۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

تظاهرات مخالفان و معترضان دولت
عبور از روي پوستر خامنه اي
با شعار :

مجتبي بميري , رهبري رو نبيني




تظاهرات مخالفان با شعار :

توپ , تانك بسيجي ديگر اثر ندارد و

بسيجي واقعي , همت بود و باكري



ضرب و شتم معترضين و مخالفين دولت :
كتك زدن يك دختر توسط يگان ويژه







تصويري از تحميل يك عقيد



تصويري از تحميل يك عقيده

مقايسه تصويري از سال 1356 و يك تصوير دقيقا سي سال بعد سال 1386

كداميك عقايد خود را به ديگري تحميل كرد؟

يك تصوير در سال ۱۳۵۶ در شهر قم گرفته شده و چند تصوير نيز درست ۳۰ سال بعد در سال ۱۳۸۶ . تصوير اول آزادي پوشش چه چادر و چه بدون ججاب را به نمايش مي كشد. و تصوير دوم تحميل عقيده آن هم با استفاده از نيروي انتظامي را به نمايش ميگذارد آن هم در كشوري كه به گفته احمدي نژاد در آن آزادي نزديك به مطلق است . كدام تصوير كلمه آزادي را در ذهن شما تداعي ميكند ؟

قم 1356 چهار زن ايراني در مقابل يك جواهرفروشي - عكس از آلن كلر - كوربيس

كوروش , اسطوره قدرت و عدالت تاريخ ايران

دوران خردسالي كوروش را هاله اي از افسانه ها در برگرفته است. افسانه هايي كه گاه چندان سر به ناسازگاري برآورده اند كه تحقيق در راستي و ناراستي جزئيات آنها ناممكن مي نمايد. ليكن خوشبختانه در كليات ، ناهمگوني روايات بدين مقدار نيست. تقريباً تمامي اين افسانه ها تصوير مشابهي از آغاز زندگي كوروش ارائه مي دهند ، تصويري كه استياگ ( آژي دهاك ) ، پادشاه قوم ماد و نياي مادري او را در مقام نخستين دشمنش قرار داده است.
استياگ - سلطان مغرور، قدرت پرست و صد البته ستمكار ماد - آنچنان دل در قدرت و ثروت خويش بسته است كه به هيچ وجه حاضر نيست حتي فكر از دست دادنشان را از سر بگذراند. از اين روي هيچ چيز استياگ را به اندازه ي دخترش ماندانا نمي هراساند. اين انديشه كه روزي ممكن است ماندانا صاحب فرزندي شود كه آهنگ تاج و تخت او كند ، استياگ را برآن مي دارد كه دخترش را به همسري كمبوجيه ي پارسي – كه از جانب او بر انزان حكم مي راند - درآورد. مردم ماد همواره پارسيان را به ديده ي تحقير نگريسته اند و چنين نگرشي استياگ را مطمئن مي ساخت كه فرزند ماندانا ، به واسطه ي پارسي بودنش ، هرگز به چنان مقام و موقعيتي نخواهد رسيد كه در انديشه ي تسخير سلطنت برآيد و تهديدي متوجه تاج و تختش كند. ولي اين اطمينان چندان دوام نمي آورد. درست در همان روزي كه فرزند ماندانا ديده مي گشايد ، استياگ را وحشت يك كابوس متلاطم مي سازد. او در خواب ، ماندانا را مي بيند كه به جاي فرزند بوته ي تاكي زاييده است كه شاخ و برگهايش سرتاسر خاك آسيا را مي پوشاند. معبرين درباري در تعبير اين خواب مي گويند كودكي كه ماندانا زاييده است امپراتوري ماد را نابود خواهد كرد ، بر سراسر آسيا مسلط گشته و قوم ماد را به بندگي خواهد كشاند.


