۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

جمهوری اسلامی، الگوی مردم آزاری دینی شده

با عمار ملکی، فرزند دکتر محمد ملکی که این روزها اخبار بسیار نگران کننده ای در مورد وضعیت وی در زندان به گوش می رسد، مصاحبه کرده ایم.او که به شدت نگران پدر سالخورده اش است می گوید: "حکومت قصد عقده گشایی و آزار دکتر ملکی را دارد."

این مصاحبه در پی می آید.

از آخرین وضعیت دکتر ملکی چه خبری دارید و ایشان در زندان در چه شرایطی هستند؟

متاسفانه خانواده در 15 روز گذشته در بیخبری مطلق بوده و دکتر حتی هیچ تماس تلفنی هم نداشته است؛ از طرف دیگر بدلیل اینکه او در سلول انفرادی است امکان اینکه کس دیگری که با او هم بند باشد و یا از داخل زندان ملاقات داشته باشد خبری بدهد هم وجود نداشته. روز دوشنبه این هفته هم وکیل پدر، آقای دکتر مولایی، دستور ملاقاتی از قاضی گرفته بودند و مادر، برادر و خواهرم برای ملاقات مراجعه کردند اما پس از معطلی سه ساعته گفتند بازجو اجازه ملاقات نمیدهد و دکتر ممنوع الملاقات است. از این جهت ما بشدت نگران سلامتی پدر هستیم؛ چرا که بنا به تجارب زندانهای قبل و وضعیت دیگر زندانیان، معمولا وقتی وضع سلامتی زندانی وخیم است از دادن ملاقات و تماس تلفنی خودداری میکنند. مخصوصا که وضعیت سلامتی دکتر ملکی در هنگام بازداشت نیز مساعد نبود و ایشان در حال درمان و استراحت بودند.

دکتر ملکی هنگام بازداشت تحت درمان بیماری پروستات بودند و همسر ایشان طی روزهای گذشته از وخیم تر شدن وضع جسمی دکتر خبر داده اند؛ لطفا بفرمایید وضعیت جسمی دکتر در چه شرایطی است؟

پدر از مشکلات مختلفی رنج میبرند که تقریبا همگی بنوعی از نتایج و پیامدهای آزارهای زندانهای قبلی بوده است. او در سالهای 60 تا 65 در اثر تحمل شکنجه های سیاه ناشی از ضرب و شتم و فشارهای جسمی و روحی در زندان به مشکلات قلبی، دردهای پا و دست و کمر، و مشکل بینایی دچار شدند و در اثر شکنجه های سفید در زندان سال 80 که درآن اجازه استفاده از سرویسهای بهداشتی برایشان محدود بود، مشکلات بیماری شدید پروستات و دیابت هم بدان اضافه گردید. البته در اینجا باید توضیح دهم که علیرغم بیماریهایی که دکتر ملکی داشت، او تا پیش از بازداشت با توجه به مراقبتهای پزشکی و مراعاتی که در مصرف منظم داروها انجام میگرفت، همه بیماریهایش تحت کنترل بود و تنها از ضعف ناشی از اثرات داروها رنج میبرد و به همین دلیل هم بیشتر در منزل استراحت میکرد. در اصل وضعیت سلامتی او مثل بیماری بود که به شکل عادی در حال درمان است و او را یکباره از ادامه درمان محروم کنند.این توضیح را دادم که درصورتی که خدای ناکرده در اثر ممانعت و سهل انگاری مقامات قضایی جهت درمان پدر، اتفاق ناگواری برایش روی دهد، آنها ادعا نکنند که وی از پیش از بازداشت بیمار بود و در اثر بیماریهای قبلی برای او اتفاقی افتاد، زیرا این ادعای مرسومی است که دستگاه قضایی در ماههای گذشته برای زندانیانی که در اثر فشارهای وارده در زندان برایشان اتفاقی رخ داده، مطرح کرده اند. من همین جا بار دیگر از طرف خانواده تاکید میکنم که دکتر ملکی تحت درمان و تا پیش از دستگیری، بیماریهای وی همگی تحت کنترل بود؛اما اینک با دستگیری و عدم دسترسی اش به داروها و اخلال در مصرف منظم آنها، سلامتی وی را مورد تهدید قرار داده اند.

