشکر کرد: "این خدمات بزرگ نباید موجب رسیدگی نکردن به برخی جرائم شود و اگر کسی با وابستگی به هر کدام از این سازمانها، تخلف و جرمی مرتکب شده، باید کاملاً رسیدگی شود."

وی کشته شدن تعدادی از بازداشت شدگان در بازداشتگاه کهریزک را نیز تائید کرد اما تعدادکشته شدگان را "معدود" دانست و در عین حال بر رسیدگی به آسیب دیدگان در ماجرای بازداشتگاه کهریزک و همینطور "بررسی موضوع معدود کسانی که در این مسئله جان باخته اند" تاکید کرد. وی در عین حال هشدار داد: "اینگونه مسائل نباید با مسئله اصلی بعد از انتخابات خلط مبحث شود".

رهبر جمهوری اسلامی مساله "اصلی" پس از انتخابات را "ظلم عده ای به نظام اسلامی" عنوان کرد، و تذکر داد: "عده ای، ظلم بزرگی را که پس از انتخابات به مردم و نظام اسلامی شد و هتک آبروی نظام در مقابل ملتها را نادیده می گیرند و مسئله کهریزک یا کوی دانشگاه را قضیه اصلی قلمداد می کنند اما این نگاه، خود یک ظلم آشکار است".

آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنان روز چهارشنبه اش در مورداظهارات چند تن از حاضران در این دیدار مبنی بر "لزوم برخورد و محاکمه مجرمان پشت پرده حوادث اخیر" گفت: "همه مطمئن باشند که در مقابل جرم و جنایت هیچگونه اغماضی نخواهد شد اما در مسائلی به این اهمیت، دستگاه قضا باید براساس دلایل محکم قضاوت کند و حتی اگر برای بسیاری از شایعات، شواهد و قرینه هایی وجود داشته باشد این شواهد نمی تواند مبنای قضاوت قرار گیرد."

وی همچنین اظهار داشت: "من، پیش قراولان حوادث اخیر را به دست نشاندگی بیگانگان از جمله امریکا و انگلیس متهم نمی کنم چرا که این موضوع برای من ثابت نشده است، اما تردیدی وجود ندارد که این جریان، چه مسئولان و پیش قراولان آن بدانند و چه ندانند جریانی حساب شده بود. البته طراحان این جریان یقین نداشتند که طرح آنها اجرایی می شود اما تحرکات بعضی افراد پس از انتخابات، آنها را امیدوار کرد به گونه ای که طراحان اصلی با گسیل همه وسائل و امکانات رسانه ای و الکترونیکی خود به میدان، حضور خود و عوامل شان را در صحنه تشدید کردند".
آیت الله خامنه ای همچنین از "شکست توطئه" و "جنگ نرم عظیم" خبر داد: "طراحان حوادث اخیر، صحنه گردانانی دارند و صحنه گردانان دیگری نیز پیدا می کنند البته همه تحرکات و تحریکات آنان به فضل الهی، شکست خواهد خورد اما هوشیاری و بیداری آحاد مردم به ویژه جوانان ضرر و زیان اینگونه تحرکات و جریانها را کاهش می دهد."

وی همچنین بدون نام بردن از کسی در خصوص حوادث پس از انتخابات تصریح کرد: "اصل حوادث خیلی خلاف انتظار نبود اما اشخاصی که وارد صحنه شدند خلاف انتظار ما بود."

تعطیلی بازداشتگاه کهریزک به خاطر قتل بود یا تجاوز؟

با گذشته نزدیک به یک ماه از صدور دستور تعطیلی این بازداشتگاه از سوی رهبر جمهوری اسلامی مقام های رسمی در مورد علت تعطیلی آن توضیح روشنی نداده اما اعلام کرده اند که تعدادی از ماموران نیروی انتظامی و یک قاضی به خاطر تخلف در این بازداشتگاه از کار برکنار شده و محاکمه خواهند شد.

در تازه ترین خبرها اعلام شده که 3 افسر نیروی انتظامی به اتهام معاونت در قتل بازداشت شدگان کهریزک محاکمه می شوند.

این در حالی است که سایت پارلمان روز گذشته افشا کرد: " در حالیکه بسیاری از گمانه‌زنی‌ها، علت تعطیلی بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک به دستور مقام معظم رهبری را مرگ فرزند دکتر روح‌الامینی می‌دانند که گزارش‌های رسیده حاکی از آن است که برخی موارد دیگر نیز در تعطیلی این بازداشتگاه دخیل بوده است."

