۱۳۸۸ مرداد ۹, جمعه

توتی‌ هم سبز شد

کاپیتان توتی‌ برای جوانان سبز جنبش پیام و درود فرستاد. کاپیتان توتی‌ رو به دوربین یکی‌ از پر بیننده‌ترین تلویزیو نهای ایتالیا که به زبان انگلیسی می‌باشد به زبان فارسی‌ گفت به تمام دوستان ایرانی‌ سلام می‌کنم و دورود بر شما و لازم میباشد به این نکته اشاره کنم که کاپیتان توتی‌ همانند هر انسان با وجدانی از شهادت خانوم ندا آقا سلطان اظهار تاسف کرده و تمامی‌ حوادث اخیر ایران را دنبال می‌کند و در پایان به این نکته اشاره کنم که کاپیتان توتی‌ همراه با تیم ملی‌ ایتالیا دو بر بر در مقابل تیم ملی‌ ایران به میدان رفته است در پایان برای این بازیکن خوش اخلاق آرزوی سلامتی‌ می‌کنم سبزو پایند باشید.






2009-07-30 - Tehran - Abbas Abad

کروبی:با كتك زدن مردم و شكستن دندان هايشان نمي توانيد خاموششان كنيد

قطعه 257 بهشت زهرا عصر پنج شنبه شاهد حضور مردمي بود كه براي گرامي داشت ياد وخاطره جان باختگان حوادث 30 خرداد به انجا امده بودند ، هرچند كه اين بار نيز اين نيروهاي مستقر بودند كه سعي در متفرق كردن مردم و ممانعت از قرائت فاتحه اي توسط انان داشتند . مهدي كروبي وقتي كه وارد قطعه شد با استقبال گسترده مردمي مواجه شد كه به مانند روزهاي اخير سراسر اعتراض بودند ، در همين حال نيروي هاي امنيتي و نظامي حاضر در صحنه به او هشدار دادند تا گامي جلوتر نيايد ولي او بدون توجه به هشدارهايي كه او را از قرائت فاتحه اي در كنار مردم براي ندا آقاسطان منع مي كرد قدم به اين قطعه گذاشت . اما حضور وي و مقاومت مردم براي برگزاري مراسم چهلم جان باختگان حوادث 30 خرداد مانع از برخورد نيروهاي امنتيي و نظامي با مردم نشد و چنين بود كه مهدي كروبي تنها سكوت كرده بود و متاثر شد از رفتارهايي كه با مردم صورت مي گرفت . او بر مزار ندا رفت و در كنار مردمي كه با صداي بلند فاتحه مي خواندند برايش قران خواند و طلب مغفرت كرد . هنگامي كه به دفترش برگشت چهره اش برافروخته بود نه از آفتاب گرم تابستان بلكه از برخوردهايي كه با مردم صورت گرفته بود و چنين بود كه در پاسخ به سوالاتي كه از حادثه 8 مرداد بر مزار جان باخته 30 خرداد پرسيدم با اندوه و تاثر پاسخ داد . او متاثر بود از انكه اينك برخلاف وعده هايي كه به مردم داده شد با انان رفتار مي شود و چنين بود كه هشدارهايي به مسئولان و بزرگان كشور داشت . او از بزرگان كشور درخواست كرد تا به مانند روزهاي پس از فوت امام (ره) رفتار نكنند و اين بار هشدارهاي او را جدي بگيرند نه انكه زماني او در مقام رييس مجلس سوم ، بزرگان كشور را نسبت به انحراف و انحصار آگاه كرده بود ولي به او توجهي نكرده و اينك همان مخاطبانش معترض شده و يا سكوت پيشه كرده اند . گفت وگوي كوتاهي را همان عصر پنج شنبه با مهدي كروبي داشتم كه در نخستين پرسش تحليل او را از رفتار وزارت كشور دولت نهم براي عدم ارائه مجوز پرسيدم واينكه چطور شد كه تصميم برآن گرفته شد كروبي و موسوي به بهشت زهرا بروند . پرسش چنين بود : اوايل هفته گذشته درخواستي از سوي شما و موسوي براي برگزاري مراسم جان باختگان 30 خرداد در مصلي بزرگ تهران ارائه شد وليكن دو روز پس از ان مديركل سياسي وزارت كشور با ادبياتي خاص دولتمردان نهم اعلام كرد

