۱۳۸۸ مهر ۲۵, شنبه

تا بحال اصطلاح شهر هرت رو زیاد شنیدید


تا بحال اصطلاح شهر هرت رو زیاد شنیدید اما از خودتون

پرسیدید واقعا شهر هرت کجاست؟

- شهر هرت جايي است که رنگهاي رنگين کمان مکروهند و رنگ سياه مستحب.

- شهر هرت جايي است که اول ازدواج مي کنند بعد همديگر رو مي شناسن.

- شهر هرت جايي است که بهشتش زير پاي مادراني است که حقي از زندگي و فرزند و همسر ندارند..

- شهر هرت جايي است که درختها علل اصلي ترافيک اند و بريده مي شوند تا ماشينها راحت تر برانند.

- شهر هرت جايي است که کودکان زاده مي شوند تا عقده هاي پدرها و مادرهاشان را درمان کنند.

- شهر هرت جايي است که شوهر ها انگشتر الماس براي زنانشان مي خرند اما حوصله 5 دقيقه قدم زدن را با همسران ندارند.

- شهر هرت جايي است که با ميلياردها پول بعد از ماهها فقط مي توان براي مردم مصيبت ديده، چند چادر برپا کرد.

- شهر هرت جايي است که خنده نشان از جلف بودن را دارد.

- شهر هرت جايي است که مردم سوار تاکسي مي شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسيشونو در بيارن.

- شهر هرت جاييه که نصف مردمش زير خط فقرن اما سريال هاي تلويزيوني رو توي کاخها مي سازن.

- شهر هرت جايي است که گريه محترم و خنده محکومه.

- شهر هرت جايي است که وطن هرگز مفهومي نداره و باعث ننگه پس ميرويم ترکيه و دوبي و اروپا و آمريکا و ........ را آباد ميکنيم..

- شهر هرت جايي است که هرگز آنچه را بلدي نبايد به ديگري بياموزي.

- شهر هرت جايي است که وقتي مي ري مدرسه کيفتو مي گردن مبادا آينه داشته باشي.

- شهر هرت جايي است که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و ... است.

- شهر هرت جايي است که توي فرودگاه برادر و پدرتو مي توني ببوسي اما همسرتو نه ....

- شهر هرت جايي است که وقتي از دختر مي پرسن مي خواي با اين آقا زندگي کني مي گه: نمي دونم هر چي بابام بگه.

- شهر هرت جايي است که وقتي مي خواي ازدواج کني 500 نفر رو دعوت مي کني و شام ميدي تا برن و از بدي و زشتي و نفهمي و بي کلاسي تو کلي حرف بزنن..

- شهر هرت جايي است كه هر روز توي خيابون شاهد توهين به مادرها و دخترها هستي ولي كاري ازدستت برنمياد.

- شهر هرت جايي است كه مردمش پولشان را توی چاه میریزن و دعا میکنن که خدا آنها را از فقر نجات بده...

- شهر هرت جایی است که به بعضی از بیسوادها میگن پروفسور.

- شهر هرت جایی است که ساق پا پیدا و موی سر پوشیده است!!

- شهر هرت جایی است که در آن دلال و دزد به مهندس و دکتر فخر میفروشند.

- شهر هرت جایی است که مردگان مقدسند و از زنده ها محترمترند.

شهر هرت جايي است كه ..........

خدايا اين شهر چقدر به نظرم آشناست

در قوه قضاییه چه می‌گذرد؟

روسای قبلی و کنونی قوه قضاییه

بیشتر زندانیان سیاسی اوین از سلول انفرادی خارج شده‌اند و پرونده‌هایشان در مرحله نوشتن کیفرخواست است. اما بلاتکلیفی و تداخل مراجع رسیدگی، وکلا و خانواده‌های آنان را می‌آزارد. احمد شیرزاد یادداشتی در این عرصه نوشته ‌است.