بنابر این گزارش: "دوستان روح‌الامینی که از چهره‌های علمی و شاخص اصولگرا در بین خواص به شمار می‌رود، بعد از انتشار خبر درگذشت محسن در بازداشتگاه تلاش فراوانی برای یافتن عاملین این جنایت از خود نشان دادند که یکی از ثمرات آن تعطیلی بازداشتگاه کهریزک که گفته می‌شود محسن و چند تن دیگر در آن مکان جان خود را از دست دادند، به دستور صریح رهبری بود. اما این تنها علت تعطیلی این بازداشتگاه نیست، چه آنکه خبر می‌رسد شرح بدون واسطه آنچه بر یکی از فعالان رسانه‌ای در کهریزک گذشت، برای یکی از مقامات عالی رتبه نظام در تعطیلی این بازداشتگاه نقش مهمی داشته است."

به نوشته پارلمان نیوز: "این فعال رسانه‌ای که نامش اعلام نشده در جریان بازداشت‌های بعد از انتخابات دستگیر و بعد از حدود دو هفته با اطلاع یافتن اعضای دفتر این مقام عالی‌ رتبه نظام به دلیل رابطه چندین ساله او با آنها آزاد شد. بنابر این گزارش ها وقتی که این فعال رسانه‌ای به نزد این مقام عالی رتبه نظام می‌رود و دعوت به نشستن می‌شود، او می‌گوید نمی‌تواند و هنگامی که دلیل عدم توانایی برای نشستن جویا می‌شود، او به شرح تجاوز مکرر به خود توسط باتوم می‌پرداز، و بعد از این سخنان این مقام عالی رتبه نظام به شدت ناراحت می‌شوند."

با گذشت دو روز از روایت این واقعه و جمع‌آوری مستندات دیگری مبنی بر انجام اعمال غیرقانونی و ضد انسانی در بازداشتگاه کهریزک، دستور تعطیلی این بازداشتگاه متعلق به نیروی انتظامی صادر می‌شود.

تجاوز با باتوم و شیشه نوشابه به بازداشت شدگان

روز چهارشنبه یک عضو کمیته ویژه مجلس نیز اعلام کرد که "تجاوز با باتوم و شیشه نوشابه به برخی از بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات برای ما محرز شده است".

این نماینده مجلس به سایت فراکسیون خط امام مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: "به برخی از بازداشت‌شدگان حوادث بعد از انتخابات متاسفانه به وسیله باتوم و شیشه نوشابه تجاوز شده و این امر برای برای کمیته ویژه محرز شده است" و افزود "اطلاعات و مستندات موثق از عوامل تجاوز بازداشتگاه‌ها به بازداشت‌شدگان نداریم، اما تفاوت چندانی هم در اصل ماجرا نمی‌کند".

وی همچنین خبر داد که با تکمیل گزارش تجاوز به برخی از بازداشت شدگان در بازداشتگاه ها، آن را دراختیار رییس مجلس و بزرگان نظام قرار خواهند داد.

از سوی دیگر بازپرس محمد حسین شاملو که رسیدگی به چند پرونده کشته شدگان خوادث پس از انتخابات را بر عهده دارد در نامه ای به حجت الاسلام صادق لاریجانی، رئیس جدید قوه قضائیه، به حوادث پس از انتخابات و از جمله موضوع بازداشتگاه غیرقانونی كهریزك، "بازداشت‌های غیرموجه"، "برخوردهای غیرشرعی با برخی افراد بازداشت‌شده" و "كشته شدن برخی افراد" اشاره کرد و این مسائل را ناشی از "تغافل، بی‌درایتی و مسامحه" ‌برخی از مسوولان کشور دانست.

بازپرس شاملو در نامه اش به رئیس قوه قضائیه که در خبرگزاری ایسنا منتشر شد، با اشاره به "وظیفه قوه قضاییه در راستای تدوین قوانینی به منظور پیشگیری از وقوع جرم اشاره و پیشنهاداتی را برای جلوگیری از اقدامات غیرقانونی" به صادق لاریجانی پیشنهاداتی را برای حفظ حقوق بازداشت شدگان و خانواده های آنان ارائه کرد. وی از جمله خواستار "الزام معاینه‌ متهم توسط یك پزشك معتمد (ترجیحا پزشك قانونی) در فاصله‌ی حداكثر یك ساعت پس از بازداشت به تقاضای متهم یا وكیل یا اعضای خانواده وی" و ضمیمه کردن "صورتجلسه‌ معاینه به پرونده" شد.