با توجه به وضعیت جسمی دکتر ملکی فکر می کنید با بازداشت ایشان چه هدفی را دنبال می کنند؟

ظاهرا این بار نیز با نوع دیگری از شکنجه که احتمالا مخملی است، قصد دارند با جلوگیری از روند درمان بیماریهای پدر و به جای آن دادن قرصهای آرامبخش و مسکن، به نوعی به حذف نرم و طبیعی وی دست زنند. مشخص است که طبق تمامی قوانین بین المللی و حقوق بشر جهانی و حتی مصوبه مجلس خودشان در سال 81، عدم اجازه درمان به زندانی بیمار و جابجا کردن داروهایش و نگهداری در سلول انفرادی از مصادیق بارز شکنجه محسوب میشود و اینها مواردی است که همگی دارددرمورد دکتر ملکی اعمال میشود.

تاکنون در این مورد چه اقدامات و پی گیری هایی انجام داده اید؟

درباره مشکلات سلامتی و خطراتی که دکتر ملکی را تهدید میکند، همسرشان دو نامه یکی به بازپرس و دیگری به رییس قوه قضاییه نوشته و هشدار داده اند که سلامتی وی در خطر است. ما هم با توجه به شواهد روزهای اخیر و بی اطلاعی مطلق، به شدت نگرانیم که مبادا برای ایشان اتفاق ناگواری رخ داده باشد.

آیا پاسخی نیز از سوی مسولان قضایی در این زمینه به شما داده اند؟

ما بعنوان خانواده دکتر ملکی تاکنون از تمامی راههای قانونی داخل کشور چه از طریق ارسال نامه به مقامات قضایی و چه از طریق پیگیری و درخواست قانونی وکلا اقدام کرده ایم اما متاسفانه تاکنون هیچ پاسخی نگرفته ایم.

مشخصا چه اتهامی به پدرتان تفهیم شده است؟

اتهاماتی که به ایشان تفهیم شده همان عنوان کلی اقدام علیه امنیت ملی پیرامون حوادث پس از انتخابات میباشد که واقعا عجیب و شاخدار است. تمام کسانیکه دکتر ملکی و نظرات و مواضع او را میشناسند، میدانند که این اتهام اساسا بی ربط است زیرا او اعتقاد به شرکت در انتخاباتی که آزاد و سالم برگزار نمیشود نداشت و رای هم نداد. از طرف دیگر از چند ماه مانده به انتخابات درگیر مساله درمان سرطان پروستات بود و از اینرو در پی حوادث پس از انتخابات فعالیت قلمی و یا مصاحبه چندانی نداشت و تنها با ناراحتی ناظر حوادث پس از انتخابات بود. به هر حال این اتهام بسیار نچسب است و ظاهرا تنها پوششی برای یک مساله دیگر است.

چه مساله ای؟

آنچه شواهد نشان میدهد آنست که در پی اتفاقات اخیر و امنیتی ونظامی کردن فضای کشور پس از انتخابات و دست زدن به بازداشتهای گسترده فعالان سیاسی، انگار حاکمیت این شرایط را فرصتی یافته تا دست به تصفیه حساب با بعضی از منتقدان نیز بزند و ظاهرا دکتر ملکی که همواره در راستای منافع ملی و دفاع از آزادی و حقوق بشر انتقاداتی را به شکل صریح و مسالمت آمیز ابراز داشته، هدف این برنامه بوده است و شاید بنوعی حکومت قصد عقده گشایی و آزار وی را دارد. از طرف دیگر ایشان یک شخصیت دانشگاهی هستند که درباره مسائل دانشگاه و جنبش دانشجویی همواره صاحب نظر بوده اند و باز هم بنا به شواهد، دستگیری ایشان در آستانه بازگشایی دانشگاهها، احتمالا با مسائل مرتبط با دانشگاه و زمزمه انقلاب فرهنگی دوم بی ارتباط نیست. به هر حال دکتر ملکی راوی و شاهد آنچه یکبار بر سر دانشگاه به عنوان انقلاب فرهنگی رفته است بوده اند و یقینا در تمامی این سالها سرسخت ترین مخالف و منتقد آن واقعه نامبارک بوده که البته بهای مخالفتشان را نیز در زندان دهه 60 پرداختند.

