۱۳۸۸ مهر ۲۸, سه‌شنبه

ترس کودتاگران برای 13 آبان دیگر از آمدن و رفتن میلیونی ما نیست ، ترس و وحشت آنها از آمدن و "ماندن" میلیونی ماست

در فضای اینترنت هر از چند گاهی برای جنبش سبز ، از سوی خود مردم طرح ها و فراخوانهایی ارائه میشود که حکومت با تجربه ای که در این ماه ها و هفته های گذشته از اجرایی شدن آنها کسب کرده به شدت این ایده ها و طرح ها را زیر نظر میگیرد . طرح "خرید سبز " را حتما به خاطر دارید . با اینکه یک یا دو سایت روی این حرکت مانور گسترده ای دادن ولی دیدید که چقدر نیروی امنیتی در اطراف بازار و خود بازار مستقر کردند . چیزی حدود 2 هفته پیش در فضای اینترنت صحبت از هدفمند شدن تظاهرات به دور از خشونت شده . و از مردم با پوسترهای فراوان دعوت میشود که در این روز ( 13 آبان ) و روزها و مناسبتهای پیش رو با استفاده از پتانسیل جمعیتی مردم خیابانها را تسخیر کنند و با سکوت تا احقاق حقوق خود در خیابانها بنشینند . این طرح که برگزفته از انقلاب نارنجی اکراین است توسط کارشناسان و ایده پردازان جنبش سبز با شرایط موجود ایران تطبیق داده شده و آن را برای فضای موجود عملی میدانند . حکومت که به شدت از این حرکت دسته جمعی مردم وحشت دارد . ساکت ننشسته و طبق خبرهای دریافتی جلساتی را در سطح مقامات بلند پایه نظامی و امنیتی پایتخت برای مقابله با این حرکت احتمالی مردم برگزار کرده . واهمه و ترس سران حکومت از این طرح حتی در سخنان رئیس شورای نگهبان و امام جمعه موقت تهران که از مهره های اصلی کودتا به شمار می اید پنهان نماند . ایشان به صراحت از وجود نقشه و برنامه برای 13 آبان خبر داد . استفاده از کلمه" نقشه " قطعا از حرکتی فراتر از راهپیمایی و تظاهرات گذشته خبر میدهد . که با کمی تامل میتوان پی برد که منظور جنتی از نقشه . همان " ماندن مردم در خیابانها " میباشد . که اوو کودتاگران از این حرکت مردم در صورتی که گسترده مورد استقبال قرار بگیرد واهمه دارند . چرا که با آغاز این حرکت کار برای آنها بسیار دشوار خواهد شد و کمر آنها را خواهد شکست حکومت با تجربه ای که از جنبش سبز در روز قدس و روزهای قبل از آن بدست آورده . به این حقیقت پی برده که تظاهرات میلیونی مردم با اینکه شهر را مردم تصرف میکنند و از مردم دستگیر میکنند . کتک میزنند . به قتل میرسانند و مهمتر از همه تجاوز میکنند ،با این وجود مردم فارغ از خشونت و آرام هستند .

دویچه وله: «مجازات‌ها متناسب با اتهام‌ها نیستند

شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، احکام بدوی مسعود باستانی و کیان تاجبخش را صادر کرد. این دو به ترتیب به ۶ و ۱۲ سال حبس محکوم شده‌اند. کیفرخواست‌‌های آنان که توسط دادستان قبلی تهران صادر شده، در جلسه دادگاه چهارم قرائت شد. وکیل تسخیری یحیی کیان تاجبخش به خبرگزاری ایرنا گفته که در حال تدوین اعتراضیه به رای صادر شده است. مسعود باستانی، روزنامه‌نگار، و کیان تاجبخش، جامعه‌شناس، در سوم شهریورماه محاکمه شده‌اند. دویچه‌وله در گفت‌وگو با دکتر صالح نیکبخت، حقوقدان، از چگونگی صدور این احکام، امکان تجدیدنظر و چشم‌انداز محاکمات آتی پرسیده است. دویچه‌وله: از احکامی که صادر شده، شگفت‌زده شده‌اید یا انتظارش را داشتید؟ دکتر صالح نیکبخت صالح نیکبخت: شگفت زده به معنای متعارف نشدم، اما احساس می‌کنم احکام صادر شده بسیار تند است و دست‌کم با سیاست کنونی رییس قوه قضاییه و دادستان تهران که مثبت‌تر از سابق رفتار می‌کنند، تفاوت دارد. احکام صادره از نظر موازین حقوقی و قضایی چه ایرادهایی دارند؟ من از اساس به نحوه محاکمه و دستگیری‌ها ایرادات زیادی دارم و از قبل هم به رییس شعبه ۱۵ طی لایحه‌ای اعلام کرده‌ام که دادگاهی که شما در راس‌اش نشسته‌اید، ده ایراد اساسی دارد. اما تشخیص میزان مجازات بر عهده رییس دادگاه است و البته اصل کلی این است که مجازات باید متناسب با جرم باشد. اما به نظر می‌رسد این رعایت نشده است. من در دادگاهی که اقای طباطبایی و آقای آقایی محاکمه می‌شدند، بر حسب اتفاق نشسته بودم، زیرا به من گفته بودند که ممکن است نوبت موکل‌ام آقای مهندس محسن صفایی فراهانی هم برسد. آنچه من در دادگاه شنیدم و آنچه منتسب کردند به آقایان، در این حد نبود که به آنها ۵ سال زندان بدهند. و در شرایطی که متهمان به وکلای خود دسترسی نداشتند و در بهترین حالت وکلای تسخیری از آنها دفاع کرده‌اند، روند طی شده در محاکمه‌ها را شما چگونه ارزیابی می‌کنید؟ اصولا به نظر می‌رسید که جلسات آن دادگاه طوری با عجله برگزار می‌شد که تا وقت برای دادستان قبلی تهران وجود دارد، کار را تمام کند. ایشان خیلی عجله داشت و من این‌شکل آوردن گروهی متهمان به دادگاه را به صورتی که انگار اسیر هستند، قبول نداشتم. از طرف دیگر شرایط طوری در رسانه‌های ایران ساماندهی می‌شود که نتیجه همین شود که می‌بین...
http://i.imgur.com/ZIgIY.jpg
http://www.aawsat.com/2009/10/21/special/cartoon.jpg

شکایت صد نماینده از موسوی

تجمع اعتراضی در دانشگاه آزاد کرج در حمایت از دانشجویان تهران مرکز

صبح امروز سه شنبه 28 مهرماه دانشجویان دانشگاه آزاد واحد کرج در پی فراخوانی که پیش از این داده شده بود و در اعتراض به حکومت کودتا و به منظور حمایت از دانشجویان واحد تهران مرکز دست به تجمعی اعتراضی زدند.

به گزارش بامدادخبر، این تجمع خودجوش که با استقبال و حضور پرشور بیش از دوهزار نفر از دانشجویان معترض برگزار شد علی‌رغم تهدیدات حراست و انتظامات صورت گرفت که روز گذشته با پخش تراکت هایی تحت عنوان کمیته راهبردی دانشگاه آزاد واحد از دانشجویان خواسته بودند که در هیچ تجمع اعتراضی شرکت نکنند.