اوهمچنین پیشنهاد داد تا بازداشتگاه ها از پذیرش "افرادی كه آثار ضرب و جرح یا بدحالی و ضعف شدید در آنها دیده می‌شود ممنوع" شوند و "در این صورت ضمن انعكاس در دفاتر مربوط مراتب را به مقامات بالاتر گزارش نمایند."

در بخش دیگری از پیشنهادات بازپرس شاملو به رئیس جدید قوه قضائیه، بر لزوم اطلاع دادن اسامی بازداشت شدگان حداکثر 3 ساعت پس از بازداشت به دادستان، و اطلاع از سرنوشت بازداشت شدگان حداکثر 24 ساعت بعد به خانواده و تضمین دسترسی به وکیل برای آنها تاکید شده است.

وی همچنین پیشنهاد کرده که "انعكاس وضعیت ظاهری متهم از حیث سلامت یا وجود آثار ضرب و جرح، بی‌حالی، بدحالی، خستگی شدید توسط بازجویان و قاضی تحقیق در زمان تحقیق از متهم یا حضور وی نزد قاضی الزامی" شود.

کمیته حقیقت یاب؟

تائید رهبر جمهوری اسلامی در مورد جنایت های صورت گرفته پس از انتخابات به ویژه در بازداشتگاه کهریزک، و حجم قابل توجهی از دیگر اعترافات مسوولان حکومتی، بر وقوع تجاوز، شکنجه و قتل علیه معترضان به تخلفات انتخاباتی باقی نمی گذارد.

با این حال برخی از اعضای کمیته ویژه مجلس که قرار بود تحقیقاتی در مورد وضعیت بازداشتگاه ها و بازداشت شدگان انجام دهند می گویند هنوز به نتیجه ای نرسیده اند. مشخصا، برخی از اعضای این هیات به ویژه فرهاد تجری و علاء الدین بروجردی با اظهارات اخیرشان در مورد بازداشت شدگان و بازداشتگاه ها اکنون به همکاری با نهادهای امنیتی به جای حقیقت یابی متهم شده اند.

روز گذشته اعلام شد که تعدادی از نمایندگان مجلس نیز به ترکیب کمیته کمیسیون امنیت ملی برای بررسی وضعیت بازداشتگاه‌ها و بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات معترض هستند.

در حالی که فرهاد تجری، علاءالدین بروجردی و پرویز سروری از اعضای این کمیته ویژه هر روز در مصاحبه‌های خود از وضعیت خوب بازداشتگاه‌ها و رضایت زندانیان سیاسی در بند خبر می‌دهند و هرگونه اخبار منتشر شده در مورد تجاوز به بازداشت‌شدگان پس از انتخابات، شکنجه، دفن دسته‌جمعی برخی از کشته‌شدگان حوادث انتخابات و.. را تکذیب می‌کنند، برخی از نمایندگان اصولگرا از جمله علی مطهری، حمید رضا کاتوزیان و امیدوار رضایی به چنین اظهاراتی اعتراض کرده و با مراجعه به علی لاریجانی خواستار تغییر در ترکیب این کمیته شده‌اند.

قدرت الله علیخانی، عضو فراکسیون خط امام مجلس نیز که پیش از این به دستور علی لاریجانی به عضویت کمیته ویژه کمیسیون امنیت ملی در آمده بود، پس از آنکه در زندان اوین به او اجازه ملاقات با تاج‌زاده داده نشد و تنها بروجردی و تجری از سوی مرتضوی چنین اجازه ای یافتند، گفت که "گویا آقای بروجردی را محرم‌تر از ما می‌دانند".