وحشت استياگ دوچندان مي شود. بچه را از ماندانا مي ستاند و به يكي از نزديكان خود به نام هارپاگ مي دهد. بنا به آنچه هرودوت نقل كرده است ، استياگ به هارپاگ دستور مي دهد كه بچه را به خانه ي خود ببرد و سر به نيست كند. كوروش كودك را براي كشتن زينت مي كنند و تحويل هارپاگ مي دهند اما از آنجا كه هارپاگ نمي دانست چگونه از پس اين مأموريت ناخواسته برآيد ، چوپاني به نام ميتراداتس ( مهرداد ) را فراخوانده ، با هزار تهديد و ترعيب ، اين وظيفه ي شوم را به او محول مي كند. هارپاگ به او مي گويد شاه دستور داده اين بچه را به بياباني كه حيوانات درنده زياد داشته باشد ببري و درآنجا رها كني ؛ در غير اين صورت خودت به فجيع ترين وضع كشته خواهي شد. چوپان بي نوا ، ناچار بچه را برمي دارد و روانه ي خانه اش مي شود در حالي كه مي داند هيچ راهي براي نجات اين كودك ندارد و جاسوسان هارپاگ روز و شب مراقبش خواهند بود تا زماني كه بچه را بكشد. اما از طالع مسعود كوروش و از آنجا كه خداوند اراده ي خود را بالا تر از همه ي اراده هاي ديگر قرار داده ، زن ميتراداتس در غياب او پسري مي زايد كه مرده به دنيا مي آيد و هنگامي كه ميتراداتس به خانه مي رسد و ماجرا را براي زنش باز مي گويد ، زن و شوهر كه هر دو دل به مهر اين كودك زيبا بسته بودند ، تصميم مي گيرند كوروش را به جاي فرزند خود بزرگ كنند. ميتراداتس لباسهاي كوروش را به تن كودك مرده ي خود مي كند و او را ، بدانسان كه هارپاگ دستور داده بود ، در بيابان رها مي كند.

كوروش كبير تا ده سالگي در دامن مادرخوانده ي خود پرورش مي يابد. هرودوت دوران كودكي او را اينچنين وصف مي كند : « او كودكي بود زبر و زرنگ و باهوش ،‌ و هر وقت سؤالي از او مي كردند با فراست و حضور ذهن كامل فوراً جواب مي داد. در او نيز همچون همه ي كودكاني كه به سرعت رشد مي كنند و با اين وصف احساس مي شود كه كم سن هستند حالتي از بچگي درك مي شد كه با وجود هوش و ذكاوت غير عادي او از كمي سن و سالش حكايت مي كرد. بر اين مبنا در طرز صحبت كوروش نه تنها نشاني از خودبيني و كبر و غرور ديده نمي شد بلكه كلامش حاكي از نوعي سادگي و بي آلايشي و مهر و محبت بود. بدين جهت همه بيشتر دوست داشتند او را در صحبت و در گفتگو ببينند تا در سكوت و خاموشي . از وقتي كه با گذشت زمان كم كم قد كشيد و به سن بلوغ نزديك شد در صحبت بيشتر رعايت اختصار مي كرد ،‌ و به لحني آرامتر و موقرتر حرف مي زد. كم كم چندان محجوب و مؤدب شد كه وقتي خويشتن را در حضور اشخاص بزرگسالتر از خود مي يافت سرخ مي شد و آن جوش و خروشي كه بچه ها را وا مي دارد تا به پر و پاي همه بپيچند و بگزند در او آن حدت و شدت خود را از دست مي داد. از آنجا اخلاقاً آرامتر شده بود نسبت به دوستانش بيشتر مهرباني از خود نشان مي داد. در واقع به هنگام تمرين هاي ورزشي ، از قبيل سواركاري و تيراندازي و غيره ، كه جوانان هم سن و سال اغلب با هم رقابت مي كنند ، او براي آنكه رقيبان خود را ناراحت و عصبي نكند آن مسابقه هايي را انتخاب نمي كرد كه مي دانست در آنها از ايشان قوي تر است و حتماً برنده خواهد شد ، بلكه آن تمرين هايي را انتخاب مي نمود كه در آنها خود را ضعيف تر از رقيبانش مي دانست ، و ادعا مي كرد كه از ايشان پيش خواهد افتاد و از قضا در پرش با اسب از روي مانع و نبرد با تير و كمان و نيزه اندازي از روي زين ، با اينكه هنوز بيش از اندازه ورزيده نبود ، اول مي شد. وقتي هم مغلوب مي شد نخستين كسي بود كه به خود مي خنديد. از آنجا كه شكست هايش در مسابقات وي را از تمرين و تلاش در آن بازيها دلزده و نوميد نمي كرد ، و برعكس با سماجت تمام مي كوشيد تا در دفعه ي بعد در آن بهتر كامياب شود ؛ در اندك مدت به درجه اي رسيد كه در سواركاري با رقيبان خويش برابر شد و بازهم چندان شور و حرارت به خرج مي داد تا سرانجام از ايشان هم جلو زد. وقتي او در اين زمينه ها تعليم و تربيت كافي يافت به طبقه ي جوانان هيژده تا بيست ساله درآمد ، و در ميان ايشان با تلاش و كوشش در همه ي تمرين هاي اجباري ، با ثبات و پايداري ، با احترام و گذشت به سالخوردگان و با فرمانبردايش از استان انگشت نما گرديد. »