پایگاه اطلاع رسانی نوروز در روز جمعه ۲۴ مهر ازانتقال فعالان سیاسی به سلول‌های دونفره یا سه نفره خبر داد و اعلام کرد که به جز چند روزنامه‌نگار، همه‌ی زندانیان سیاسی از انفرادی بیرون آمده‌اند. بنا بر این خبر، محسن میردامادی، دبیرکل جبهه مشارکت با عبدالله رمضان‌زاده، سخنگوی دولت اصلاحات در یک سلول نگاهداری می‌شود. مصطفی تاج‌زاده و محسن امین‌زاده نیز، سلول مشترکی دارند.

به رغم این تغییر در وضع بیشتر زندانیان دستگیر شده در موج نخست، شرایط زندانیان جدیدتر، مبهم یا سخت است. مهدی شیرزاد یکی از دستگیرشدگان اخیر است که روز ۲۷ شهریور ماه همراه با حسین نعیمی‌پور بازداشت شد. مهدی شیرزاد و حسین نعیمی‌‌‌‌‌‌‌پور، پسرخاله و فرزندان احمد شیرزاد و محمد نعیمی‌پور، اعضای شورای مرکزی جبهه مشارکت هستند.

مهدی شیرزاد(راست) و حسین نعیمی‌پور مهدی شیرزاد(راست) و حسین نعیمی‌پور احمد شیرزاد در یادداشتی زیرنام "آن پشت چه خبر است"، به شدایدی پرداخته که گریبان خانواده‌ی متهم را می‌گیرد. آقای شیرزاد در همین زمینه به دویچه‌وله گفت: « در قوه قضاییه، هیچکس پاسخگو نیست و ظاهرا کسی اطلاع ندارد که چه دارد می‌گذرد. اما گروه دیگری، در طرف دیگر، سرگرم تنظیم پرونده هستند یا تحقیقاتی از متهم می‌کنند که ربطی به مقامات قضایی ندارد. عجیب است که افراد با امضای دادستان دستگیر می‌شوند و متهم با قرار صادره از سوی بازپرس یا دادیار زندانی می‌شود، اما همین مقامات پس از آن، هیچ پاسخی ارائه نمی‌کنند و انگار اصلا حق ندارند وارد تحقیقات شوند. قوه قضاییه باید تکلیف خود را روشن کند که کجای این کار است و آیا اصلا محلی از اعراب دارد؟»

احمد شیرزاد در یادداشت خود تاکید کرده که آقایان، اول می‌گیرند و بعد به دنبال مستندات اتهام می‌گردند، آن‌هم تنها از خلال استنطاق و تفتیش. او می‌نویسد، چه بسا اگر فریادی و اعتراضی نباشد، زندانی را سال‌ها نگاه دارند تا خیال‌شان راحت باشد که جرمی از او سر نمی‌زند.

دکتر احمد شیرزاد دکتر احمد شیرزاد احمد شیرزاد در مورد اتهام فرزندش به دویچه‌وله می‌گوید: «تنها می‌گویند که ایشان مظنون به همکاری با سایت‌های اینترنتی است؛ سایت‌هایی مثل نوروز یا موج سبز. نمی‌گویند همکاری در چه سطحی بوده یا اصولا همکاری چه معنا می‌دهد. این‌ها هیچیک تعریف شده نیستند. به نظر می‌رسد مانند آدم‌های مست خود را دارند به در و دیوار می‌کوبند و نمی‌دانند چرا چنین شده است. به عقیده من، با این حرکت‌های مذبوحانه جلوی چیزی را نمی‌توانند بگیرند. می‌گویند با سایت اینترنتی، اقدام علیه امنیت ملی شده است. باید پرسید این چه امنیت ملی شکننده‌ای است که با یک سایت اینترنتی به خطر می‌افتد؟«

مهدی شیرزاد اجازه ملاقات با پدر و خواهر و برادرش را ندارد و تنها مادر و همسرش توانسته‌اند با وی در اوین دیدار کنند. او ۲۷ ساله و فارغ التحصیل رشته جامعه شناسی است. مهدی شیرزاد در سال ۸۲ نیز به دلیل فعالیت‌های دانشجویی، ۵۰ روز زندان انفرادی را تحمل کرده است. احمد شیرزاد از مشکلات گوارشی و عصبی فرزندش در حبس اخیر خبر می‌دهد.