بسیج دانشجویی در اقدامی مشکوک و تشنج زا در همان روز و ساعت اعلام شده برای تجمع اقدام به برگزاری مراسم قرائت زیارت عاشورا در صحن دانشگاه نموده بود. پیش از ساعت 10:30 صبح که از قبل به عنوان ساعت شروع تجمع اعلام شده بود محوطه دانشکده فنی شاهد حضور بسیار پر رنگ و محسوس نیروهای حراست و لباس شخصی‌های غیر دانشجو بود. فضای امنیتی حاکم بر دانشگاه به حدی بود که نیروهای حراست اجازه تجمع بیش از سه نفر را به دانشجویان نمی دادند. این جو با حضور رییس دانشگاه و رییس حراست ورییس دانشکده فنی شکل جدی تری به خود گرفت.

دانشجویان برای کاستن از فشار حراست و ایجاد هسته اولیه تجمع به سمت دانشکده دامپزشکی حرکت کردند و تجمع خود را از این دانشکده آغاز نمودند و سپس به سمت دانشکده حقوق و علوم سیاسی حرکت کردند.

شعار های «یا حسین، میرحسین»، «مرگ بر دیکتاتور»، «دانشجوی زندانی آزاد باید گردد»، «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» بارها در صحن دانشگاه طنین انداز شد.

تلاش گسترده نیروهای حراست و انتظامات برای پراکنده کردن و جلوگیری از برگزاری تجمع نیز با حضور گسترده دانشجویان ناکام ماند. با این وجود برخی از نیروهای امنیتی و بسیجی نیز با دوربین‌های فیلم برداری از اقدام به فیلم برداری از دانشجویان می نمودند.

این تجمع در ساعت 12:30 آغاز شد و پس از دوساعت پایان یافت.

azadkaraj_28mehr1.jpg

azadkaraj_28mehr2.jpg

azadkaraj_28mehr3.jpg



محکومیت تاجبخش به ۱۲ سال حبس تعزیری

یحیی کیان تاجبخش با حکم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به بیش از ۱۲ سال حبس تعزیری محکوم شده است. هوشنگ اظهری، وکیل آقای تاجبخش امروز سه‌شنبه به خبرگزاری دولتی ایرنا گفت که حکم موکلش، بدوی بوده و وی مشغول تدوین «اعتراضیه» به این حکم است. آقای اظهری حاضر نشد مدت زمان محکومیت دقیق موکلش را اعلام کند، اما گفت که این محکومیت بیش از ۱۲ سال است. پیش‌تر برخی رسانه‌ها از صدور ۱۲ تا ۱۵ سال حبس تعزیری برای یحیی کیان تاجبخش خبر داده بودند. اظهری همچنین از ملاقات روز گذشته خود با موکلش خبر داد و حال عمومی وی را «رضایت‌بخش» توصیف کرد. یحیی کیان تاجبخش ۱۸ تیرماه ۸۸ دستگیر شد و در چهارمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات در سوم شهریور ماه سال جاری، محاکمه شد. بر اساس کیفرخواست انفرادی صادر شده از سوی دادستان پیشین تهران، تاجبخش به «اقدام ضد امنیت کشور، جاسوسی و ارتباط با عناصر بیگانه، قبول سمت مشاوره بنیاد برانداز سوروس در ایران و فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی» متهم شده است. کیان تاجبخش جامعه‌شناس، محقق، نویسنده و فارغ‌التحصیل دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک است...
http://www.bornanews.ir/Images/News/Larg_Pic/27-7-1388/IMAGE633915738760000000.jpg

پرتاب لنگه كفش به سمت صفار هرندي در دانشگاه تهران

سخنرانی صفارهرندی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در دانشگاه تهران با اعتراض گروهی از دانشجویان که معتقد به تقلب در انتخابات بودند، روبرو شد. به گزارش خبرگزاری ایرنا، محمدحسین صفارهرندی، سه شنبه 27 مهر ماه سخنران نشستی بود که توسط بسیج دانشکده فنی تهران در سالن چمران این دانشگاه تحت عنوان «سوء تفاهم بزرگ» برگزار شد. ایرنا گزارش داده است که پیش و هنگام سخنرانی صفارهرندی گروهی از دانشجویان معترض دست به اعتراض و «اهانت» زده اند. به گزارش این خبرگزاری صفارهرندی در پاسخ شعارهای این گروه از دانشجویان گفته است که من از اهانت های شما ناراحت نمی شوم چون شما به این نوع اهانت‌ها عادت دارید و زمانی در همین جا به خاتمی هم اهانت می کردید. به گزارش خبرگزاری فارس وی همچنین از دانشجویان معترض خواست تا با اعتراضات خود کار را برای موسوی که در جستجوی راه نجات است سخت تر نکنند و به وی کمک کنند تا «فضاحت اخیر خود را جبران کند.» وزیر سابق ارشاد که سخنانش بطور متناوب با شعارهای معترضان همراه می شد در باره میرحسین موسوی گفت که وی توسط حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی فریب خورده است، وی همچنین بخش هایی از نامه انتقاد‌آمیز مهدی کروبی به آیت‌الله منتظری در سال شصت و هفت را قرائت کرد و از حمایت فعلی این مرجع تقلید از موسوی و کروبی ابراز تعجب کرد. صفار هرندی همچنین ادعا کرد در درگیریهای خیابانی چند ماه گذشته تنها چهل نفر کشته شده‌اند و سپس به دسته بندی آمار خود پرداخت و افزود از این میان ده نفر بسیجی بوده اند، بیست نفر مردم عادی که «گرفتار حادثه سازی فتنه انگیزان» شدند و ده نفر باقی مانده نیز «معلوم نیست به دست چه کسانی کشته شده اند.» یک شاهد عینی به زمانه گفت که این سخنان با اعتراض شدید دانشجویان معترض روبرو شد. به گفته وی تعداد دانشجویان معترض در سالن برگزاری نشست حدود ۱۵۰۰ بودند که شعارهایی چون «دولت کودتا استعفا» و «مرگ بر دیکتاتور» سر می دادند.

گفتگوهای هسته‌ای؛ زیر ذره‌بین واشنگتن

گروهی از مقامات دولت اوباما به مقامات فرانسه و روسیه پیوسته‌اند و امروز مذاکره با دیپلمات‌های ایرانی را بر سر شرایط توافقی غیرعادی که می‌تواند میزان زیادی از اورانیوم غنی‌شده با درجه پایین را از ایران خارج کند، در وین آغاز کردند.

دولت آمریکا این توافق را – که بر اساس آن اورانیوم برای راکتور تحقیقاتی به منظور استفاده پزشکی به سوخت تبدیل خواهد شد - به عنوان آزمون مقاصد ایرانی‌ها در بن‌بست بر سر برنامه هسته‌ای آن کشور می‌بیند.

به گزارش ایران، سوخت این راکتور رو به اتمام است و بنابراین دولت آمریکا پیشنهاد کرده است که 80 درصد ذخیره اورانیوم غنی‌شده ایران برای تبدیل به سوخت راکتور به روسیه فرستاده شود. فرانسه سپس این مواد را به شکل صفحه‌های فلزی که آلیاژی از اورانیوم و آلومینیوم است در می آورد که درراکتور استفاده خواهد شد.

مقامات آمریکا می‌گویند اگر ایران در دنبال کردند توافق آزمایشی در این قرارداد شکست بخورد، به اعمال تحریم‌ها دامن خواهد زد. اما این مذاکرات تاکنون جدایی آمریکا از دو مهره کلیدی دیگر – روسیه و چین - را در تلاش‌ برای مهار جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران نشان داده است.