زندگي كوروش جوان بدين حال ادامه يافت تا آنكه يك روز اتفاقي روي داد كه مقدر بود زندگي او را دگرگون سازد ؛ : « يك روز كه كوروش در ده با ياران خود بازي مي كرد و از طرف همه ي ايشان در بازي به عنوان پادشاه انتخاب شده بود پيشآمدي روي داد كه هيچكس پي آمدهاي آنرا پيش بيني نمي كرد. كوروش بر طبق اصول و مقررات بازي چند نفري را به عنوان نگهبانان شخصي و پيام رسانان خويش تعيين كرده بود. هر يك به وظايف خويش آشنا بود و همه مي بايست از فرمانها و دستورهاي فرمانرواي خود در بازي اطاعت كنند. يكي از بچه ها كه در اين بازي شركت داشت و پسر يكي از نجيب زادگان ماد به نام آرتمبارس بود ، چون با جسارت تمام از فرمانبري از كوروش خودداري كرد توقيف شد و بر طبق اصول و مقررات واقعي جاري در دربار پادشاه اكباتان شلاقش زدند. وقتي پس از اين تنبيه ، كه جزو مقررات بازي بود ، ولش كردند پسرك بسيار خشمگين و ناراحت بود ، چون با او كه فرزند يكي از نجباي قوم بود همان رفتار زننده و توهين آميزي را كرده بودند كه معمولاً با يك پسر روستايي حقير مي كنند. رفت و شكايت به پدرش برد. آرتمبارس كه احساس خجلت و اهانت فوق العاده اي نسبت به خود كرد از پادشاه بارخواست ، ماجرا را به استحضار او رسانيد و از اهانت و بي حرمتي شديد و آشكاري كه نسبت به طبقه ي نجبا شده بود شكوه نمود. پادشاه كوروش و پدرخوانده ي او را به حضور طلبيد و عتاب و خطابش به آنان بسيار تند و خشن بود. به كوروش گفت: « اين تويي ، پسر روستايي حقيري چون اين مردك ، كه به خود جرئت داده و پسر يكي از نجباي طراز اول مرا تنبيه كرده اي؟ » كوروش جواب داد: « هان اي پادشاه ! من اگر چنين رفتاري با او كرده ام عملم درست و منطبق بر عدل و انصاف بوده است. بچه هاي ده مرا به عنوان شاه خود در بازي انتخاب كرده بودند ، چون به نظرشان بيش از همه ي بچه هاي ديگر شايستگي اين عنوان را داشتم. باري ، در آن حال كه همگان فرمان هاي مرا اجرا مي كردند اين يك به حرفهاي من گوش نمي داد. »