آیت‌الله منتظری خواستار جلوگیری از ساخت سلاح‌های هسته‌ای شد

آیت الله حسینعلی منتظری

۱۳۸۸/۰۷/۲۵
‏آیت‌الله منتظری ضمن نامشروع خواندن ساخت جنگ افزارهای هسته‌ای خواستار آن شده است که مردم و در صورت لزوم کشورهای دیگر، مانع تلاش رهبران «کشوری خاص» برای ساخت چنین سلاح‌هایی شوند.

آیت‌الله منتظری از مراجع تقلید شیعیان در پاسخ به پرسش‌های محسن کدیور که دیدگاه فقهی وی را در باره ساخت جنگ‌افزارهای هسته‌ای جویا شده بود، خواستار ممنوعیت «‏سرمایه‌گذارى، تولید، نگهدارى و به کارگیرى انرژى هسته‌اى در فناورى‏ ‏تسلیحاتى و ساخت سلاح‌هاى کشتار جمعى از ناحیه همه کشورها» شده است.
در پاسخ آیت‌الله منتظری که توسط پایگاه اطلاع‌رسانی این مرجع تقلید منتشر شده، همچنین آمده است: «اگر‏ ‏کشورى خاص در جهت سرمایه‌گذارى، تولید، نگهدارى و به کارگیرى انرژى‏ ‏هسته‌اى در فناورى تسلیحاتى و ساخت سلاح‌هاى کشتار جمعى گام‏ ‏بردارد، نه تنها مرتکب اسراف در ذخائر ملى خود شده بلکه موجب تهدید‏ ‏براى کشورهاى دیگر و در نتیجه بى‌اعتمادى آنها گردیده و بسا موجب‏ ‏تیرگى روابط شود.»

دیدگاه آیت‌الله منتظری در باره لزوم ممنوعیت تلاش برای ساخت جنگ افزارهای هسته‌ای در حالی مطرح شده است که کشورهای غربی، جمهوری اسلامی را به تلاش برای تولید این گونه تسلیحات در پوشش یک برنامه غیرنظامی متهم می‌کنند.

در مقابل تهران این اتهام‌ها را رد کرده و می‌گوید، برنامه اتمی‌اش صرفاً اهداف غیرنظامی را دنبال می‌کند و به دنبال تولید جنگ‌افزارهای اتمی نیست.

رهبران ایران هم بارها ادعا کرده‌اند، سلاح‌های هسته‌ای در «دکترین دفاعی جمهوری اسلامی جایی ندارد.»

با این حال آقای محسن کدیور، روحانی دگراندیش ایرانی در نامه خود به آیت الله منتظری رهبران جمهوری اسلامی را به دروغگویی متهم کرده و نوشته است: «‏برخورد مزورانه و به دور از صداقت تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران نظام‏ ‏جمهورى اسلامى با شهروندان ایرانى و تبدیل شدن شعار «دروغ ممنوع» به‏ ‏شعار ملى معترضان در وقایع پس از انتخابات باعث شده است که‏ ‏بى‌اعتمادى به گفته‌هاى رهبران ایران به بى‌سابقه‌ترین سطح بى‌اعتمادى‏ ‏بین‌المللى افزایش یابد.»

محسن کدیور آنگاه این پرسش را مطرح کرده است که «نظامى که به این راحتى به شهروندان خود دروغ‏ ‏مى‎گوید به چه دلیل در مناسبات بین‌المللى قابل اعتماد است؟»

وی همچنین با «ظلمتکده» خواندن شرایط کنونی ایران از آیت‌الله منتظری به عنوان « رهبر معنوى معترضان پرشمار ایرانى» پرسیده است: «معترضان سبز ایرانى درباره استفاده ‏ ‏تسلیحاتى از انرژى هسته‌اى چگونه مى‎اندیشند؟ و چه تفاوتى با رهبران‏ ‏جنگ طلب و ماجراجوى جمهورى اسلامى دارند؟»

آیت‌الله منتظری در بخش دیگری از پاسخ خود به پرسش‌های آقای کدیور با ابراز امیدواری نسبت به این برچیده شدن تمامی انواع سلاح‌های کشتار جمعی در جهان تأکید کرده است، سران کشورها باید «عقلاً و شرعاً» از تلاش برای ساخت سلاح‌های هسته‌ای پرهیز کنند.