وقتی هیلاری رادهم کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا هفته گذشته در سفر به مسکو در مورد نیاز به تحریم‌های شدیدتر در صورت عدم پیشرفت سریع مذاکرات با ایران صحبت کرد، مقامات روس گفته‌های او را نپذیرفتند.

سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه گفت: «تمامی تلاش‌ها باید در جهت حمایت از روند مذاکرات باشد. ما معتقد هستیم تهدید، تحریم، و تهدید به فشار در شرایط کنونی سازنده نیست.»

روز پنجشنبه، ون جیبائو نخست‌وزیر چین در پکن با محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس‌جمهور ایران دیدار کرد و گفت دولت وی به دنبال «همکاری نزدیک بین‌المللی» با ایران است.

مردم ایران به بمب اتمی فکر نمی کنند

هفته گذشته دولت جمهوری اسلامی با بازدید بازرسان آژانس اتمی از کارخانه غنی سازی نزدیک قم موافقت کرد. آیا به نظر شما این اقدام دولت از تنش هایی که به دنبال جاه طلبی های هسته ای تهران به وجود آمده خواهد کاست؟

اروپایی ها و امریکایی ها می گویند که موضوع هسته ای ایران دلیل اصلی بحران به وجود آمده بین ایران و غرب است. برای آن ها دستیابی حکومت ایران به سلاح هسته ای مهم است اما به نظر می رسد مردم ایران به هیچ وجه طرفدار بمب اتمی نیستند. زمانی که می بینید تظاهراتی در حمایت از این موضوع به راه می افتد مطمئن باشید که دولت از این افراد دعوت کرده تا به خیابان ها بیایند و خود را نگران مسأله هسته ای نشان دهند و از حکومت حمایت کنند. برای شهروندان عادی مسایل دیگری حائزاهمیت اند. نبود آزادی، افزایش قیمت ها، تورم، گرانی و کمبودهای زندگی نگرانی های واقعی جامعه ایران اینهاست.

این نگرانی ها با نگرانی های جوامع غربی تفاوت چندانی ندارد.

بله، نگرانی مردم ایران درخصوص بحران اقتصادی مانند اروپایی ها و امریکایی هاست. ولی نبود آزادی های مدنی و آزادی اطلاعات نیز بسیار مهم است. مسأله هسته ای فقط یک موضوع مورد بحث میان دولت تهران و اروپا و امریکاست و موضوعی نیست که در خیابان ها مورد بحث مردم باشد و جزو دلمشغولی های آنان محسوب شود. این واقعیت مردم ایران نیست.

آیا به نظر شما اظهارات مقامات غربی، مانند اوباما، نیکولا سارکوزی و گوردون براون که فقط به بحران هسته ای می پردازند و به ماهیت واقعی جمهوری اسلامی اشاره ای نمی کنند، به تقویت حمایت ها از احمدی نژاد می انجامد؟

بله، احمدی نژاد و دولتش از اظهارات این مقامات استفاده و آن را برای مردم بزرگ نمائی می کنند. شعار مدامشان این است که تمامی غرب دشمن ما هستند. بدین ترتیب، توجیه و استدلالات جدیدی برای شعار "شیطان بزرگ"، که منظور ایالات متحده است، پیدا می کنند. سیاست ملی در جایگاه دوم قرار گرفته و اکنون تنها صحبت از خصومت و دشمنی غرب با ایران است. احمدی نژاد با این حربه حمایت به دست می آورد و بر ضعف های خود و انتقادات وارده به دولتش سرپوش می گذارد. او بهترین حمایت را از بازیی که بین ایران و غرب راه افتاده به دست می آورد. این چیزی است که طی سی سال اخیر در جریان بوده؛ یعنی یک جنگ روانی که به هر حال برنده آن تندروهای داخلی هستند که می خواهند به مردم بگویند اگر پشت حکومت نباشید غرب مداخله می کند و این مداخله همان است که در عراق و افغانستان رخ داده است.

بی شک غرب به دلیل منابع انرژی به ایران احتیاج دارد...

بله همین نیاز باعث می شود که آن ها خود را ناگزیر ببینند که به هر کس کلید چاه های نفت را در دست داشته باشند به شکل یک همکار و شریک نگاه کنند، مردم و وضع زندگیشان چندان اهمیتی ندارد و به فراموشی سپرده شده اند. هر دو سه ماه یک بار تبلیغات و سروصدای تهدیدهای ناشی از برنامه هسته ای ایران در رسانه های غرب ظاهر می شود، بعد برای مدتی دیگر هیچ صحبتی از آن نمی شود. این درواقع به یک فرآیند دوره ای تبدیل شده. به هرحال، در زمانی که جوامع غربی ساکت اند، یعنی مذاکراتی پنهانی در جریان است. واقعیت این است که غرب نمی تواند به طور کلی ایران را منزوی کند، زیرا به نفت نیاز دارد. ایران و دیگر دولت های تولید کننده نفت این را می دانند و در مذاکرات دست بالاتر را دارند.

آیا مردم ایران نسبت به غرب خصومت دارند؟

خیر، جامعه مدنی اروپا باید به طور مستقیم، و نه با واسطه دولت ها، با جامعه مدنی و مردم ایران ارتباط برقرار کند. در این صورت، به نتایج مثبتی دست خواهیم یافت. مشکل زمانی پدید می آید که مقامات و دولتمردان وارد عمل می شوند. در واقع نمی توان به آنها اطمینان کرد. به علاوه، ایرانی ها نمی توانند با اعضای یک دولت خارجی ارتباط برقرار کنند. اگر این کار را بکنند، به اتهام های مختلف زندانی خواهند شد.

مسأله انتخابات ایران و پیامدهای آن یکی از دلنگرانی های کشورهای غربی است و آن را با دقت دنبال می کنند. آیا به نظر شما این انتخابات شفاف بود؟ آیا می توان گفت که ایران دارای دموکراسی است؟

ایران کشوری دارای حکومت دموکراتیک نیست، اما دیکتاتوری هم نیست. در واقع چیزی بین هر دوست. مشکل بتوان برآورد کرد چه تعداد از مردم از حکومت احمدی نژاد حمایت می کنند و آنچه او می گوید را باور دارندو چه درصدی از مردم کاملا به او بی اعتماد هستند. این مشکل اصلی است. مخالفان احمدی نژاد و جناح تندرو یک طبقه مشخص از مردم هستند که روشنفکران را هم دربر می گیرد؛ این طبقه بیش تر کسانی هستند که اطلاعات را از جائی جز رسانه های حکومتی به دست می آورند، شبکه های رادیو و تلویزیون ماهواره ای، اینترنت، رسانه های مستقل، بنابراین منابع اطلاعاتی شان متنوع است. از سوی دیگر احمدی نژاد هم هواداران خود را دارد و بیشتر کسانی هستند که مصرف کننده انحصاری رادیو تلویزیون دولتی هستند.