گفتید که دکتر ملکی در قضیه انتخابات هیچ فعالیتی نداشت و در اعتراضات نیز شرکت نمیکرد، ایا فعالیت های ایشان طی سالهای گذشته می تواند مبنای بازداشت و برخورد با پدرتان باشد؟

ببینید پدر در تمام این سالها، نوشته هایشان در دو حوزه بوده است: یکی نوشته هایی بوده است که با هدف آگاهی بخشی به نسل جوان درباره واقعیات تاریخ معاصر و حوادث و رویدادهای 50 سال اخیر بوده که غالبا در تریبون ها و رسانه های رسمی سانسور شده و یا وارونه جلوه داده شده است. بخش دیگر مقالات ایشان، انتقاداتی بوده که وی در راستای منافع ملی و یا دفاع از حقوق افراد و یا مطرح نمودن مشکلات کشور و دادن پیشنهاد به حاکمیت جهت برون رفت از شرایط بحرانی مطرح کرده است. دکتر ملکی از آنجا که هرگز وابستگی حزبی، سیاسی و تشکیلاتی نداشته و اساسا خاستگاه انتقاداتش تنها بخاطر مردم و دفاع از آزادی و حقوق بشر بوده، بسیاری از خطوط قرمزی را که حاکمیت جهت محدود کردن انتقادات کشیده، رد کرده است.همین باعث شد بسیاری از مسائلی که زمانی صحبت از آنها تابو بود، به عرصه عمومی کشیده شود تا آگاهی افکار عمومی سبب گردد که حکومتگران مجبور به پاسخگویی شوند.اعتقاد وجدانی، اخلاقی و دینی دکتر نسبت به امر به معروف و نهی از منکر حاکمان، همواره او را به طرح بی پرده انتقادات دلسوزانه و مسالمت آمیز در قالب نوشته ها و سخنرانی هایش وامیداشت و حتی زمانی که به لحاظ کهولت سن، نگرانی از خطر آزار حکومت وجود داشت، باعث نشد که ایشان نقد رفتارهای حاکمیت را کنار بگذارد و به همین دلیل هم تاکنون و هنوز دارد هزینه آگاهی بخشی و حق خواهی اش را میدهد.حکومت هم خوب میداند که انتقادات و مبارزات وی هرگز به خاطر قدرت خواهی و سیاسی کاری نبوده است و از روی اعتقاد عمیق به دموکراسی، حقوق بشر و آزادی و عدالت بوده و از همین رو هر اتهامی به ایشان نمیچسبد.

آقای ملکی جالا خانواده شما تصمیم دارند چه اقداماتی انجام دهند؟ آیا هنوز به اعاده حقوق پدرتان از طریق مراجع قضایی امیدوارید ؟

صادقانه بگویم که بنا به تجاربمان از دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، امیدی به رعایت قانون در سیستم قضایی نداریم. متاسفانه آنچه تاکنون شاهد بوده ایم این است که رعایت قانون در سیستم قضایی یک استثنا و نقض قانون قاعده بوده است. اما باز هم از طریق قانونی پیگیر هستیم و در ضمن از تمامی سازمانهای حقوق بشری بین المللی و از تمامی انسانهای آزادیخواه در سراسر جهان که شاهد رفتار غیرانسانی حاکمیت با یک استاد کهنسال و پیشکسوت و یک انسان بیمار تحت درمان و یک منتقد صادق و مسالمت جو هستند، خواهان اعتراض و فشار به مقامات جمهوری اسلامی برای آزادی و یا اقدام فوری برای بستری کردن و رسیدگی به مساله سلامتی ایشان و دیگر دانش آموختگان و زندانیان سیاسی ایران هستیم.

همچنین به مسئولان جمهوری اسلامی هم توصیه میکنیم که دست از آزار زندانیان سیاسی و خانواده های آنها بردارند و اگر اعتقاد و پایبندی به هیچ یک از مبانی حقوق بشری و آموزه های انسانی و دینی ندارند، به لحاظ قانون مقرر بین موجودات، از آزار همنوعان دست بردارند. شما شاهد بوده اید که در روزهای اخیر علاوه بر آزار زندانیان بیمار و پیر و جوان، چطور با دادن وعده آزادی در خبرگزاریهای خودشان - مثل مورد دکتر زیدآبادی - و یا دادن وعده ملاقات در یک نامه رسمی - مثل مورد دکتر ملکی، خانواده ها و حتی کودکان معصوم و دل شکسته را چشم انتظار گذاشتند و بعد با خلف وعده چطور آنها را آزار دادند. متاسفانه حکومتی که ادعا میکرد الگوی مردمسالاری دینی در جهان است، به الگوی مردم‎آزاری دینی در جهان تبدیل شده و به نام دین و حکومت دینی، به آزار مردمان و فرهیختگان و خانواده های آنها پرداخته است.