به اعتقاد وی اگر رهبران کشورها همچنان در مسیر تولید این گونه سلاح‌ها گام برداشتند، «مردم از حاکمان خود بخواهند که از آن پرهیز کنند، و در صورت‏ ‏تخلف دیگر کشورها از آنان به هر شکل ممکن ممانعت نمایند.»

آیت‌الله منتظری همچنین به کارگیری سلاح‌های هسته‌ای را عقلاً و شرعاً جایز ندانسته و افزوده است: «در هر حال باید بشریت به ویژه مسلمانان که پیرو شریعت خاتم و پیامبر‏ ‏رحمة للعالمین هستند، در راه ممنوعیت قانونى و اجرایى چنین سلاح‌هایى‏ ‏براى هر کشورى با تضمین سازمان‌هاى معتبر و معتمد بین‌المللى پیشگام‏ ‏گردند.



شهرری، کانون ز‌لزله ‌‌٤ ريشتری تهران، حادثه‌ای پس از وقوع زلزله گزارش نشده است

زمين‌لرزه‌ای به بزرگی ۴ در مقياس امواج درونی زمين، ساعتی پيش حوالی شهرری در جنوب تهران را لرزاند.

به گزارش سرويس علمی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، شبکه‌های لرزه‌نگاری وابسته به مرکز لرزه‌نگاری کشوری موسسه ژئوفيزيک دانشگاه تهران در ساعت ۱۴ و ۲۳ دقيقه و ۵۶ ثانيه روز شنبه ۲۵ مهرماه رخداد اين زلزله را ثبت کردند.


مختصات کانون اين زلزله، ۵۷/۳۵ درجه عرض شمالی و ۵۰/۵۱ درجه طول شرقی گزارش شده است.

دکتر زارع، معاون پژوهشی پژوهشگاه بين‌المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله هم در گفت‌و‌گو با خبرنگار علمی ايسنا‌ گفت: براساس بررسی‌های اوليه کانون زمين‌لرزه که دقايقی پيش تهران را برای چند لحظه لرزاند، جنوب شرق تهران تعيين شده و منشاء آن احتمالا گسل ايوانکی بوده است.


تاکنون گزارشی از خسارت‌های احتمالی زلزله امروز نداشته‌ايم

محمودی رييس ستاد حوادث غيرمترقبه استان تهران نيز به ايسنا گفت: تاکنون هيچ گزارشی از خسارت‌های احتمالی زلزله امروز تهران نداشته‌ايم.

وی با اشاره به وقوع زلزله در حوالی شهرستان «ری» و جنوب «پاکدشت»، افزود: تاکنون هيچ خسارتی ناشی از اين زلزله اعلام نشده است.

وی با بيان اين که اين زلزله با بزرگی چهار ريشتر به وقوع پيوسته و چنانچه تاييد شود که اين زلزله به عنوان پيش‌لرزه بوده است، پس لرزه‌های احتمالی آن خفيف و بدون خطر خواهند بود.

رييس ستاد حوادث غيرمترقبه استان تهران خاطر نشان کرد: در اطلاعيه‌های بعدی احتمال خطرناک بودن پس لرزه‌های احتمالی را اعلام خواهيم کرد.

تشکر مدير روابط عمومی سازمان آتش‌نشانی نيز به ايسنا گفت: هنوز هيچ شهروندی درخواست کمک از آتش نشانی نداشته است.

همچنين طبق اعلام کارشناس روابط عمومی اورژانس تهران، اين ارگان نيز هيچ تماسی جهت ارائه امدادرسانی متعاقب زلزله رخ داده نداشته است.