۷۰ درصد از مردم ایران کمتر از ۳۰ سال سن دارند و پس از انقلاب اسلامی به دنیا آمده اند. جوانان نسبت به حکومت چگونه فکر می کنند؟ آیا آنهایی که پس از انتخابات علیه احمدی نژاد تظاهرات می کنند یک گروه اقلیت هستند؟

جوانان ایرانی بین دو قطب قرار گرفته اند: یک گروه فرمانبر و دنباله روهستند و گروه دوم به شکلی دیگر عمل می کنند. یکی از این دو قطب، دولت دین سالار برپایه شعارهای دینی و توزیع امکانات است، حربه آن سیره پیامبر، اسلام و قرآن است. قطب دیگر از رسانه های بین المللی تشکیل شده و جوانان از طریق ماهواره، رادیو، تلفن همراه و اینترنت به آن دسترسی دارند. اکنون صفحاتی مانند یوتیوب، فیس بوک یا توئیتر برای دنبال کردن رویدادها غیرقابل اجتناب اند. در حقیقت، اینها سلاح های واقعی جوانان مخالف را تشکیل می دهند. من باور ندارم مخالفان دولت احمدی نژاد در اقلیت باشند.

انقلاب سبز ایران فضای گسترده ای را در رسانه های غربی به خود اختصاص داده، ولی آیا به واقع توانسته چیزی را در ایران تغییر دهد؟

اکنون وضعیت سیاسی ایران تغییر کرده، گیرم حکومت هنوز متصلب مانده. ولی نمی توان گفت که این تغییر در همه موارد یکسان بوده؛ حتی در میان سران حکومتی و خانواده هایشان هم دگرگونی رخ داده. جنبش سبز تا به حال خواهان این نبوده که حکومت به طور کامل تغییر کند، بلکه مردم یک زندگی بهتر می خواهند. تحول اجتماعی خواست موجود مردم است و الزاماً با یک تحول سیاسی به دست آمدنی است. حکومت اگر به حرف مردم گوش داد و وقوع یک تحول اجتماعی را ضمانت کرد، می تواند به بقای خود امیدوار باشد.

پس اگر در انتخابات اخیر، به جای احمدی نژاد، میرحسین موسوی یا یکی دیگر از نامزدها انتخاب می شد، امکان این که تحولات انجام شود، وجود داشت؟

مردم ایران اکنون بیش از هر چیز خواهان داشتن یک زندگی بهترند. بی شک مایلند سیاستمدارانی روی کار بیایند که از خاتمی یا موسوی کارآزموده تر باشند، اما واقع بینی شان ایجاب می کند که به همین اندازه بسنده کنند و شادمان باشند. باید بین دو مقوله تفاوت قائل شویم: دولت و حکومت. دولت بی شک باید عوض شود، ولی حکومت در صورتی که اصلاحات را بپذیرد می تواند به بقای خود ادامه دهد.

آیا شما این امکان را دارید که به ایران بازگردید؟

تا زمانی که این دولت بر سر کار است، فکرش را هم نمی کنم. درحال حاضر حکمی برای ۲۳ ماه زندان در پرونده ام وجود دارد که به محض بازگشت به کشورم باید به زندان بروم.مادرم، خواهرم، برادرانم هم اکنون در ایران زندگی می کنند. آنها در خطر نیستند، حکومت با آنها کاری ندارد. ولی من اگر برگردم، در خطر زندان هستم.

زندگی در لندن برای یک پناهنده ایرانی چگونه است؟

من ۱۵ سال است که با بخش فارسی بی بی سی همکاری دارم بدون این که سمتی داشته باشم و یا کارمند این بخش باشم. چهار میلیون ایرانی در تبعید بسر می برند که اکثر آنان در ایالات متحده، به ویژه در کالیفرنیا، ساکن هستند. در لندن جامعه ایرانیان چندان بزرگ نیست. خانواده های اشرافی بسیاری هستند که در زمان انقلاب اسلامی و حتی قبل از آن از ایران خارج شده به لندن آمده اند. پناهندگان سیاسی نیز در سال های اخیر آمده اند. در انگلستان حدود ۱۰۰ هزار پناهنده ایرانی زندگی می کند.

آیا شما در لندن نیز از سوی عوامل حکومت جمهوری اسلامی مورد اذیت و آزار قرار می گیرید؟

نه برای من وضعیت چندان خطرناک نیست، زیرا من فعال سیاسی نیستم روزنامه نگارم و موفقیت کتاب هایم به شکلی باعث شده تا در وضعیت امن تری قرار بگیرم. بانزده جلد از کتاب هایم به تعداد زیادی فروش رفته اند و در حالی که هفت سال است ایران را ترک کرده ام، به عنوان یک روزنامه نگار قدیمی در ایران شناخته می شوم. ۴۰ سال است که به این حرفه مشغولم. شاید بتوان گفت که به لطف شناخت مردم است که از یک امنیت نسبی برخوردارم. بی شک برای روزنامه نگاران جوان و فعال و افشاگر شرایط گاهی بسیار سخت و خطرناک است.

انقلاب اسلامی ایران چگونه بر زندگی زنان تأثیر گذاشته؟ آیا زندگی زنان اکنون بهتر از زمان شاه است؟

البته. ولی هنوز آزادی های زیادی هست که زنان باید به دست آورند. آنها در خط اول جنبش سبز ایران هستند؛ و تا آنجا که دیده ایم، در کلیه تظاهرات و گردهمایی ها حاضر بوده اند.

باید اعتراف کرد که وضعیت زنان در ایران پر است از تناقضات. یکی از تناقضات این است که در آن واحد که محدودیت دارند و به عنوان مثال نمی توانند به صورت آزاد لباس بپوشند، ولی برای فعالیت های اجتماعی و سیاسی نسبت به گذشته امکان عمل بیشتری پیدا کرده اند که در میان آنها می توان به تحصیلات اشاره کرد. دختران قبل از انقلاب ۱۹۷۹ کمتر اجازه می یافتند به دبیرستان بروند، و راه آمدن به شهرهای بزرگ و رفتن به دانشگاه های معدود برایشان هموار نبود، زیرا حکومت موانع را برداشته بود اما خانواده ها و سنت ها اجازه نمی دادند. به علاوه اکثر مردم ً روستانشین بودند و در شهرهای کوچک و دور زندگی می کردند و به همین دلیل امکان تحصیل برایشان کم بود و برای دختران مجوز سفر صادر نمی شد . اکنون دقیقاً برعکس است. والدین، دختران خود را به دانشگاه هائی می فرستند که چون نامش اسلامی است مجاز و مشروع دانسته می شود، از نظر آن ها دانشگاه ها اسلامی است و به همین دلیل خیال شان راحت است. با این حال، این که زنان به راحتی به دانشگاه می روند و به مدارج بالا هم می رسند، بدین معنی نیست که از آزادی چنان که در غرب معمول است برخوردارند اما بدان معناست که تعداد زنانی که از آزادی بهره می گیرند بیش از قبل است.

غیرقانونی خواندن دولت، ماندن در کنار زندانیان

میر حسین موسوی در اولین مصاحبه تصویری خود پس از انتخابات، برون رفت از بحران کنونی کشور را بدون توجه به خواست مردم ناممکن دانست. این مصاحبه تصویری، بهانه ای شد تا به بازخوانی مواضع نخست وزیر دوران جنگ و کاندیدای منتخب جنبش سبزبپردازیم. موسوی قبل از انتخابات با موسوی امروز چه تفاوت هایی کرده؟ از کجا به کجا رسیده و امروز عرصه سیاست را چگونه می بیند؟ پاسخ این سئوالات را در لابلای مجموعه بیانیه های انتخاباتی و مصاحبه های وی پی گرفته ایم.