یک نماینده اصولگرای مجلس نیز با انتقاد از عدم بی‌طرفی اعضای کمیته ویژه در رسیدگی به مسایل بازداشتی‌ها فاش کرد که چندی پیش به دنبال تماس خانواده‌ای و اعلام اینکه پسرشان در بازداشتگاه مورد تجاوز قرار گرفته، مساله را به اعضای کمیته اطلاع داده و با بی تفاوتی آنان رو به رو شده است. وی به سایت پارلمان نیوز گفت "من پس از شنیدن اظهارات این خانواده، آنها را به یکی از اعضای این کمیته وصل کردم تا به مشکل آنها رسیدگی و مورد آنها برای تکمیل گزارشات بررسی شود. اما چند روز بعد نماینده مذکور با من تماس گرفت و گفت که این خانواده با رادیوهای بیگانه مصاحبه کرده‌اند و مستنداتی ندارند".

افشاکننده خبر فوق افزوده که آن خانواده بعدا به وی گفته اند که هیچ مصاحبه ای با رسانه های بیگانه نداشته و از روزی‌که با این نماینده ارتباط گرفته اند مشکلات بیبشتری پیدا کرده‌اند.

این نماینده اصولگرای مجلس تاکید کرده: "من شخصا به برخی از اعضای این کمیته مشکوک شده و احساس می‌کنم، برخی ازآنها به بدنه دستگاه‌ها و افراد متخلف وصل هستند و اظهارات آنها قابل قبول نیست

تصاویر جدید تلویزیون واشنگتن از قبور بی نام و نشان در قطعه 302 بهشت زهرا

تصاویر جدید تلویزیون واشنگتن از قبور بی نام و نشان در قطعه 302 بهشت زهرا


پیش از این وجود و یا عدم وجود این قبور در بهشت زهرا کشمکش رسانه ای جدی در بین جناح های حاکم در جمهوری اسلامی را تشدید کرده بود.

جمعه 30 مرداد ماه، نوروز، سایت رسمی جبهه مشارکت ایران در گزارشی ویژه خبر داد که «پیکر دهها نفر از شهروندان تهرانی در تاریخ های 21 و 24 تیرماه بدون اسم و مشخصات فردی در قطعه 302 بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شده است.»

این سایت به نقل از منبع خود که یکی از«پرسنل بهشت زهرای تهران» بود، نوشت که این جنازه ها «تحت تدابیر شدید امنیتی، به این قبرستان آورده شده و با صدور اجباری جواز دفن برای آنها» به خاک سپرده شدند.

در این گزارش همچنین اعلام شده بود که در بین جواز های دفن در21 تیر ماه «28 جواز ودر 24 تیر ماه 16 جواز بدون ذکر نام و نام خانوادگی» وجود دارد.

نوروز اعلام کرد که این جنازه ها احتمالا همان جنازه هائی بوده اند که 24 تیرماه یکی از خانواده های کشته شدگان حوادث اخیر، وجود آنها را در سردخانه ای در جنوب غربی تهران گزارش داده بود.

در گزارش مربوط به اجساد کشته شدگانی که در سرد خانه های صنعتی نگهداری می شدند، اعلام شده بود که: «اجساد در سردخانه های پزشکی منجمد نمی شود، اما به دلیل اینکه این جنازه ها در سردخانه های صنعتی نگهداری شده بودند، اجساد منجمد شده و فرم خود را از دست داده بودند.»

در واکنش به این گزارش ها، محمود رضائیان مدیرعامل سازمان بهشت زهرا و شهردارحرم آیت الله خمینی دوم شهریور ماه گفت که هیچ جسدی «به صورت غیرقانونی، پنهانی و شبانه» در آن محل دفن نشده است و وجود قبرهای دسته جمعی در بهشت زهرا را نیز تکذیب کرد.

روزنامه سرمایه نیز اول شهریور ماه به نقل از علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس اعلام کرد: «خاکسپاری پنهانی، آن هم بدون نام و نشان، فقط یک شوخی است. مگر ممکن است کسی را بدون نام و نشان دفن کنند.»

عصر سه شنبه، سوم شهریور سایت های وابسته به اصلاح طلبان خبر دادند که محمود رضائیان مدیر عامل سازمان بهشت زهرا، به دلیل درز اخبار دفن بی نام و نشان کشته شدگان پس از انتخابات، از سمت خود برکنار شده است.

رضائیان در چهارم شهریور با تکذیب این خبر اعلام کرد: «بازنشسته شده‌ام، نه برکنار.»وی خبر برکناری خود را «جوسازی‌های سیاسی علیه ایران برای به دست آوردن آنچه که واقعیت ندارد» دانست و گفت که «درخواست بازنشستگی خود را از چند ماه پیش به شهردار تهران» ارائه کرده است.