اعدام قريب‌الوقوع سه نوجوان، کميته گزارشگران حقوق بشر

کميته گزارشگران حقوق بشر- سه نوجوان در ايران به دليل ارتکاب جرم در سنين پيش از هيجده سالگی در آستانه‌ی اعدام قرار دارند. تاکنون تلاش‌های انجام شده جهت کسب رضايت اوليای دم اين نوجوانان بی منتيجه بوده است.
صفر انگوتی متولد ۲۹ شهريور ماه ۱۳۶۸ در تاريخ ۵ فروردين ۸۶ يک روز پس از نزاعی که منجر به قتل نوجوان ديگری به نام مهدی رضايی شد خود را به مراجع انتظامی معرفی نمود.
وی پس از دستگيری اعلام می‌نمايد: در درگيری که با مرحوم مهدی داشته، از چاقو استفاده نموده که بر اثر سهل‌انگاری چاقو به گردن وی اصابت و متاسفانه با برخورد مقتول به خودرو وانت، چاقو در گردنش فرو می رود.
صفر انگوتی بدون توجه به صغر سن و شرايط وقوع اتفاق به اتهام قتل عمد در دادگاه شعبه ۷۱ کيفری استان تهران محاکمه و توسط آقايان قضات عزيز محمدی - حسينی - مرادی - سليمانی نيا و سالاری به قصاص نفس محکوم می‌شود. شعبه ۱۱ ديوانعالی کشور به رياست احمد صاحب الزمانی و عزت الله مجدی نسب در سه خط دادنامه صادره توسط شعبه ۷۱ را تاييد و پرونده برای اجرای حکم به اجرای احکام ارسال می‌نمايد.
در حال حاضر رياست قوه قضاييه نيز برخلاف قانون حکم اعدام را تنفيذ و مقرر می شود صفر انگوتی در روز ۲۹ مهر ماه در ساعت ۴ صبح در زندان اوين تهران به دار آويخته شود.
صفر که هم‌اکنون بيست سال دارد، در زندانی رجايی‌شهر در انتظار بخشش اوليای دم يا توقف حکم بسر می‌برد. وی کخه در خانواده‌ای محروم متولد شده تاکنون دوبار به پای چوبه‌ی دار برده شده و هر بار اجرای حکم با دستور مراجع قضايی متوقف شده است.