سخنرانی چالوسی علی خامنه ای رهبر به آنچه میگوید باور ندارد مردم نیز، دیگر او را قبول ندارند

سیمای جمهوری اسلامی، شب گذشته استقبال از علی خامنه ای در سفر به چالوس را به نمایش گذاشت. شاید 500 نفری با شعارهای کاملا هدایت شده که تماما در جهت تائید ولایت وی بود را به استقبال او برده بودند. از این 500 تن چه تعداد بسیجی و سپاهی و خانواده آنها و چه تعداد کسبه بودند دقیقا معلوم نبود، اما شعارهای فرمایشی و مصاحبه های باصطلاح زنده و مشمئز کننده تلویزیونی که تماما بر محور "قربون رهبرمون برویم" دور می زد، هویت استقبال کنندگان را فاش می ساخت. بویژه آن مصاحبه های خنده داری که با چند زن و مردم صورت گرفت و همه آنها بارانی را که درحال بارش بود از معجزات ورود رهبر به چالوس اعلام کردند. شهر و منطقه ای که بموجب این استدلال همیشه معجزه در آنجا در حال بارش است!

این سفر با هدف نمایش پایگاه علی خامنه ای در میان مردم ترتیب داده شد تا بلکه خنثی کننده آن شور و هیجان ملی باشد که مردم نسبت به میرحسین موسوی نشان میدهند. البته، تلاش برای تزریق روحیه به او نیز بخش دیگری از این تلاش بادمجان دورقاب چینان نظامی و کودتاچی بود.

از سخنرانی علی خامنه ای در این سفر نیز دو جمله قصار واقعا خواندنی است. نه تنها خواندنی بلکه اندیشیدنی. این اندیشه که یک روحانی در چنین مقامی چند "رو" و "چهره" می تواند داشته باشد و چگونه می تواند روز روشن چیزی را بگوید که شب تاریک خلاف آن فرمان می دهد.

او گفت:

معنای جمهوریت این است که مسئولان نظام از مردم و با مردم باشند.

رفتارمسئولان باید شبیه مردم باشد و اثری از دیکتاتوری، خوی اشرافی‌گری و بی‌اعتنایی به مردم در آنها دیده نشود.

حتی بموجب استقبال های شاهنشاهی که برای او ترتیب میدهند و سخنرانی های سلطنتی که در بیت و حسینیه اش برپا می کنند کافی است تا معلوم شود، خوی اشرافی صرفا پلو خورش چرب خوردن و کفش ورنی پوشیدن و نهادهای اقتصادی را در چنگ داشتن نیست. خوی مردمی نیز در آبگوشت و نان و پنیر و املت بدون گوجه فرنگی خوردن (مراجعه کنید به خاطرات حداد عادل و سرلشگر رحیم صفوی درباره ساده زیستی رهبر) نیست. بی اعتنائی به خواست مردم، فرمان کشتن مردم را دادن، از روی سر مردم فرمانده نظامی تعیین کردن و درجه نظامی دادن و فرمان سپردن اقتصاد کشور به دست شرکت های وابسته به فرماندهان سپاه پاسداران، اجرای یک سیاست اتمی بی آنکه سر و ته آن معلوم باشد و مردم از آن خبر داشته باشند و.... اینها نیز همگی یعنی خوی اشرافی و خوی پادشاهی و سلطنتی.

علی خامنه ای در سخنرانی چالوسی خود گفت که مسئولان نظام باید از مردم و با مردم باشند. او خود از بی اعتناء ترین افراد راس حاکمیت نسبت به این اصلی است که اعلام کرد. اگر غیر از این بود، وقتی یک ملت می گوید تقلب شده و انتخابات را تجدید کنید تا نماینده واقعی مردم سکان ریاست جمهوری را بدست بگیرد، به این خواست گردن می گذاشت، که دیدیم نگذاشت و پاسخ مردم را با گلوله داد. او کاملا آگاه است که دروغ می گوید. اگر غیر از این بود به فرماندهان زیر دستش می گفت از سر راه مردم کنار بروند تا آنها در یک راهپیمائی شرکت کنند و معلوم شود چه تعدادند و چه می خواهند؟ او می داند مردم چه می خواهند و به همین دلیل هم بر خلاف آن ادعائی که در چالوس کرد، در مقابل خواست مردم ایستاده است.