این نامزد معترض به انتخابات 22 خرداد در اولین مصاحبه اینترنتی خود اعلام کرد: تا هنگامی که مساله بحران و مشکل در کشور قبول نشود، تا هنگامی که مردم کثیر و اکثریت مردم اغتشاشگر نامیده بشوند، تا موقعی که مردم به حساب نیایند، تا موقعی که حق مردم قبول نشود برای تعیین سرنوشت خودشان، راه حل جامعی برای رفع مشکل پیدا نخواهد شد.

در این مصاحبه اینترنتی که ویدئوی آن ابتدا در سایت رویداد منتشر شد، موسوی در پاسخ به سوالی درباره پیشنهاد وحدت ملی که در برخی رسانه ها برای حل بحران سیاسی کشور منتشر شده گفت که تا به حال در این مورد اظهار نظری نکرده و در مورد چنین طرحی، کسی با او تماسی نگرفته است.

وی با تاکید بر اینکه "اگر موضوعی از این قبیل وجود داشته باشد، قطعا آن را به اطلاع مردم خواهد رساند" تصریح کرد: هر کس راه حلی را در چارچوب ایجاد وحدت ملی پیشنهاد می کند باید به مردم و خواست قانون اساسی در رعایت حق حاکمیت مردم احترام بگذارد.

نخست وزیر دوران جنگ، با تاکید بر ضرورت احترام گذاشتن به مردم در هر حرکتی اشاره کرد که نباید اکثریت مردم رانده شوند. او گفت: مردم همه با هم اند حتی آنهایی که عقاید دیگری دارند، این تفکیک و تجزیه را ما می کنیم و متاسفانه مردم را از همدیگر جدا می کنیم.

او از زنجیره سبزی که در آستانه انتخابات از سوی مردم "میدان تجریش را به میدان راه آهن جوش داد" به عنوان "یکی از بهترین مظاهر وحدت که همه اقشار مردم در آن شرکت داشتند" یاد کرد و گفت: این مساله در سراسر کشور ما موج پیدا کرد و بر اساس چنین تصوری ایده راه سبز امید شکل گرفت.

به گفته موسوی، "راه سبز امید براساس تجربه دوره مبارزات انتخاباتی و مفهوم هر فرد یک ستاد ایجاد شده و شرایطی را فراهم می آورد تا هرکس در حد امکانات خود، چه به عنوان یک فرد، چه در خانواده، چه در گروه های کوچک و بزرگ، به پیشبرد هدف های آن کمک کند".

نامزد معترض به انتخابات از "راه سبز امید" به عنوان "حرکتی عمومی" یاد کرد که "هدف آن، رسیدن به اهداف و آرمان ها و تحقق خواست و استیفای حقوق مردم است". به گفته موسوی "به همین دلیل راه اندازی این حرکت در شرایط کنونی مناسب تر از تشکیل حزب و جبهه سیاسی بوده است هرچند نباید اهمیت احزاب و تشکل ها را نادیده گرفت".

موسوی با اشاره به اینکه "بصورت غیر عادی و استثنایی خلاقیت های هنری در میان گروه ها و دسته های هنری صورت می گیرد" تصریح کرد: "این ها هیچ کدام تابع یک حرکت حزبی نیست ولی متعلق به یک شبکه گسترده اجتماعی است".

انتشار این مصاحبه ویدئویی از نخست وزیر زمان جنگ در حالی صورت می گیرد که طی روزهای گذشته اخباری درباره ارائه طرح هایی مبتنی بر آشتی ملی از سوی برخی اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و همچنین مهدوی کنی و همچنین پیشنهاد تشکیل هیاتی برای میانجی گری میان گروههای سیاسی از سوی آیت الله مکارم شیرازی منتشر شده است.

میرحسین موسوی؛ 20 اسفند 87

با نگاهی گذرا به مواضع میرحسین موسوی که غالبا به صورت بیانیه در سایت های رسمی متعلق به خود او منتشر شده، می توان دریافت نخست وزیر زمان جنگ که در اولین بیانیه اش در روز بعد از انتخابات صراحتا اعلام کرده بود " تسلیم صحنه آرایی های خطرناک نخواهد شد" تا چه میزان بر عهد خود مبنی بر پیگیری حقوق به تاراج رفته مردم ایستاده است . شاید کمتر کسی در نظام سیاسی ایران پیش بینی میکرد که میر حسین موسوی تا بدینجا برای استیفای حق مردم بایستد و شاید خود او نیز که در مناظره انتخاباتی در برابر اصرارهای مهدی کروبی اعلام کرد تا پایان راه ایستاده است، هرگز گمان به وقوع چنین حوادثی نمی برد.

او که پس از 20 سال سکوت سیاسی، با انتشار بیانیه ای در تاریخ 20 اسفند 87 حضور خود را در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری اعلام کرده بود، بر همان نکته ای پای فشرده بود که با تمام اتهامات و فشارهایی که بر او از سوی حاکمیت و رسانه های دولت کودتا وارد می شود، در آخرین بیانیه و همچنین مصاحبه ویدئویی اش پای می فشارد.

موسوی در این بیانیه درباره وحدت نوشته بود: "حل مسائل بزرگ نه فقط نياز به همفكري همه انديشه‌ها و گفتمان‌ها ، كه به وحدت و انسجام تمامي نيروهاي توانمند كشور نيز نيازمند است."

قانونگرایی، احترام به خواست و رای مردم، احساس خطر از روند کنونی کشور، هوشیاری مردم در برابر فتنه ها و پرهیز از خشونت، عقلانیت موج سبز ، امید ، هشدار نسبت به سیاست خارجی غلط و ماجراجویانه و ... محور مشترک تمام بیانیه های میرحسین موسوی تاکنون بوده است.

شاید او که صراحتا احساس خطر نسبت به وقایع چند ساله کشور را اعلام کرده بود، هرگز گمان نمیکرد تقلبی چنان گسترده در انتخابات رخ دهد که بدان نام کودتا نهاده شود و خود او به اتفاق مهدی کروبی، دیگر نامزد معترض به انتخابات 22 خرداد، از سوی حاکمیت، عامل بیگانه قلمداد شوند.

ادب مرد به ز دولت اوست

معروف ترین جمله ای که از میرحسین موسوی در دوران تبلیغات انتخاباتی منتشر و دهان به دهان می گشت "ادب مرد به ز دولت اوست" بود. جمله ای که در واکنش به رفتار محمود احمدی نژاد در مناظره انتخاباتی بیان شد. او بارها در مناظره ها و سخنرانی ها اعلام کرده بودکه "برای من، رییس‌جمهور شدن، کسب و حفظ قدرت هدفی نیست که هر وسیله‌ای را توجیه کند."

نخست وزیر زمان جنگ، خطاب به مردم اعلام کرده بود: "من به تمنای قدرت نیامده‌ام؛ من سکوت بیست ساله خود را نشکسته‌ام که به هر ترتیب و با هر روشی رییس‌جمهور بشوم؛ من احساس خطر کردم که کشور دچار بی‌اخلاقی شده، دچار فقر اخلاقی و مادی شده، دچار مدیریت غیرعقلانی شده است".

موسوی در سخنرانی ها و مصاحبه های خود بر نکته ای دست گذاشت که در بیانیه های منتشر شده از سوی او نیز به کرات بر آن تاکید شد؛ نگرانی از تقلب در انتخابات، موضوعی بود که او در هر سخنرانی و بیانیه به طرق مختلف ابراز کرد.