استياگ دانست كه اين يك چوپان زاده ي معمولي نيست كه اينچنين حاضر جوابي مي كند ! در خطوط چهره ي او خيره شد ، به نظرش شبيه به خطوط چهره ي خودش مي آمد. بي درنگ شاكي و پسرش را مرخص كرد و آنگاه ميتراداتس را خطاب قرار داده بي مقدمه گفت : « اين بچه را از كجا آورده اي؟ ». چوپان بيچاره سخت جا خورد ، من من كنان سعي كرد قصه اي سر هم كند و به شاه بگويد ولي وقتي كه استياگ تهديدش كرده كه اگر راست نگويد همانجا پوستش را زنده زنده خواهد كند ، تمام ماجرا را آنسان كه مي دانست برايش بازگفت.


استياگ بيش از آنكه از هارپاگ خشمگين شده باشد از كوروش ترسيده بود. بار ديگر مغان دربار و معبران خواب را براي رايزني فراخواند. آنان پس از مدتي گفتگو و كنكاش اينچنين نظر دادند : « از آنجا اين جوان با وجود حكم اعدامي كه تو برايش صادر كرده بودي هنوز زنده است معلوم مي شود كه خدايان حامي و پشتيبان وي هستند و اگر تو بر وي خشم گيري خود را با آنان روي در رو كرده اي ، با اين حال موجبات نگراني نيز از بين رفته اند ، چون او در ميان همسالان خود شاه شده پس خواب تو تعبير گشته است و او ديگر شاه نخواهد شد به اين معني كه دختر تو فرزندي زاييده كه شاه شده. بنابرين ديگر لازم نيست كه از او بترسي ، پس او را به پارس بفرست. »

تعبير زيركانه ي مغان در استياگ اثر كرد و كوروش به سوي پدر و مادر واقعي خود در پارسومش فرستاده شد تا دوره ي تازه اي از زندگي خويش را آغاز نمايد. دوره اي كه مقدر بود دوره ي عظمت و اقتدار او و قوم پارس باشد.

«و يسئلونك عن ذى القرنين قل ساتلوا عليكم منه ذكرا» «انا مكنا له فى الارض و اتيناه من كل شى‏ء سببا»

اين نوشته مربوط به آيات قراني است كه در سورهٔ كهف و در مورد كوروش بزرگ ذوالقرنين آمده‌است.

در زبان عربي معناي واژهٔ ذوالقرنين بر اين قرار است:

ذو = صاحب ،دارنده
قرنين = دوشاخ (تاج دوشاخ دار)
تطابق ذوالقرنين با كوروش كبير

مورخيني كه ادعا دارند ذوالقرنين همان كوروش كبير است دلايل عمده زير را مطرح مي كنند:

اشاره به ذوالقرنين در عهد عتيق
سؤ ال كنندگان درباره ذوالقرنين از پيامبر طبق رواياتى كه در شان نزول آيات آمده يهود بوده اند، و يا قريش به تحريك يهود. و به اين داستان پيش از اسلام و در كتاب يهوديان اشاره شده و تعبير آن پادشاه ماد و فارس ذكر شده است. به قسمت داستان ذوالقرنين در عهد عتيق توجه كنيد.

ارتباط كوروش و دوشاخ

بدلي از مجسمه كوروش بالدار با كلاهخود دوشاخ كه فتوحات سه گانه وي در بالاي آن قرار دارد