رضائیان با تشریح اینکه قطعه 302 بهشت زهرا یک قطعه عمومی است که حدود «40 درصد اموات روزانه تهرانی‌ها» در آن دفن می‌شوند، گفت: «در بخشی از این قطعه همچون روال عادی قطعات عمومی معدودی افراد مجهول‌الهویه که در اثر سانحه رانندگی یا احتمالا اعتیاد به مواد مخدر فوت شده و از پزشکی قانونی اعزام شده‌اند، با رعایت کلیه تشریفات قانونی و شرعی دفن می شوند.»

فرهاد تجری، نماینده عضو کمیته ویژه بررسی حوادث اخیر نیزاول شهریور، دفن پنهانی و دسته‌ جمعی کشته‌شدگان حوادث اخیر در بهشت زهرا را تکذیب کرد و به پارلمان نیوز گفت: «اصل خبر دروغ است چه برسد به اینکه تعیین کنند کدام افراد دفن و خاکسپاری شده‌اند.»

نوروز سر انجام سوم شهریور، فیلم دهها قبر بی نام و نشان را در سایت خود منتشر کرد و حنیف مزروعی سردبیر این سایت نیز در مصاحبه با برخی از شبکه های خارجی از گزارش سایت نوروز دفاع کرد. در این فیلم قبرهای کشته شدگانی که پیش از این، سایت نوروز مدعی دفن بی نام و نشان آنها شده بود، به نمایش در آمده بود.

در همین حال فاضل موسوی عضو کمیسیون اصل نود مجلس، نیزسوم شهریوردر نطق پیش از دستور خود در مجلس خواستار بررسی صحت و سقم خبر دفن دسته‌جمعی کشته شدگان حوادث پس از انتخابات در بهشت زهرای تهران شد.

در همان روز پارلمان نیوز، سایت رسمی فراکسیون خط امام مجلس، خبر داد که در پی نگرانی نمایندگان از«آسفالت یا تخلیه قبرها»، تعدادی از نمایندگان برای بازدید از قبرهای دسته‌جمعی به بهشت‌زهرا خواهند رفت.

ديدار مهم آيت الله بيات زنجانی و آيت الله صانعی؛ پرونده سازی بولتن نويسان برای دختر مرجع تقليد، وبلاگ فرزند آيت الله بيات

روز گذشته چهارم شهريور ماه آیة الله بيات زنجانی يکی از مراجع تقليد معترض به کودتا ۲۲ خرداد ، به ديدار آیة الله صانعی يکی از بزرگترين مراجع تقليد شيعيان رفت.
اين ديدار پس از سخنان شجاعانه اخير آیة الله صانعی عليه جنايات کودتاچيان و حملات برنامه ريزی شده روزنامه ها و سايت های دولت کودتا عليه اين مرجع بزرگ تقليد ، برگزار شد.