اولین بیانیه و شعبده بازی مسولان

اولین بیانیه این نامزد معترض به انتخابات 22 خرداد، یک روز پس از انتخابات منتشر شد که در آن با بهت آور خواندن نتیجه انتخابات، اعلام کرد: "مردمی که در صف های طولانی اخذ رای شاهد ترکیب آرا بودند و خود می دانند که به چه کسی رای داده اند، با حیرت تمام به شعبده بازی دست اندرکاران انتخابات و صدا و سیما نگاه می کنند".

موسوی صراحتا گفت که "تسلیم صحنه آرایی خطرناک نخواهد شد" و "طبق وظیفه شرعی و ملی خویش به افشای رازهای پشت سر این روند پرمخاطره خواهم پرداخت و آثار نابود کننده آن را بر سرنوشت کشور توضیح خواهم داد و ترس آن دارم که ادامه وضع موجود همه نیروهای موثر در نظام را به توجیه گرانی دروغگو در مقابل مردم تبدیل کند و دنیا و آخرت آنان را در معرض لطمه های جبران ناپذیر قرار دهد".

پافشاری بر ابطال انتخابات

او یک روز بعد ، بیانیه شماره 2 خود را منتشر کرد که در آن با اشاره به اخبار بسیاری که از سراسر کشور در مورد وقوع اعتراض نسبت به نتایج اعلام شده برای انتخابات به او میرسید اعلام کردکه تقاضای ابطال انتخابات را به شورای نگهبان ارائه داده و این کار را تنها راه حل برای بازگشت اعتماد عمومی و حمایت مردم از دولت میداند.

موسوی در تاریخ یک تیر ماه در بیانیه ای نسبت به کشتار مردمی که به صورت مسالمت آمیز راهپیمایی کرده بودند، اعتراض و خطاب به مردم اعلام کرد: اعتراض به دروغ و تقلب حق شماست. به احقاق حقوق خود اميدوار باشيد و اجازه ندهيد كساني كه براي نااميدي و ارعاب شما مي كوشند خشمتان را برانگيزند. در اعتراضات خود همچنان به پرهيز از خشونت پايبند بمانيد و چون پدران و مادراني دل شكسته با رفتارهاي نامتعارف فرزندانتان در قواي امنيتي برخورد كنيد.

او نوشت: تيراندازي به مردم ، پادگاني شدن فضاي شهر، ارعاب، تحريك و قدرت نمايي همگي فرزندان نامشروع قانون گريزي شديدي است كه در معرض آن قرار داريم و عجبا كه بانيان چنين شرايطي ديگران را به اين خطا متهم مي كنند.

صرف نظر نمی کنم

نخست وزیر زمان جنگ سه روز بعد بیانیه بعدی خود را منتشر کرد که در آن خطاب به مردم آمده بود: آماده ام تا نشان دهم چگونه کسانی که عملشان در راستای ایجاد هرج و مرج در کشور، تضعیف نظام و منافع بیگانگان است، تلاش نمودند به بهانه تخریب‌گری های عناصری نامعلوم، جنبش سبز شما را اغتشاشگری و وابسته به بیگانه معرفی کنند.

اشاره موسوی به اتهاماتی بود که روزنامه کیهان و رسانه های دولتی به او و مهدی کروبی نسبت میدادند. موسوی تصریح کرده بود: "حاضر نیستم به خاطر مصالح شخصی و هراس از اینگونه تهدیدها از ایستادگی در سایه شجره سبز استیفای حقوق ملت ایران که امروز به خون به ناحق ریخته شده جوانان این کشور آبیاری شده است، لحظه ای صرف‌نظر نمایم. از مجموع آرای ریخته شده در صندوق ها تنها یک رأی متعلق به من است و شما به خوبی می دانید که مشکل آنها با میلیون ها رأیی است که جوابی برای سرنوشت آنها ندارند".

در این بیانیه او بار دیگر از مردم خواست که "با حفظ آرامش و پرهیز از ایجاد تنش، در دام بدخواهان که کوشش می کنند این حرکت گسترده اجتماعی را شورش و اغتشاش و وابسته به بیگانه قلمداد کنند، نیفتند و با زیرکی و هوشیاری که ویژگی ممتاز آنهاست این توطئه ها را مهار نمایند".

دولت، فاقد مشروعیت سیاسی

دو روز پس از تایید انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران، میرحسین موسوی که بارها بر ابطال انتخابات تاکید کرده بود با انتشار بیانیه ای اعلام کرد دولت احمدی نژاد فاقد مشروعیت سیاسی است و "بیم آن می‌رود که بر اثر ضعف‌های بی‌شمار ذاتی و عارضی‌اش در ورطه امتیاز دادن به بیگانگان بیفتد".

نخست وزیر زمان جنگ با یادآوری اینکه «خطر در پیش است» تاکید کرده بود: "نظامی که به مدت سی‌سال به اعتماد مردم متکی بود نمی‌تواند یک شبه قوای امنیتی را جایگزین این نقطه اتکا کندو اگر انکار این واقعیت سودی می‌رساند، ما نیز با منکران آن هم‌صدا می‌شدیم".

مسولیت تاریخی پی گیری حقوق مردم

او ادامه اعتراض و تلاش برای استیفای حقوق مردم را مسئولیت تاریخی خود دانسته و تصریح کرده است که: "اجازه ندهیم حاصل خون صدها هزار شهید به یک دولت امنیتی مستهلک شود".

موسوی امید به آینده را رساترین اعتراض خود و حامیانش دانسته و بااشاره به شخصیت ها و گروه هایی که از او خواسته بودند گذشت کند اعلام کرد: "من از همان ابتدا از حق شخصی خودم گذشت کرده بودم اما نمی توانم بر سر حقوق و آرای پایمال شده مردم معامله یا مصالحه کنم".

روند بیانیه های منتشر شده از سوی میرحسین موسوی کم کم از طرح کلیات به سوی جزئیات، تمایل یافت. او در بیانیه های بعدی خود از شکل گیری "تشکیلات راه سبز امید" سخن گفت و به بیان جزئیاتی درباره این تشکیلات پرداخت.

بر اساس اعلام موسوی، رنگ سبز نماد آن، اجرای کامل قانون اساسی شعار آن و شبکه‌های اجتماعی خودجوش و خودمختار بدنه‌ی این تشکیلات بودند.

دستگیریها و دادگاه ها

نخست وزیر زمان جنگ در واکنش به دادگاههای نمایشی رسیدگی به اتهامات معترضان

بیانیه ای صادر و خطاب به مسولان اعلام کرد: "دندان شکنجه گران واعتراف‌گيران ديگر به استخوان مردم رسيده است تا جايي که اينک از ميان کساني قرباني مي‌گيرند که خدمات بزرگ به کشور و نظام در کارنامه دارند و به تهديد ديگراني سرگرمند که در نشو و نمو اين نهضت و تاسيس نظام برخاسته‌ از آن برجسته‌ترين نقش‌ها را بر عهده داشته‌اند. آيا کساني را که آرزوي شهادت در راه نوراني انقلاب اسلامي داشته‌اند به چيزي کمتر از آن تهدید می کنید؟ يا پس از به مسلخ بردن جمهوريت نظام، اسلاميت و آبروي آن را هم با اين بي‌آبرويي‌ها هدف گرفته‌ايد؟"

موسوی تاکید کرد: "تنها داوري قطعي وجدان بشري از مشاهده دادگاه‌هايي اينچنين فرمايشي، سقوط اخلاقي و بي‌اعتباري صحنه گردانان ان است".