در قرن نوزدهم ميلادى در نزديكى استخر در كنار نهر مرغاب مجسمه اى از كـوروش كشف شد كه تقريبا به قامت يك انسان است، و كوروش را در صورتى نشان مى دهد كه دو بال همانند بال عقاب از دو جانبش گشوده شد، و تاجى به سر دارد كه دو شاخ همانند شاخ ‌هاى قوچ در آن ديده مى شود. ايـن مـجـسـمـه كـه نـمـونـه بسيار پر ارزشى از فن حجارى قديم است آنچنان جلب توجه دانشمندان را نمود كه گروهى از دانشمندان آلمانى فقط براى تماشاى آن به ايران سفر كردند. از تـطـبـيـق مـنـدرجـات كتاب مقدس بـا مـشـخـصـات ايـن مـجـسـمـه ايـن احـتـمـال در نظر اين مورخين كاملا قوت گرفت كه ناميدن كوروش به ذو القرنين (صـاحـب دو شاخ ) از چه ريشه اى مايه مى گرفت، و همچنين چرا مجسمه سنگى كورش داراى بـالهـايى هـمـچون بال عقاب است، و به اين ترتيب بر گروهى از دانشمندان مسلم شد كه شخصيت تاريخى ذو القرنين از اين طريق كاملا آشكار شده است. همچنين كوروش دو شاخ گاو را نماد و نشانه هخامنشيان ساخته و مجسمه‌هاي فراواني از سر گاو و دوشاخ در بيشتر مناطق ايران و عراق از آن دوره به جا مانده‌است و تصويري نيز نقش شده به تازگي پيدا شده با فردي با كلاه خود همانند شاخ قوچ اين پيكر مي‌تواند به كوروش و يا يكي از شاهان پارسي باشد. برداشت مفسران درباره نسبت دادن ذو القرنين به اسكندر و يا مردي از قبيله عرب در يمن بدلايل مختلفي اعم از معني و سياق آيات قران و دوم تاريخ يونان و ايران، قابل پذيرش بنظر نمي‌رسد.در آثار و تنديس‌هاي كشف شده نيز آنچه تا كنون بدست آمده كه تاج با شاخ و يا تاج خروس باشد تنديس‌هاي و يا سكه‌هايي است از دوره عيلامي و هخامنشي.


نخستين نبرد كورش كبير

ميتراداتس ( ناپدري كوروش) پس از آنكه با تهديد استياگ مواجه شد ، داستان كودكي كوروش و چگونگي زنده ماندن او را آنگونه كه مي دانست براي استياگ بازگو كرد و طبعاً در اين ميان از هارپاگ نيز نام برد. هرچند معبران خواب و مغان درباري با تفسير زيركانه ي خود توانستند استياگ را قانع كنند كه زنده ماندن كوروش و نجات يافتنش از حكم اعدام وي ، تنها در اثر حمايت خدايان بوده است ، اما اين موضوع هرگز استياگ را برآن نداشت كه چشم بر گناه هارپاگ بپوشاند و او را به خاطر اهمال در انجام مسئوليتي كه به وي سپرده بود به سخت ترين شكل مجازات نكند. استياگ فرمان داد تا به عنوان مجازات پسر هارپاگ را بكشند. آنچه هرودوت در تشريح نحوه ي اجراي اين حكم آورده است بسيار سخت و دردناك است:


پسر هارپاگ را به فرمان پادشاه ماد كشتند و در ديگ بزرگي پختند ، آشپزباشي شاه خوراكي از آن درست كرد كه در يك مهماني شاهانه – كه البته هارپاگ نيز يكي از مهمانان آن بود – بر سر سفره آوردند ؛ پس صرف غذا و باده خواري مفصل ، استياگ نظر هارپاگ را در مورد غذا پرسيد و هارپاگ نيز پاسخ آورد كه در كاخ خود هرگز چنين غذاي لذيذ و شاهانه اي نخورده بود ؛ آنگاه استياگ در مقابل چشمان حيرت زده ي مهمانان خويش فاش ساخت كه آن غذاي لذيذ گوشت پسر هارپاگ بوده است.