ديدار آیة الله بيات از آیة الله صانعی در راستای حمايت اين مرجع تقليد از سخنان شجاعانه آیة الله صانعی و مخالفت شديد اين دو مرجع تقليد شيعيان با دولت کودتا ارزيابی ميشود.
همچنين روز گذشته فقيه عاليقدر آيه الله العظمی منتظری در پاسخ به نامه ۲۹۳ تن از فعالان سياسی و روشنفکران ، دادگاه های اخير را نمايشی و باعث وهن قضای اسلامی دانسته و از مسئولان خواسته اند که به اين سناريوها و نمايش ها پايان دهند.
مرجع بزرگ تقليد شيعيان، حضرت آيت‌الله منتظری ضمن انتقاد شديد از وضع موجود کشور اعلام کرده اند که : « اين حکومت نه جمهوری است و نه اسلامی ».
همچنين بنا به آخرين پست وبلاگ شخصی محسن بيات ، در بولتن يکی از نهاد های امنيتی برای دختر آیة الله بيات پرونده سازی شده است.
بولتن نويسان در حالی مدعی شده اند که يکی از دختران آیة الله بيات در آلمان بی حجاب رويت شده است و با يک تيم مستند ساز آلمانی هم همکاری داشته است ، که محسن بيات اساسا از سفر خواهرانش به آلمان خبر ندارد و خبر جعلی سفر خواهرش به آلمان را برای اولين بار در بولتن کودتاچيان خوانده است.
متن کامل آخرين پست وبلاگ محسن بيات را در زير ميتوانيد بخوانيد:
« برای احوالپرسی با آيت الله صانعی، همراه با ابوی سری به دفتر ايشون زديم تا هم ديداری رو تازه کنيم و هم بخاطر وقايع اخير، ابوی با ايشون صحبت هائی رو داشته باشند.
آقا مجتبی يکی از دوستای خوب من، اونجا بود و به محض ديدن من، از من خواست تا به گوشه ای بريم تا مطلبی رو به من البته به صورت خصوصی بگه.
وقتی که کمی از جمع دور شديم، اون بنده خدا دست کرد توی جيبش و کتابچه ای رو درآورد و به من گفت: اين رو ديدی شما؟ و من گفتم: نه، چی هست؟ و ايشون ادامه داد: ببينيد جالبه، به خدا اين رو که ديدم فهميدم اينها چقدر بی تقوان، واقعاً بی تقوان .... و کتابچه رو بدست من داد. اين که عرض می کنم کتابچه، چونکه ظاهرش به کتابچه می موند ولی وقتی که روش عبارت محرمانه رو ديدم، فهميدم که بولتن يک ارگانی يا سازمانی، جائيه. بازش کردم و ديدم که کمی راجع به مساجد و اينور و اونور نوشته و خلاصه با يک تورق عادی، چيزی دستگيرم نشد. آقا مجتبی که متوجه اين موضوع شد، اون کتابچه رو گرفت و ورق زد و به صفحه ای رسيد و گفت: اينجا رو بخون. عين مطلب رو واو به واو يادم نيست ولی مفهوم اين بود که خواهر من(معلوم هم نبود کدومشون مورد نظر نويسنده بوده) در آلمان!!! بی حجاب رويت شده و با يک تيم مستند ساز آلمانی هم، همکاری داشته و خلاصه در قم هم همينطور و(آلمان، خواهر من و اصلاً کی و چه تاريخی و به چه مناسبت؟) ....
گفتم: می تونم اين رو داشته باشم؟ و مجتبی در حاليکه کتابچه رو می بست و توی جيبش می گذاشت به من گفت: اين نه، ولی صبح، يک نسخه اش رو برات می آرم.....
توی ماشين نشستيم و داستان رو برای ابوی نقل کردم. ايشون هم فرمودن: صبح من ببينم چيه.. و من در ادامه با لبخندی به ايشون گفتم: جالب بود که توی کتاب نوشته بود لطفاً مطالعه کنيد و برای کسی هم نقل نکنيد.

۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

جبهه مشارکت: دادگاه را عوامل کودتا برپا کرده‌اند

صحنه‌ای از چهارمین جلسه دادگاه متهمان سیاسی

اعتراض به روند محاکمه بازداشت‌شدگان ناآرامی‌های اخیر ایران گسترش می‌یابد. بستگان چهره‌های سیاسی برجسته، سازمان‌دهندگان دادگاه‌ها را "مزدوران"ی نامیدند که پایگاهی ندارند. جبهه مشارکت آنان را "عوامل کودتا" خواند.

پس از پخش تلویزیونی چهارمین جلسه‌ی محاکمه‌ی بازداشت‌شدگان، جبهه مشارکت ایران اسلامی کیفرخواست منتشره را کار "عوامل کودتا" دانست و آن را مورد اعتراض شدید قرار داد. این تشکیلات سیاسی اصلاح‌طلب در بیانیه خود بر این نکته تاکید کرد که متهمان در شرایط روانی بسیار سخت، انزوا و بی‌خبری از آنچه در خارج از زندان می‌گذرد، مجبور به ارائه تحلیل‌هایی شده‌اند که بی‌تردید پس از آزادی آن را رد خواهند کرد.

«کیفرخواستی علیه احزاب»

در بیانیه شدیداللحن جبهه مشارکت همچنین آمده است: «کیفرخواست قرائت‌شده نه علیه متهمان حاضر در دادگاه که علیه احزاب و گروه‌هایی بوده که سال‌ها است موی دماغ قدرت‌اند».

جبهه مشارکت در رابطه با اعترافات سعید حجاریان نوشته است: «سعید عزیز بزرگ‌منشانه خواسته بسیاری اهرم‌های فشار بر حزب و خانه‌اش جبهه مشارکت را به دوش بگیرد. حال آن‌که تک‌تک اعضای این حزب سرفرازانه در کنار هم و در کنار او از عملکرد ۱۱ ساله خود دفاع می‌کنند».