خبر از حوادثی سهمگین

این نامزد معترض به انتخابات 22 خرداد که در تمام بیانیه های خود مردم را به پرهیز از خشونت و خویشتن داری دعوت کرده، در بیانیه شماره 12 خود که پس از بازداشت فرزند آیت الله بهشتی و همچنین مرتضی الویری و سردار مقدم منتشر شد، خطاب به مردم نوشت: "کاملا پیداست که تلاش‌های شما برای بازگرداندن آرامش به جامعه قرار نیست با پاسخی خردمندانه روبرو شود. روزهایی خطیر در پیش‌رو قرار گرفته است. دستگیری کسانی چون دکتر بهشتی یک نشانه است که از حوادثی سهمگین‌تر خبر می‏دهد. اما باطل رفتنی است و آن چیزی که به مردم سود می‏رساند باقی می‏ماند".

او بار دیگر از مردم خواست آرامش و هوشیاری خود را حفظ کنند و از سلسله حوادثی خبر داد که به گفته او "به مانند دیگر تحرکات کور این ایام برای مخالفان مردم جز خسارت باقی نخواهد گذاشت".

موسوی به مردم هشدار داد که «مراقب باشید که آن‏ها شما را تحریک نکنند و به هنگام نابودکردن خود به کاشانه و کشورتان لطمه نزنند.»

او سپس در بیانیه ای درباره حوادث روز قدس نوشت: "فضای سیاسی امروز كشور آن چیزی نیست كه سی سال پیش از این ایرانیان آرزویش را داشتند. مردم اینك از خود می‌پرسند چه چیز ما را از رسیدن به آرمان‌هایمان بازداشت و به شرایط فعلی رساند. این سوالی اساسی است كه جا دارد درباره كوشش‌های امروز و فردای‌ ما نیز پرسیده شود. ما چه باید بكنیم تا سی سال بعد از نو با همین پرسش روبرو نشویم؟"

نامه به مراجع

نخست وزیر زمان جنگ سپس در نامه ای به مراجع و علما نوشت: امروز که با حیرت تمام شاهد چنین تصورات جسورانه در امانت مردم هستیم و تمامی راه‌ها برای احقاق حق بسته شده، مواجه شدن مردم مظلوم با سکوت علما و مراجع که ملجا راسخ این ملت شمرده می‌شوند، خسارتی بیش از یک تغییر در آرا را به دنبال خواهد داشت.

موسوی همچنین به اتفاق سید محمد خاتمی و مهدی کروبی در نامه ای به مراجع و علما از آنان خواست برای آزادی بازداشت‌شدگان پس از انتخابات دخالت کنند.

در این نامه "تنها راه برون‌رفت از این وضعیت، اقدام قاطع و شفاف نسبت به توقف فرایند امنیتی ساختن فضای پس از انتخابات، آزادی تمامی بازداشت‌شدگان و بازگرداندن روند رسیدگی به اتهامات به مجاری قانونی" ذکر شده بود.

نامه به آیت الله منتظری

میرحسین موسوی سپس در نامه ای مهم به آیت الله منتظری با اشاره به راهکارهای خود برای برون رفت از بحران که در بیانیه شماره 13 او منتشر شده بود ، نوشت: "رسانه هاى دولتى اصرار دارند که ما را مسبب و محرک حوادث این چند‏ ‏ماهه معرفى کنند، حال آنکه رفتارهاى مسئولان کشور نه فقط در‏ ‏انتخابات ، بلکه از سال ها پیش هیمه هایى را انباشته بود که با خطاهاى این‏ ‏ایام شعله ور شد و با باد نخوتى که بر آن دمیدند ابعاد این آتش روز به روز‏ ‏توسعه پیدا کرد. اینجانب قطعا حق را به مردمى مى‎دهم که با برخوردهاى‏ ‏غیراسلامى ، غیرقانونى و غیرمنصفانه حقوقشان پایمال شده است ; و با‏ ‏استناد به مدارک غیرقابل انکار بدون تردید اعتقاد دارم که در انتخابات‏ ‏تقلب هاى سازمان یافته و وسیع رخ داده است . در عین حال اگر در موجى‏ ‏که از خشم مردم برخاسته است احساس خطر براى اصل کشور و اصل‏ ‏نظام نمى کردم ، برایم سخت نبود که بیست سال دیگر سکوت کنم".

او هفته گذشته نیز به دیدار مهدی کروبی دیگر نامزد معترض به انتخابات رفت و بار دیگر بر موضع خود مبنی بر انجام تقلب در انتخابات پافشاری کرد.

موسوی سپس با انتقاد شديد از حاميان دولت به خاطر استفاده از تريبون صدا و سيما براى تخريب مخالفان، خطاب به آنها گفت: "اگر شما از عمل خود مطمئن هستيد چرا نگران حضور ما در سيما هستيد يا چرا از حضور كارشناسان ما در سيما خود دارى مى كنيد؟ اگر صادقانه سخن مى گوييد ميزگردى را با حضور كارشناسانى از ما و خودتان برگزار كنيد تا دو طرف سخن خود را بگويند".

نخست وزیر زمان جنگ با انتقاد شدید از رواج دروغ در میان برخی مسولان و استفاده از تریبون صدا و سیما برای تخریب مخالفان گفت: مدام اطلاعات غلط به مردم می دهند و فکر می کنند که مردم باور می کنند. همین تعداد کشته های پس از انتخابات چندبار عوض شد؟ بعد می گویند تقلب در انتخابات دروغ است. برخی بسیج شدند تا وانمود کنند که تقلبی صورت نگرفته است. خصوصا در سیما این امر بسیار تبلیغ شد.

موسوی روز جمعه نیز به اتفاق سید محمد خاتمی اعلام کرد: آنچه امروز بیش از هر چیز مورد نیاز است بازگشت به قانون اساسی و پرهیز از نقض، تحریف یا توجیهات ناروا نسبت به این میثاق گرانسنگ ملی است.

موسوی و خاتمی با تاکید بر اینکه جامعه ایران "با زور و فشار از راه خود منحرف نخواهد شد" و به حرکت بسوی آزادی و سربلندی ادامه خواهد داد، تصریح کردند: اگر "با حضور انتقادی و اعتراض مدنی مردم مقابله شود" و اگر "تریبون های رسمی" به "دروغگویی، اهانت و نارواگویی" ادامه دهند، جریانهایی پدید خواهند آمد که اصل نظام و انقلاب را زیر سوال خواهند برد.

نشریه "یونگه ولت" آلمان: آقائی "دلار" به زور جنگ حفظ خواهد شد؟

نشریه چپ گرای "یونکه ولت" مقاله تحلیلی مشروحی در باره موقعیت دلار منتشر کرده است. بخش هائی از این مقاله با ترجمه رضا نافعی روی وبلاگ وی قرار گرفته است که در زیر می خوانید.