صرف نظر از اينكه آيا آنچه هرودوت براي ما نقل مي كند واقعاً رخ داده است يا نه ، استياگ با قتل پسر هارپاگ يك دشمن سرسخت بر دشمنان خود افزود. هرچند هارپاگ همواره مي كوشيد ظاهر آرام و خاضعانه اش را در مقابل استياگ حفظ كند ولي در وراي اين چهره ي آرام و فرمانبردار ، آتش انتقامي كينه توزانه را شعله ور نگاه مي داشت ؛ به اميد روزي كه بتواند ستمهاي استياگ را تلافي كند. هارپاگ مي دانست كه به هيچ وجه در شرايطي نيست كه توانايي اقدام بر عليه استياگ را داشته باشد ، بنابرين ضمن پنهان كردن خشم و نفرتي كه از استياگ داشت تمام تلاشش را براي جلب نظر مثبت وي و تحكيم موقعيت خود در دستگاه ماد به كار گرفت. تا آنكه سرانجام با درگرفتن جنگ ميان پارسيان( به رهبري كوروش ) و مادها ( به سركردگي استياگ ) فرصت فرونشاندن آتش انتقام فراهم آمد.

هنوز جزئيات فراواني از اين نبرد بر ما پوشيده است. مثلاً ما نمي دانيم كه آيا اين جنگ بخشي از برنامه ي كلي و از پيش طرح ريزي شده ي كوروش كبير براي استيلا بر جهان آن زمان بوده است يا نه ؛ حتي دقيقاً نمي دانيم كه كوروش ، خود اين جنگ را آغاز كرده يا استياگ او را به نبرد واداشته است. يك متن قديمي بابلي به نام « سالنامه ي نبونيد » به ما مي گويد كه نخست استياگ – كه از به قدرت رسيدن كوروش در ميان پارسيان سخت نگران بوده است – براي از بين بردن خطر كوروش بر وي مي تازد و به اين ترتيب او را آغازگر جنگ معرفي مي كند. در عين حال هرودوت ، برعكس بر اين نكته اصرار دارد كه خواست و اراده ي كوروش را دليل آغاز جنگ بخواند.


باري ، ميان پارسيان و مادها جنگ درگرفت. جنگي كه به باور بسياري از مورخين بسيار طولاني تر و توانفرساتر از آن چيزي بود كه انتظار مي رفت. استياگ تدابير امنيتي ويژه اي اتخاذ كرد ؛ همه ي فرماندهان را عزل كرد و شخصاً در رأس ارتش قرار گرفت و بدين ترتيب خيانت هاي هارپاگ را – كه پيشتر فرماندهي ارتش را به او واگذار كرده بود – بي اثر ساخت. گفته مي شود كه اين جنگ سه سال به درازا كشيد و در طي اين مدت ، دو طرف به دفعات با يكديگر درگير شدند. در شمار دفعات اين درگيري ها اختلاف هست. هرودوت فقط به دو نبرد اشاره دارد كه در نبرد اول استياگ حضور نداشته و هارپاگ كه فرماندهي سپاه را بر عهده دارد به همراه سربازانش ميدان را خالي مي كند و مي گريزد. پس از آن استياگ شخصاً فرماندهي نيروهايي را كه هنوز به وي وفادار مانده اند بر عهده مي گيرد و به جنگ پارسيان مي رود ، ليكن شكست مي خورد و اسير مي گردد. و اما ساير مورخان با تصويري كه هرودوت از اين نبرد ترسيم مي كند موافقت چنداني نشان نمي دهند. از جمله ” پولي ين“ كه چنين مي نويسد :

« كوروش سه بار با مادي ها جنگيد و هر سه بار شكست خورد. صحنه ي چهارمين نبرد پاسارگاد بود كه در آنجا زنان و فرزندان پارسي مي زيستند . پارسيان در اينجا بازهم به فرار پرداختند ... اما بعد به سوي مادي ها – كه در جريان تعقيب لشكر پارس پراكنده شده بودند – بازگشتند و فتحي چنان به كمال كردند كه كوروش ديگر نيازي به پيكار مجدد نديد. »

نيكلاي دمشقي نيز در روايتي كه از اين نبرد ثبت كرده است به عقب نشيني پارسيان به سوي پاسارگاد اشاره دارد و در اين ميان غيرتمندي زنان پارسي را كه در بلندي پناه گرفته بودند ستايش مي كند كه با داد و فريادهايشان ، پدران ، برادران و شوهران خويش را ترغيب مي كردند كه دلاوري بيشتري به خرج دهند و به قبول شكست گردن ننهند و حتي اين مسأله را از دلايل اصلي پيروزي نهايي پارسيان قلمداد مي كند.