سعید حجاریان در آخرین جلسه دادگاه

«جبهه مشارکت ایستادگی می‌کند»

همزمان با انتشار بیانیه جبهه مشارکت، علی شکوری‌راد، عضو شورای مرکزی این حزب، نیز در گفت‌وگویی با روزنامه اعتماد، بر پایداری جبهه مشارکت تاکید ورزید. در ناآرامی‌های پس از انتخابات ۲۲ خرداد، دفتر جبهه مشارکت لاک‌ومهر و گروهی از رهبران اصلی آن بازداشت شدند. دبیرکل حزب، قائم مقام و چند تن دیگر از اعضای اصلی آن هنوز هم زندانی هستند.

با این‌همه، شکوری‌راد در گفت‌وگو با اعتماد توضیح داد که مجموع اعضای شورای مرکزی و دفتر سیاسی جبهه مشارکت را ۴۵ نفر تشکیل می‌دهند و به رغم دستگیری دبیرکل و قائم مقام حزب، فعالیت کادر مرکزی حزب تعطیل نخواهد شد. عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت اضافه کرد: «حزب در هر منطقه یک شورای منطقه‌ای دارد که فعالیت‌ها را در همان منطقه سازماندهی می‌کند. این بخش از فعالیت‌های حزب آسیب چندانی ندیده است».

به گفته شکوری‌راد، جبهه مشارکت حضور سیاسی خود را به معنای موضع‌گیری در برابر حوادث روز نه تنها کمتر نکرده، بلکه گسترش هم داده و انسجام درونی حزب هم به طور کامل حفظ شده است. این حزب کمیته‌ای برای پی‌گیری وضعیت بازداشت‌شدگان تشکیل داده که به صورت جدی فعالیت خود را ادامه می‌دهد.

«افزایش مخالفان احمدی‌‌نژاد»

عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی اظهار داشت: «طیف کسانی که احمدی‌نژاد را برای کشور یک خسارت می‌دانند بسیار گسترده است. بخش وسیعی از آن‌ها از مهندس موسوی پشتیبانی می‌کنند و بخش کوچکی از آن‌ها که در ساختار قدرت هستند، هرچند فاصله‌شان را با موسوی حفظ کرده‌اند، اما به دلیل رویکرد انتقادی جدی نسبت به احمدی‌نژاد معارضه‌ای با مهندس موسوی ندارند».

در برابر این پرسش که آیا کنگره حزب امسال برگزار می‌شود یا نه، شکوری‌راد گفت: «فکر می‌کنم کنگره امسال حتی پررونق‌تر از قبل برگزار شود، چون حرف‌های زیادی هست که اعضا با هم رد و بدل کنند و اتخاذ سیاست‌های جدید بسیار مهم است».

اعتراض شدید بستگان شخصیت‌های بازداشت‌شده

در کنار اعتراضات جبهه مشارکت، فرزندان و دامادهای تاج‌زاده و حجاریان، فرزند بهزاد نبوی و همسر محمدرضا جلایی‌پور نیز با صدور بیانیه جداگانه‌ای خطاب به "ملت صلح‌طلب و بزرگوار ایران" ادعاهای دادستان را تاییدکننده این واقعیت دانستند که "حاکمیت انحصارطلب" از مدت‌ها پیش در فکر تصفیه حساب با اصلاح‌طلبان و نمایندگان مجلس ششم بوده و اعتراضات به انتخابات را تنها محملی برای انتقام‌گیری یافته است.

عارفه تاجزاده، زینب حجاریان، علیرضا رئیسی، فاطمه شمس، علی طباطبایی و میثم نبوی، سازمان‌دهندگان محاکمات را عاملان یک "جریان دروغگو، بی‌هویت، مجیزگو و مزدور" نامیدند که هیچ پایگاهی در میان مردم ایران، نخبگان سیاسی اصلاح‌طلب و اصولگرا، حوزه علمیه قم و مراجع تقلید ندارند و "تنها تکیه‌گاه آنان باتوم، اسلحه و زندان" است.

بستگان محاکمه‌شدگان در بیانیه خود خطاب به ملت ایران نوشتند: «ما با شما عهد می‌بندیم که تا آخر این مسیر دشوار در کنار شما خواهیم بود و اجازه نخواهیم داد خون شهدا پایمال شود».