محمد رضا حدادی ديگر نوجوان محکوم به اعدام هم اکنون در زندان عادل‌آباد شيراز بسر می‌برد. وی متولد ۲۷ اسفند ۱۳۶۶ و در زمان دستگيری ۱۵ ساله بوده است.
هفته‌ی گذشته مقامات قضايی در اجرای احکام دادسرای شيراز به پدر اين نوجوان اعلام نمودند که دستور نيابت اجرا صادر شده و حکم طی روزهای آينده در زندان عادل‌آباد اجرا خواهد شد.
محمد رضا حدادی در جريان پرونده رسيدگی به يک فقره سرقت منجر به قتل دستگير شد و در تحقيقات اوليه به قتل با تسمه پروانه اعتراف نمود. وی در تاريخ ۸/۸/۸۲ در دادگاه، مجدداً اتهام سرقت و قتل را به عهده گرفته و به ارتکاب جرم اقرار می‌نمايد.
محمدرضا چند روز پس از دادگاه و در ملاقاتی با مادرش از عدم پرداخت موعود به خانواده‌ مطلع می‌شود. وی طی نامه‌ای در ۱۶ آبان ۸۲ به اطلاع دادگاه می‌رساند که يکی از متهمين با وعده‌ی پرداخت پول از وی خواسته با توجه به صغر سن ارتکاب قتل را بر عهده بگيرد. وی فريب متهم ديگر را خورده و در ارتکاب فعل هيچ نقشی نداشته است.
در نهايت دادگاه بدون تحقيق نسبت به ادعای محمدرضا و انکار وی در تاريخ ۱۶/۱۰/۸۲ سلب حيات مقتول توسط محمد رضا حدادی را مسلم دانسته و با استدلالاتی به صرف اقرار متهم وی را به قصاص نفس محکوم و به استناد مادة ۶۲۱ قانون مجازات اسلامی به لحاظ شرکت در آدم ربايی به تحمل ۱۵ سال حبس و به استناد مادة ۶۳۶ همان قانون به تحمل يک سال حبس به لحاظ مخفی کردن جسد مقتول محکوم و ديگر متهمين را نيز به حبس های طولانی مدت به اتهام آدم ربايی و مخفی نمودن جسد و جنايت بر ميت محکوم می‌نمايد.
حکم صادره در تاريخ ۱۲ تيرماه ۸۴ در شعبه ۴۲ ديوان عالی تاييد شد. پس از اعلام حکم به محمدرضا، وی با توحه به اقرار ديگر متهمان بر بی‌گناهی وی و بر اساس ماده ۱۸ تقاضای اعده دادرسی و رسيدگی مجدد به پرونده را نمود. درخواست وی توسط شعبه‌ی ۳ ديوان عالی کشور رد شد و با ابلاغ دستور اجرای حکم به زندان امکان اعدام وی بدون اطلاع به وکيل و خانواده وجود دارد. پيش از بهنام زارعی بدون اطلاع به محمد مصطفايی، وکيلش در زندان اعدام شد.
امير امراللهی سومين نوجوان محکوم به اعدام متولد دهم آبان ماه ۱۳۶۸ و در زمان دستگيری ۱۶ ساله بوده است. امير در ۲۸ آبان ماه ۸۴ که منجر به قتل يک نوجوان ديگر به نام محسن کاظمی شد خود را به مراجع انتظامی معرفی نمود.
در حالی که متهم هيچ گونه قصد اوليه بر ارتکاب قتل نداشت و بدون توجه به شرايط سنی، عقلی و روحی وی چهار تن از پنج نفر قضات شعبه ۵ دادگاه کيفری استان فارس وی را به اعدام محکوم نمودند. حکم صادره در شعبه‌ی ۲۷ ديوان عالی کشور تاييد شد.
از سوی lمحمد مصطفايی، وکيل مدافع امير عبداللهی در لايحه‌ی دفاعيه ايراداتی به حکم صادره وارد شده است. از آن جمله:
۱. همانطور که يکی از مستشاران محترم شعبه ۵ دادگاه کيفری استان نظر داده اند امير در زمان وقوع جرم تنها ۱۶ سال سن داشته و قدرت درک و فهم او به گونه ای نبود که بتواند در برابر برخی مسايل بوجود آمده خود را کنترل کند بنابراين شايسته بود به نظر ايشان کوچکترين توجه اعمال می گرديد و او را به پزشکی قانونی معرفی می نمودند تا پزشکان متخصص تشخيص دهند که آيا امير در زمان ارتکاب جرم بالغ بوده يا خير؟ چرا که در هيچ جای قانون مجازات اسلامی سن مسئوليت کيفری مشخص نشده و به بلوغ شرعی اکتفا شده است و در مواد ديگری از قانون به رافعيت مسئوليت کيفری نابالغ اشاره شده است که تفسير به نفع متهم ايجاب می نمود لااقل اين خواسته مورد رسيدگی قرار می گرفت نه اينکه به تعجيل و در همان روز رسيدگی، حکم به محکوميت وی صادر می گرديد. اين موضوع با عنايت به اينکه در ماهيت دعوای مطروحه تاثير بسزايی دارد حائز اهميت و از موارد غير شرعی بودن حکم صادره است.