پليس تهران: ۵۰ نفر در تجمعات روز پنجشنبه بازداشت شدند

عزيزالله رجب‌زاده، فرمانده نيروی انتظامی تهران، روز جمعه گفت که در تجمعات روز پنجشنبه به مناسبت چهلم کشته‌شدگان وقايع اخير، حدود ۵۰ نفر بازداشت شده‌اند. روز پنجشنبه به مناسبت چهلم کشته‌شدگان راه‌پيمايی اعتراضی سی خردادماهT، تجمع‌هايی در بهشت زهرای تهران و همچنين خيابان‌های مرکزی تهران و دیگر شهرهای ایران برگزار شد.«بازداشتگاه کهريزک زير نظر مراجع قضايی بود» عزيزالله رجب‌زاده همچنين در گفت‌وگو با خبرگزاری دانشجويان ايران، ايسنا، گفته است که بازداشتگاه کهريزک زير نظر مراجع قضايی بوده است. بسياری از دستگيرشدگان حوادث پس از انتخابات ايران در بازداشتگاه کهريزک در جنوب تهران نگهداری می‌شدند، ولی مقامات دولتی ايران اوايل هفته جاری اذعان کردند که این بازداشتگاه به دليل «غيراستاندارد» بودن به دستور رهبر ايران بسته شده است. فرمانده نيروی انتظامی تهران بزرگ درباره اين بازداشتگاه گفته است: «بازداشتگاه کهريزک زير نظر مراجع قضايی بوده و نيروی انتظامی تنها می‌تواند هر فردی را ۲۴ ساعت در بازداشتگاه نگه دارد و تنها زمانی که حکم قضايی داشته باشد، فردی را زمان بيشتری بازداشت می‌کند و اين در حالي است که بازداشتگاه کهريزک نيز بازداشتگاه موقت محسوب نمی‌شد.» اين در حالی است که حميد درخشان‌نيا، قائم مقام رييس دادگستری تهران، روز پنجشنبه، گفته بود که دادگستری تهران از دو سال پيش خواهان تعطيلی بازداشتگاه کهريزک بوده است. آقای درخشان‌نيا با اشاره به اين که بازداشتگاه کهریزک «زيرنظر سازمان زندان‌ها» نبوده است «از بی‌‌تفاوتی دوساله نسبت به ....

با بستن کهریزک نه دهان مردم بسته می شود و نه دفتر جنبش ضد کودتا !

هرگز در جمهوری اسلامی ماجرای شکنجه و اعدام در چنین وسعتی درجامعه به آگاهی عمومی تبدیل نشده بود که اکنون شده است. جنبش سبز ضد کودتا حتی اگر همین یک دستآورد را داشته باشد، ملی ترین آگاهی عمومی است.

مردم ایران در وسیع ترین سطح ممکن، در عرض 40 – 50 روز با فجایعی آشنا شدند که در بازداشتگاه های مخفی و علنی، زندان ها مشهور و غیر مشهور جریان داشته و دارد. مردم تازه فهمیدند دستبند قپانی یعنی چه؟ اعتراف زندانیان چگونه زیر شکنجه گرفته می شود، شکنجه گران چگونه مداح اهل بیت اند و یا درجات سپاهی و انتظامی دارند و یا حتی عضو شورای انقلاب فرهنگی اند و یا سرپرست روزنامه!( رحیم پورازغدی در شورای انقلاب فرهنگی و شریعتمداری سرپرست کیهان). اینها دستآوردهای کوچکی نیست. این که چنین دستآوردی به قیمت جان عده ای در این 40 – 50 روز تمام شد تلخ است و فاجعه بار، اما برای این شناخت بالاخره باید ملت ایران بهائی می پرداخت که درجریان کودتای اخیر پرداخت.

همین شناخت به رهبر جمهوری اسلامی امکان مانور نداد تا با فرمان بستن "سوله کهریزک" مانع اطلاع مردم از فاجعه بازداشتگاه های مخفی شود. هر جنازه ای که از سوله کهریزک و یا بازداشتگاه زیر زمین وزارت کشور بیرون آمد، با خود آگاهی و نفرت از کودتاچیان را به همراه آورد. همین آگاهی است که اکنون باعث شده تا کودتاچیان هم بدانند که اعتراف گیری و پخش تلویزیونی اعترافات تنها می تواند خشم مردم را بیشتر کند. تمام جنایاتی که در این دوران انجام شده را مردم به حق به حساب رهبر و رئیس دولتش گذاشته اند. به همین دلیل است که وقتی شیاد و آدم کشی بنام احمدی نژاد نامه رافت اسلامی برای رئیس قوه قضائیه می نویسد مردم می شنوند و تف به زمین می اندازند. رئیس دولت کودتا، در بزرگترین وزارتخانه اش بازداشتگاه کودتا درست کرده و حالا نامه رافت اسلامی می نویسد!

کسانی که از بازداشتگاه کهریزک جان به سلامت برده اند، در روزهای اخیر روی وبلاگ ها از فجایعی نوشته اند که خود شاهد آن بوده اند. از مرگ و قتل و شکنجه، از حضور دو نوبته سردار رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی در این بازداشتگاه و شلاق زدن بازداشتی های تظاهرات مسالمت آمیز. شلاق زدن مردم که جرمشان مخالفت با کودتاست. رهبر اگر یک سر سوزن صداقت در وجودش بود، دستور بازداشت شکنجه گران و فرماندهان آنها را می داد، دستور بازداشت فرمانده نیروی انتظامی و جانشین او را می داد. اما کسی که خود در کودتا سهم نخست را دارد و دولتی فاشیستی را بر سرنوشت کشورحاکم کرده، چگونه می تواند گریبان مجریان کودتا را بگیرد؟ چاقو در کجای دنیا دسته اش را بریده که در جمهوری اسلامی ببرد.