این هفت رنگی در سخن و عمل را مردم ایران چگونه تعریف کنند؟

نظرسنجی: آمریکایی ها هم موافق گفتگو و هم موافق تحریم ایران هستند

گفتگوهای 1+5

ایران و آمریکا در گفتگوهای هسته ای ژنو به طور مستقیم با هم گفتگو کردند

نتیجه یک نظرسنجی در آمریکا نشان می دهد افکار عمومی این کشور با راهبرد غیرنظامی دولت باراک اوباما برای حل مناقشه اتمی با ایران موافق است.

در این حال، تعداد قابل ملاحظه ای از پاسخ دهندگان درباره موفقیت این راهبرد که می تواند ترکیبی از تحریم های اقتصادی و گفتگوی مستقیم سیاسی باشد، ابراز خوشبینی نکرده اند.

بر اساس نظرسنجی موسسه تحقیقاتی پیو از هر ده پاسخ دهنده، تقریبا هشت تن با افزایش تحریم های ایران برای مقابله با برنامه اتمی این کشور موافق هستند.

به گزارش موسسه پیو، 63 درصد پاسخ دهندگان به نظرسنجی این موسسه با گفتگوی مستقیم با ایران درباره برنامه اتمی این کشور موافق هستند ولی بیشتر از شصت درصد پاسخ دهندگان می گویند پیشگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای مهم تر از برگزاری گفتگوهای مستقیم با این کشور است.

تنها 24 درصد از این افراد پیشگیری از رویارویی نظامی با ایران را اولویت آمریکا دانسته اند.

نظرسنجی جدید موسسه پیو از سی ام سپتامبر تا چهارم اکتبر و با پرسش از یک هزار و پانصد تن انجام شد.

در نظرسنجی مشابهی که سه سال پیش انجام شد، کمی بیشتر از نیمی از پاسخ دهندگان با این موضوع موافق بودند.

نکته جالب توجه در این نظرسنجی موافقت تقریبا یکسان طرفداران دو حزب دموکرات و جمهوری خواه با گفتگوی مستقیم با ایران است.

این در حالی است که از هر ده پاسخ دهنده، شش تن نسبت به موفقیت گفتگوی مستقیم با ایران در حل مناقشه اتمی بدبین است.

از سوی دیگر تنها کمی بیشتر از نیمی از پاسخ دهندگان گفته اند به سیاست های باراک اوباما در برابر ایران اعتماد دارند. این رقم برای پاسخ دهندگان دموکرات 71 درصد و پاسخ دهندگان جمهوری خواه 30 درصد است.

قطع کمک مالی آمریکا به 'مرکز اسناد حقوق بشر ایران

این مرکز قطع کمک دولت آمریکا را لزوما تحول منفی ای نمی داند

دولت آمریکا کمک مالی به "مرکز اسناد حقوق بشر ایران" را قطع کرده اما همچنان تاکید دارد که اولویت هایش برای ترویج حقوق بشر و حمایت از جامعه مدنی در منطقه خاور نزدیک تغییر نکرده است.

وزارت امور خارجه آمریکا در سال مالی جدید کمک مالی در اختیار "مرکز اسناد حقوق بشر ایران" قرار نخواهد داد. مدیران این مرکز به بی بی سی فارسی گفته اند که قطع کمک دولت آمریکا مانع از فعالیت های این مرکز نخواهد شد.

مرکز اسناد حقوق بشر ایران در اواخر سال 2004 میلادی با کمک یک میلیون دلاری وزارت امور خارجه آمریکا در نیوهیون ایالت کاناتیکات تاسیس شد.

این مرکز که بر مستقل و غیر سیاسی بودن خود تاکید دارد، بررسی و مستند سازی موارد تخلف حقوق بشر در ایران را از جمله اهدافش اعلام کرده است.

دولت ایران اتهام نقض حقوق بشر در این کشور را بی اساس می داند.

رنه ردمان، از مدیران این مرکز روز چهارشنبه (7 اکتبر) به بی بی سی فارسی گفت که خبر قطع کمک مالی دولت آمریکا در ماه ژوئیه امسال به او ابلاغ شده بود.

