۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۴, جمعه

اعمال فشار بر روزنامه نگاران اصلاح طلب؛ زندانیان سیاسی در حسینیه زندان رجایی شهر نوبتی می خوابند

عیسی سحرخیز روزنامه نگار و فعال مدنی به دلیل اعتراض به وضعیت زندانیان سیاسی در بند ۳۵۰ اوین به زندان رجایی شهر تبعید شد.

بر اساس گزارش رسیده به کلمه تبعید سحرخیز به رجایی شهر در حالی صورت می گیرد که با گذشت نزدیک به یازده ماه از بازداشت هنوز دادگاهی برای بررسی اتهامات این فعال مدنی و روزنامه نگار برگزار نشده است

مهدی سحرخیز فرزند وی با تایید خبر تبعید پدرش به زندان رجایی شهر اعلام نمود که ماموران سازمان زندانها آنچنان برای انتقال سحرخیز به زندان رجایی شهر عجله داشتند که حتی اجازه ندادند وی برای همراه آوردن داروهایش به سلول سابقش باز گردد.

این در حالیست که عیسی سحرخیز از بیماری های تنفسی و فشار خون رنج می برد و عدم دسترسی وی به داروهایش موجبات نگرانی خانواده وی را فراهم ساخته است،

فرزند سحرخیز با انتقاد از وضعیت دادگستری تهران فاش ساخت که یکبار نیز وی را پس از اعتراض به معاون دادستان تهران در مورد وضعیت نامناسب زندان و بازداشت غیر قانونی به انفرادی انتقال داده اند و اینبار نیز بعد از مصاحبه با دادستان و نامه به دبیرکل سازمان ملل وی را به همراه جمعی دیگر از زندانیان اصلاح طلب تبعید نموده اند

مهدی سحرخیز با اشاره به اینکه روحیه پدرش در آخرین تماس تلفنی همچنان بالا بوده است افزود: زندانی های تبعیدی از تهران را در زندان رجایی شهر به حسینیه زندان انتقال داده اند و بر اثر کثرت زندانیان حداقلهای امکانات بهداشتی و زیستی برای زندانیان فراهم نیست .وی اعلام نمود که در روزهای اخیز به علت بالارفتن حجم زندانیان در زندان رجایی شهر فضای زیست برای زندانیانی نظیر مسعود باستانی ، احمد زیدآبادی و عیسی سحر خیز و دیگر زندانیان در حسینه زندان در مساحت بسیار کمی به سر می برند که به همین دلیل ناچارند نوبتی بخوابند.

پسر سحرخیز با علام اینکه پدرش در تماس تلفنی از زندان رجایی شهر بر عدم دریافت داروهایش و عدم همکاری بهداری زندان تاکید کرده افزود :عیسی سحرخیز همچنان با روحیه و مقاوم از اعتقادات خود دفاع می کند.

میرحسین موسوی: مردم اگر به خیابان نیآمده بودند پی به عمق مشکلات نمی بردند

ما نه اسلحه داریم و نه می‌خواهیم که داشته باشیم. تروریست‌ها را هم متعلق به هر گروه و قوم و قبیله‌ و فرهنگی باشند محکوم می‌کنیم. ما با کلام به میدان آمدیم. با شعار "رای من کجاست؟". ما با منطق آمده‌ایم و هر چقدر روی منطق بایستیم وزنه را به سمت جنبش سنگین‌تر می‌کنیم. سرمایه‌ای که ما داریم ایستادگی روی همین مطالبات با تمام قدرت است.

اهداف 22 خرداد اهداف ناشی از مسئله‌ای بود که در آن زمان اتفاق افتاد و مردم برای پس گرفتن رای خود به صحنه آمدند. وقتی با آن‌ها برخورد شد و مردم مساله را شکافتند و بررسی کردند، مطالباتشان، نه به حالت تصادفی و یا عصبانیت، بلکه به دلیل تجزیه و تحلیل‌هایی که در جامعه اتفاق افتاد، گسترش پیدا کرد. مردم متوجه شدند که اشکالاتی در جامعه وجود دارد که یکی از این اشکالات،(تقلب انتخاباتی) باعث شده تا به خیابان‌ها بیایند. هر نوع آزادی در کشور در گرو آزادی رسانه‌ها است؛ حتی اصلاح کوچکترین نهادها و حتی اخلاقیات جامعه. چطور است که در کشوری اسلامی که داعیه انقلاب فرهنگی دارد و در آن از معنویت و نورانیت حرف می‌زنیم بالاترین آمار اعدام وجود دارد؟ مشکل از افراد نیست؛ مشکل این‌جا است که کشور را طوری اداره کرده‌ایم که به این آمار رسیده ایم. برادران و عزیزان شما بی‌گناه در زندان‌ هستند. ادعاهایی نامعقولی نداشته اند، اما بازداشت شدند. مساله در این جا خاتمه پیدا نمی‌کند. چرا که رفتار با آن‌ها حتی در چارچوب اتهامی که بر آن‌ها وارد می‌کنند هم نیست. شکنجه هست، اعتراف گیری هست و در بیرون هم تعرض به خانواده‌ها هست.

در اول انقلاب مناظره هایی در صدا و سیما برگزار شد که نشان دهنده گفتمان حاکم بر جامعه بود . در این مناظره ها یک طرف آقای بهشتی می نشست و در طرف دیگردبیرکل حزب توده . گرایش های مختلف درباره مسائل عمده کشور مناظره می کردند و نظام این را بر می تابید و مردم هم قبول می کردند. بهشتی به عنوان یک روحانی ومقام ارشد کسر شان خود نمی دانست که مناظره کند. ایشان می گفتند به خاطر این انقلاب کردیم که افراد مقابل هم بنشینند و صحبت کنند اگر ما برهان قوی داریم باید بتوانیم از خود دفاع کنیم. اگر ضعیف هم باشیم که آنها پیروزمی شوند. ین نمونه ای از رویکردی بود که نظام به مسئله آزادی داشت.

اکنون مشکلات عدیده ای چون بیکاری، عدم پرداخت دستمزد، تعطیلی واحدها، عدم مجوز برای فعالیت اتحادیه های کارگری و مشکلات معیشتی برای جامعه کارگری کشور وجود دارد. یکی از راه حل های آن را در این می داند که ” در سطح وسیعی اطلاع رسانی و آگاهی بخشی شود تا همه متوجه شوند ریشه اصلی در عدم انتخاب اصلح می باشد.

چند نفر می دانند که درصد سرمایه گذاری در کشور چقدر است؟ کمتر از پنج درصد مردم در این باره آگاهی دارند؟ ما باید این مفهوم را به خانواده ها انتقال بدهیم که کمبود سرمایه گذاری به معنای افزایش بیکاری است . رسانه ای نداریم که نسبت به کاهش میزان سرمایه گذاری ها و یا انباشتگی ثروت در دست یک نهاد نظامی هشدار بدهد که این به نفع اقتصاد کشور نیست.