خشم و نفرت از رهبر و حکومتش روز به روز متراکم تر می شود و در بانگ الله اکبرهای شبانه که علیرغم همه عواقب امنیتی آن از 23 خرداد تاکنون ادامه دارد بازتاب می یابد.

محمد خاتمی: بازداشتگاه غیر استاندارد یعنی چه؟ جنایت کرده اند و جنایت می کنند!

محمد خاتمی دیدار با اعضای فراکسیون خط امام مجلس با تاکید بر رسیدگی هرچه سریعتر به عاملان جنایات اخیر در بازداشتگاه‌هایی که غیراستاندارد عنوان شده‌اند، به نمایندگان مجلس پیشنهاد داد که طرح تحقیق و تفحص از روند برگزاری انتخابات را در دستور کار خود قرار دهند . او گفت که در فضای ناگوارموجود، باید از تلاش مجلس به طور عام و فعالیت‌های دلسوزانه و خیرخواهانه اقلیت مجلس به طور خاص تشکر کرد.

اما مساله این است که چرا مجلس که باید در راس امور باشد اقدام هایش به نتیجه نمی رسد؟ و چرا دست هیات منتخب مجلس برای رسیدگی به فجایع اخیر بسته می شود؟ و چرا حتی هیات منتخب ریاست محترم قوه قضاییه که دو سه هفته پیش خبر تشکیل آن داده شد اجازه نیافت کاری کند؟

با دستور اخیر رهبر برای برخورد با مسائل و فجایع، موقعیت تازه‌ای پیش آمده است و باید واقعا ابعاد فاجعه را بررسی کرد و با عوامل آن برخورد جدی شود.

خون‌هایی ریخته شد، به خانواده‌های فراوانی آسیب‌های روحی و مادی وارد آمده است. ملت مورد اهانت قرار گرفته است. رفتارهای بد و غیر قانونی و غیر شرعی با مردم و با بازداشت‌شدگان صورت گرفته است که اینها همه باید ریشه‌یابی و حقیقت هم برای مردم روشن شود و هم با ریشه قضایا برخورد جدی شود.

کافی نیست که گفته شود یک بازداشتگاه غیر استاندارد تعطیل شد؛ غیر استاندارد یعنی چه؟ یعنی مثلا هواکش آن درست نبود؟ یا دستشویی ها تمیز نبوده است؟ خیر! جنایت‌هایی رخ داده است؛ جان‌هایی باخته شده است و رفتارهایی با جوانان و زنان و مردان عزیز صورت گرفته است. وقتی در زندان‌های در دست بیگانگان چنین جنایاتی صورت می گیرد همه بر آشفته می شوند و فریاد می زنند و امروز باید با این مسائل برخورد شود.

در مورد زندانیان و بازداشت‌شدگان هم قضیه به همین صورت است البته که باید آزاد شوند ولی کافی نیست.

رفتارهای نادرستی به نام بازجویی شده و می‌شود، اینها همه برای انقلاب و جامعه زیان بار و بر خلاف قانون و انصاف است. باید با عاملان این رفتارها و اقدامات برخورد قانونی شود و حق و حرمت‌هایی که مورد تعدی قرار گرفته است جبران شود.

اگر جرمی هست اولا باید مدارک دقیق و روشن باشد نه ادعاهایی که می شود یا شایعه‌هایی که درباره اعتراف‌گیری صورت می‌گیرد و در مرحله بعد هم دادگاه صالحه و علنی و با حضور هیات منصفه و وکیل متهم باید به این اتهامات رسیدگی کند.

اگر یک قطره خون هم اگر ریخته شود فاجعه است؛چه رسد به آنچه رخ داده است.

مهمتر از اینها لطمه‌ای است که به اعتماد عمومی وارد شده است و باید آن را ترمیم کرد.

برای ترمیم اعتماد عمومی هر هزینه‌ای هم که پرداخت شود زیاد نیست، اما با این حال اگر کسی از سر خیرخواهی پیشنهادی برای رفع ظلم و ترمیم اعتماد عمومی می‌دهد با امواج تهمت و دروغ و نسبت‌های ناروا روبرو می‌شود و اتهام زنندگان و غوغاگران با امنیت خاطر به کار خود ادامه می‌دهند.

در این مدت ببینید تا چه حد علما و شخصیت‌های موجه و نخبگان و مردم مورد اهانت قرار گرفتند، در حالی‌که باید با افراد و جریان‌های طراح و مجری جنایات برخورد جدی شود.

چرا اعتراضات و انتقادات مراجع و علماء و نخبگان و افراد جبهه رفته و میلیونها از مردم شریف که رشد و شعور خود را به خوبی نشان داده‌اند به روند انتخابات و وقایع ناگوار پس از آن مورد توجه قرار نمی‌گیرد؟