واکنش آمریکا

ایان کلی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، روز چهارشنبه درباره علت قطع کمک به مرکز اسناد حقوق بشر ایران ابراز بی اطلاعی کرد.

او در عین حال تاکید کرد که اولویت های وزارت امور خارجه آمریکا برای ترویج حقوق بشر و حمایت از جامعه مدنی در رابطه با کشورهای منطقه خاور نزدیک تغییری نکرده است.

اما مدیر مرکز اسناد حقوق بشر ایران به بی بی سی فارسی گفت که وزارت امور خارجه آمریکا دلیل قطع کمک مالی را عدم توانایی این مرکز در مستندسازی بموقع موارد نقض حقوق بشر که به گفته آمریکا بعد از انتخابات 22 خرداد در ایران رخ داده، عنوان کرده است.

ایان کلی در مورد علت قطع بودجه مرکز اسناد حقوق بشر ایران اظهار بی اطلاعی کرد

دولت ایران می گوید که در جریان وقایع بعد از انتخابات 22 خرداد با "اغتشاشگران" برخورد قانونی کرده است.

رنه ردمان به بی بی سی فارسی گفت که این مرکز پروژه ای برای جمع آوری مدارک و مستندسازی موارد به گفته او نقض حقوق بشر بعد از انتخابات ایران در دست دارد.

مرکز اسناد حقوق بشر ایران در ماه اوت امسال گزارشی تحت عنوان "فتوای مرگبار" درباره اعدام های دسته جمعی مخالفان سیاسی سال ۱۳۶۷ در ایران، منتشر کرد.

آن طور که مدیر این مرکز گفت، وزارت امور خارجه آمریکا از سال 2004 میلادی حدود سه میلیون دلار در اختیار مرکز او قرار داده و در عمل 90 درصد بودجه آن را تامین می کرده است.

کمک نقدی وزارت امور خارجه آمریکا به این مرکز بطور علنی انجام می شد و در وب سایت این مرکز مندرج است.

پاسخ مرکز

در پی خبر اعلان قطع کمک وزارت امور خارجه آمریکا به مرکز اسناد حقوق بشر ایران برخی این احتمال را مطرح کرده اند که آمریکا بخاطر تاکیدش بر مذاکره با دولت ایران بوده که تصمیم به قطع کمک به این مرکز گرفته است.

مدیر مرکز اسناد حقوق بشر این اتهام را مطرح نکرده و آن را تایید هم نمی کند.

در همین رابطه، پیام اخوان، استاد حقوق بین الملل در دانشگاه مک گیل کانادا و عضو هیات امنای این مرکز در مصاحبه با بی بی سی فارسی گفت در کل این خطر وجود دارد که دولت باراک اوباما برای رسیدن به اهدافش در مورد مناقشه اتمی ایران، وضع حقوق بشر در این کشور را نادیده بگیرد.

دولت باراک اوباما می گوید که نگران وضع حقوق بشر در ایران است و از "آرمان های مشروع" مردم ایران حمایت می کند، اما در مذاکرات چندجانبه با این کشور بر مناقشه اتمی تمرکز کرده است.

پیام اخوان همچنین گفت معتقد است که دولت جورج بوش، رئیس جمهوری سابق آمریکا، از موضوع حقوق بشر در ایران به عنوان یک ابزار استفاده می کرد.

کنگره آمریکا در سال 2006 میلادی به درخواست دولت جورج بوش برای حمایت از آن چه برنامه های ترویج دموکراسی در ایران اعلام کرد، بودجه ای به ارزش 75 میلیون دلار اختصاص داد.

بسیاری با این اقدام دولت وقت آمریکا به شدت مخالفت کردند، چرا که به گفته آنان این بودجه به دولت ایران بهانه سرکوب فعالان جامعه مدنی را می داد.

دولت باراک اوباما حال می گوید که بودجه "دموکراسی" ایران در قالب برنامه جدیدی که حمایت از دموکراسی در منطقه خاورنزدیک نام دارد، قرار داده شده است.

مرکز اسناد حقوق بشر ایران تاکید کرده است که قطع کمک دولت آمریکا بر فعالیت های مرکز اسناد حقوق بشر ایران اثری نخواهد داشت.

مدیر این مرکز می گوید که تا ماه مه سال 2010 میلادی بودجه کافی در اختیار دارد و هم اکنون برای جذب کمک های نقدی از منابعی غیر از دولت آمریکا در تلاش است.