۲. چون وضعيت مالی و معيشتی امير و خانواده اش به گونه ای نبوده است که بتواند از وکلای حرفه ای دادگستری و متخصص در اين امور استفاده کند متکی به وکيل تسخيری شده که متاسفانه وکيل ايشان به دليل کهولت سن و بيماری نتوانستند موارد ابهام آور و شبهه انگيز را به درستی مطرح نمايند چرا که وضعيت روحی و روانی امير به گونه ای است که در برخی از مواقع تعادل روانی خود را از دست می دهد و اعمالی انجام می دهد که در حيطه اختيارش نيست بنابراين لازم و ضروری بود که وی را پزشکان پزشکی قانونی مورد معاينه قرار داده و پيرامون جنونش که به صورت موقت به سراغش می آيد اظهار نظر می نمودند. مضافا به اينکه امير زمانيکه در زندان نظام ( زندانی مخصوص اطفال زير ۱۸ سال ) بود به دليل بيماری روانی از قرصهای آرام بخش قوی استفاده می کرد که پرونده پزشکی اش موجود است ولی متاسفانه به اين نکته مهم نيز هيچگونه توجهی نشد لذا دراين قسمت نيز حکم صادره مخدوش بوده و اجرای حکم بی عدالتی در حق وی می باشد. هر چند امير از کرده خويش نادم و پشيمان می باشد ولی واقعيت اين است که ايشان به هيچ عنوان قصد ارتکاب قتل را نداشته و عملی را که انجام داده است فارغ از توان و اراده اش بوده و عالما و عامدا مرتکب قتل نشده است.
۳. همانطور که از شهادت شهود استنباط می شود زمانيکه متوفی نقش بر زمين شد افراد بسياری نزديک متوفی حضور داشتند ولی هيچ يک از آنها مصدوم را به بيمارستان و يا نزديک ترين مرکز درمانی نبرده تا اينکه پس از ۳۰ دقيقه خودروی آمبولانس حاضر و محسن ( مقتول ) را به بيمارستان انتقال و ايشان در بيمارستان به رحمت ايزدی شتافتند در اين پرونده نکته مهم ديگری که حائز اهميت است اينکه مصدوم می بايست به سرعت به بيمارستان منتقل می گرديد که اين عمل پس از مدت طولانی انجام شد يعنی زمانيکه خون بسياری از متوفی رفته و بی هوش گرديد او را به بيمارستان رسانيدند. از طرفی امکانات بيمارستانی که مقتول به آنجا اعزام گرديد مناسب نبود و الا امکان مداوای او بسيار بود بنابراين بازپرس و قضات محترم دادگاه می بايست به درستی تحقيق می نمودند که علت تامه مرگ چه بوده است اگر علت واقعا خونريزی شديد باشد و عمل نوعا کشنده نباشد قتل ارتکابی شبه عمد بوده و حکم صادره به عمدی بودن قتل بر خلاف شرع و قانون است.
۴. بند ب ماده ۲۰۶ قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد که هر کس عملی را عامدا و عالما انجام دهد که نوعا کشنده باشد قتل عمد است . در حالی که محتويات پرونده و دلايل موجود در آن نشان می دهد که امير به هيچ عنوان عالما و عامدا عملی را انجام نداده است که نوعا کشنده باشد چرا که اگر قصدی در مورد قتل يا عمل نوعا کشنده داشت به قلب متوفی ضربه وارد می نمود که اين کار را نکرده و به صورت ناخود آگاه آنهم بر اثر سماجت متوفی اين اتفاق ناگوار که وی را زندان نشين و خانواده اش را سيه پوش کرد به وقوع پيوست.
لازم به تذکر است ايران در سال ۱۳۷۵ به کشورهای عضو پيمان‌نامه حقوق کودک پيوسته است. ماده ۳۷۸ اين پيمان‌نامه اذعان می‌دارد: مجازات مرگ يا حبس ابد بدون امکان آزادی، نبايد در مورد جرمهايی که اشخاص زير ۱۸ سال مرتکب می شوند اعمال گردد.
از سوی ديگر مطابق بند ۵ ماده‌ی ۶ ميثاق حقوق مدنی و سياسی حکم اعدام نبايستی برای افرادی که در سنين پيش از ۱۸ سال مرتکب جرم شده‌اند صادر شود.
در نخستين ساعات بامداد يکشنبه‌، ۱۹ مهرماه سال جاری بهنود شجاعی، نوجوان محکوم به اعدام پس از شش بار رفتن به پای چوبه‌ی دار با همکاری اولیای دم به دار آویخته شد.