از سال 2007 بحران جهانی چون آتش زیر خاکستر، آرام آرام همۀ تیرهای زیر سقف اقتصاد جهانی را سوزاند و پیش رفت. پس از بحران املاک، بحران بانک ها و بحران اقتصاد واقعا فعال، اینک نوبت به بحران سَروری ( هژمونی) رسیده است. خبر های دست اول و برجسته این روزها عبارتند از: ”نقش متزلزل دلار” ( نویه تسوریشه تسایتونگ29.9.2009 ) و ”آسیا می کوشد سقوط دلار را متوقف سازد” – فایننشال تایمز( 9.10.2009 )- اگر بحران در همین سطح ادامه یابد و عمیق تر شود آنوقت دیگر باید از یک بحران تاریخی سخن گفت . این سخن هنگامی روشن می شود که نگاهی به تاریخ سرمایه داری بیافکنیم .

از زمان پیدایش بازار جهانی سرمایه داری ساختار هژمونی یا سروری سه دوره متفاوت داشته است: نخستین شکل آن که میان سالهای 1620 تا 1760 برقرار بود مختص هژمونی یا سروری هلند بود. در شکل دوم که سراسر قرن نوزدهم را در بر گرفت امپراتوری انگلستان قدرت مسلط بود. شکل سوم که هنوز هم برقراراست توام با سرکردگی آمریکاست که طی دو جنگ جهانی شکل گرفت. همزمان با آن در طول جنگ جهانی دوم آمریکا خود را بعنوان مقتدر ترین نیروی نظامی جهان غرب عرضه کرد. سرانجام در ماه ژوئیه 1944 در برتون وودزBretton Woods دلار بعنوان پول رایج جهانی تثبیت شد.

سرکردگی ( سروری یا هژمونی) سه ویژگی دارد: کشور سرکرده قدرت مسلط و تعیین کننده اقتصادی است. این سرکرده میتواند با تکیه بر قدرت نظامی تسلط اقتصادی خویش را تضمین کند. ویژگی سوم آنست که این قدرت حکمران عرصۀ مالی جهان است. پول کشور سرور یعنی : گولدن، پوند استرلینگ ( که در ایران به لیره انگلیس معروف است.م ) و دلار، در دوران تسلط این کشور ها ، پول جهانی محسوب می شود.

تا پایان سال 1989 اقتصاد جهانی به این شکل بود که گرچه آمریکا بعنوان قدرت حاکم بر اقتصاد جهان مسلط بود ولی دو مرکز اقتصادی غیر سرمایه داری – اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری خلق چین نیز در صحنه بودند. در این دوران رقابت سنتی میان کشورهای سرمایه داری در درجۀ دوم اهمیت قرار گرفت و آنچه اهمیت درجه اول یافت علائق مشترک همۀ کشورهای سرمایه داری و همۀ گروه های سرمایه داران ملی بود. یعنی بازپس گرفتن این مناطق بزرگ از دست رفته – روسیه و چین – با توسل بقدرت نظامی و یا از طریق بزانو در آوردن آنها. امتیاز دیگر آمریکا بر دیگر کشورهای سرمایه داری این بود که فقط آمریکا قدرت مقابله با اتحاد شوروی را داشت که این هم امتیاز دیگری بود. افزون بر امتیازات دیگر که کشورهای بزرگ سرمایه داری را بر آن داشت تا به پیروی از آمریکا تن در دهند.

دیر زمانی است که سخن از افول آمریکا می رود. و در این روند تردیدی نیست. فراموش نباید کرد که سرکردگی آمریکا از دهها سال پیش رو به سایش و فرسایش است. یک مقطع عمیق در این روند روز پانزدهم اوت 1971 است که ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد از این پس دیگر طلا پشتوانه دلار نخواهد بود – گامی که خود حاصل شکست آمریکا در جنگ ویتنام بود. اینک نزدیک چهل سال است که یک نظام جهانی پولی تا حدود زیادی بر دو پایه استوار است: اعتماد و در عین حال ترس . اعتماد بر استحکام نسبی سیاست آمریکا و ثبات نسبی اقتصاد آمریکا و در عین حال ترس از عواقب درهم شکستن نظام پولی جهان. با فروپاشی اتحاد شوروی و دیگر کشورهای عضو پیمان ورشو از سال 1989 تا 1991 و ادغام تدریجی جمهوری خلق چین در نظام سرمایه داری که از اواسط دهه هشتاد آغاز شد، روند رو باضمحلال سرکردگی آمریکا به تعویق افتاد….

از زمان جنگ ویتنام – باستثنای دوران کوتاه زمامداری ریگان – موقعیت آمریکا در بازار جهانی رو به وخامت نهاد……

نویسنده این تحلیل در پایان نوشتار خود به این نتیجه می رسد که :

آنچه در سال های آینده مرکزیت خواهد یافت یک مدل جهانی برای ”سرمایه داری” نیست، بلکه یک جنگ رقیبانه و نمونه وار میان سه بلوک اروپا، آمریکای شمالی و چین خواهد بود که می تواند به یک جنگ واقعی تبدیل گردد. از جمله بر سر منابع نفت و راههای حمل ونقل آن .

در این مرحله نیز بحران سرکردگی شکل مشخص پیدا می کند. باین معنی که : دلار بعنوان پولی که برای خرید و فروش نفت مورد استفاده قرار می گیرد روز بروز بیشتر در برابر سوال قرار می گیرد. طبق خبری که روزنامه انگلیسی ایندیپندنت منتشر کرده گویا چین هم در این امر نقش ایفا می کند. ولی یکی از دلائلی که آمریکا به جنگ عراق رفت همین بود که عراق در سال 2003 دست به تبلیغ در بارۀ وداع با دلار برای بهای نفت زد. تهدید ایران به جنگ، که دستگاه حکومتی باراک اوباما برنده جائزه صلح نوبل هم دنبال آنرا گرفته، از چنین زمینه ای بر می خیزد .

تا کنون پایان یک دوران سروری همراه با چند ویژگی بوده، یکی این که دیگر کشورها در عرصه اقتصاد از کشور سرکرده پیشی گرفته اند و در زمینه پولی عقب ماندگی های خود را از کشور سرکرده جبران کرده اند و در عرصه نظامی کشور سرور را با مشکلات جدی روبرو ساخته اند. اتحادیه اروپا در زمینه اقتصادی از آمریکا جلو افتاده ولی دلار کماکان یک پول جهانی است و دوسوم ذخائر ارزی جهان به دلار است. از همه مهم تر این که در سرکردگی آمریکا در عرصه نظامی جای تردید نیست. بویژه اگر تسلیحات اتمی را هم در نظر گیریم که ابعاد بکلی متفاوتی در عرصه رقابت جهانی می یابد .

نگاهی به سخنرانی دیروز فرمانده کل سپاه بسیج منحل شد اما نمی خواهند رسما اعلام کنند

پس از کودتای 22 خرداد برهمگان معلوم شد که همه رجزخوانی ها درباره بسیج 20 و 30 میلیونی تنها یک جنگ روانی با مردم بوده است. حتی برای جمع کردن 40 – 50 هزار نفر برای تظاهرات به نفع احمدی نژاد نیز سپاه نتوانست نیرو بسیج کند. یعنی بسیجی در کار نبود که به خیابان آورده شود. از این پس بسیج یعنی همان دسته های دانشجوئی که با رانت نظامی و سهمیه سپاه وارد دانشگاه ها می شوند. همه امید را به آنها بسته اند، اما تجربه نشان خواهد داد که همین نیرو نیز، علیرغم همه امتیازهائی که به آن داده می شود، در دراز مدت تحت تاثیر شرایط و مناسبات با دیگر دانشجویان، از سپاه و فرامین آن فاصله خواهد گرفت و قبل از اینکه بسیجی باشد، دانشجو می شود!