گزارشی از پادگان "محمد رسول الله" بدنه سپاه ناراضی است سرهنگ به پائین به موسوی رای دادند

در تهران اوضاع لحظه‌ به لحظه است. وقایع بسرعت اتفاق می‌افتد. گاهی تا آماده تهیه گزارش میشوی دوستان دیگری زحمت آن را کشیده‌اند. قدیمی ها به ما می گویند اوضاع کنونی یادآور انقلاب 57 است. مردم نسبت به هم نزدیکتر شده‌اند. جوانانی که تا قبل از انتخابات تصور اشتباه در مورد آنان می‌شد خود را سرافراز به ایران و جهان نشان دادند و برای خود و هموطنان خارج اعتبار مجدد آوردند. درود بر آنها.

مردم از ایستادگی موسوی و کروبی خوشحالند. هر روز در محیط کار، خیابان، تاکسی، مغازه درباره وقایع و کارهایی که باید انجام داد بازار گفتگو گرم است و واقعا هیچکس از کودتاچیان دفاع نمی کند. حتی اگر کسی هم به گوبلز ایران رای داده باشد، در میان جمع هیچ دفاعی از او نمی‌کند.

مطلب اصلی که می خواهم برایتان بنویسم در مورد پادگان "محمدرسول‌الله". پادگانی که فرماندهی نیروی زمینی سپاه در تهران خیابان ولیعصر جنب سیمای جمهوری اسلامی و بیمارستان شهید رجایی (که قسمتی از آن شامل مرکز مهمات در افسریه واقع است) می‌باشد. این پادگان مرکز عملیات و هماهنگی لباس شخصی‌ها و بسیج و سپاه در کودتای 22 خرداد بود. فرمانده آن سردار عراقی که این روزها مصاحبه می کند و مردم را تهدید به سرکوب می کند، در آن روزهای بعد از خطبه نماز خامنه ای خودش با لباس پلنگی در میدان ونک به مردم حمله می‌ کرد.

سپاه چند روز مانده به 22 خرداد در حالت آماده باش بود. درهمان هفته اول بعد از انتخابات هزار نفر لباس شخصی که از افراد حفاظت اطلاعات سپاه بودند و آموزش ویژه رزم انفرادی، جمع‌آوری خبر، شنُود (حرفی مردم)، تیراندازی با تفنگ های دوربین‌دار و مقابله با اعتراضات را دیده‌اند از سپاه قم به این پادگان آورده شدند. آنها شب ها در ارتفاعات خارج از تهران و روزها در پادگان و خیابان ها بودند. افراد سپاه را کمتر برای درگیری خیابانی از پادگان بیرون آوردند. لباس شخصی‌ها را در موقع لزوم با تفنگ و وسایل عکسبرداری به محل مورد نظر انتقال می‌دادند. بسیج نیز در کنار آنها بود. تیم های سرکوب چند دسته بودند:

1- یگان ویژه که آموزش موتورسواری دیده و با لباس مشکی وماشین های مشکی و معمولا دو نفره با تفنگ های گاز اشک‌آور به حرکت در می آمدند و بسیار بیرحم و وقیح اند.

2- افراد نیروی انتظامی با لباس سبز تیره و پیاده، با سپر و گاز اشک‌آور (کمی آرامتر از یگان ویژه)

3- نیروی انتظامی که رفتار آرام تری دارند و گاهی اوقات که خودم شاهد بودم مانع از کتک خوردن مردم توسط یگان ویژه می‌شدند. مردم هم به آنها وانمود می کردند که نزدیکی آنها را درک می کنند.

4- بسیجی های محلات که فرماندهان و مسئولین آن بسیار قسی و بی شخصیت، و فکر میکنم حتی بی‌توجه به نماز و دین هستند. اما افراد معمولی بسیج با حالتی از روی ناچاری به خیابان‌ها آمدند.

یک روز خودم شاهد بودم که درمیدان بهارستان افراد را دستگیر می کردند. یکی از این بسیجی ها می خواست نوجوانی را دستگیر کند که کوتاه آمد و به خودش گفت "خدایا گناه دارد، نمی‌دانم چکار کنم" و سپس او را آزاد کرد.

در پادگان محمد رسول‌الله پارک ملت خیلی از افسران سپاه به آقای موسوی رای داده و از وضعیت موجود بشدت ناراضی هستند.

دستگیرشدگان را به مراکز مختلف، از جمله این پادگان افسریه که محل نگهداری مهمات است می‌بردند. بعد تعدادی را به اوین می‌فرستادند.

پرسنل سپاه کاملا در حالت حیرت‌اند. از فرماندهان اطلاع موثق ندارم اما در بدنه از سرهنگ به پایین همراه مردم هستند.

سطح آگاهی بالاست خواندن و ارجاع دیگران برای کسب خبر به پیک ‌نت یکی از فعالیت های جا افتاده است. شاید همه و مسئولین مملکت نیز آن را می‌خوانند. خبرهای پیک‌ نت دهان به دهان و با کپی و...به دیگران منتقل می‌شود. هر چند فیلتر سایت ها شدیدا عمال میشود اما جوانان باهوش ایرانی راهی پیدا میکنند