به هر روي فرجام جنگ ، پيروزي پارسيان و اسارت استياگ بود. كوروش كبير به سال ٥٥٠ ( ق.م ) وارد اكباتان ( هگمتانه – همدان ) شد ؛ بر تخت پادشاه مغلوب جلوس كرد و تاج او را به نشانه ي انقراض دولت ماد و آغاز حاكميت پارسيان بر سر نهاد. خزانه ي عظيم ماد به تصرف پارسيان درآمد و به عنوان يك گنجينه ي بي همتا و يك ثروت لايزال - كه بدون شك براي جنگ هاي آينده بي نهايت مفيد خواهد بود - به انزان انتقال يافت.

كوروش كبير پس از نخستين فتح بزرگ خويش ، نخستين جوانمردي بزرگ و گذشت تاريخي خود را نيز به نمايش گذاشت. استياگ – همان كسي كه از آغاز تولد كوروش همواره به دنبال كشتن وي بوده است – پس از شكست و خلع قدرتش نه تنها به هلاكت نرسيد و رفتارهاي رايجي كه درآن زمان سرداران پيروز با پادشاهان مغلوب مي كردند در مورد او اعمال نشد ، كه به فرمان كوروش توانست تا پايان عمر در آسايش و امنيت كامل زندگي كند و در تمام اين مدت مورد محبت و احترام كوروش بود. بعدها با ازدواج كوروش و آميتيس ( دختر استياگ و خاله ي كوروش ) ارتباط ميان كوروش و استياگ و به تبع آن ارتباط ميان پارسيان و مادها ، نزديك تر و صميمي تر از گذشته شد. ( گفتني است چنين ازدواجهاي درون خانوادگي در دوران باستان – بويژه در خانواده هاي سلطنتي – بسيار معمول بوده است). پس از نبردي كه امپراتوري ماد را منقرض ساخت ، در حدود سال ٥٤٧ ( ق.م ) ، كوروش به خود لقب پادشاه پارسيان داد و شهر پاسارگاد را براي يادبود اين پيروزي بزرگ و برگزاري جشن و سرور پيروزمندانه ي قوم پارس بنا نهاد.

دوران قدرت:
بعد از آنكه كوروش شاه آنشان شد در انديشه حمله به مادافتاد.دراين ميان هارپاگ نقشي عمده بازي كرد.هارپاگ بزرگان ماد را كه از نخوت و شدت عمل شاهنشاه ناراضي بودند بر ضد ايشتوويگو(آژي دهاك)شورانيد و موفق شد، كوروش را وادار كند بر ضد پادشاه ماد لشكركشي كند و او را شكست بدهد.با شكست كشور ماد به‌وسيله پارس كه كشور دست نشانده و تابع آن بود،پادشاهي ۳۵ ساله ايشتوويگو پادشاه ماد به انتها رسيد، اما به گفته هرودوت كوروش به ايشتوويگو آسيبي وارد نياورد و او را نزد خود نگه داشت. كوروش به اين شيوه در 546 پادشاهي ماد و ايران را به دست گرفت و خود را پادشاه ايران اعلام نمود.كوروش پس از آنكه ماد و پارس را متحد كرد و خود را شاه ماد و پارس ناميد، در حاليكه بابل به او خيانت كرده بود، خردمندانه از قارون، شاه ليدي خواست تا حكومت او را به رسميت بشناسد و در عوض كوروش نيز سلطنت او را بر ليدي قبول نمايد. اما قارون (كرزوس) در كمال كم خردي به جاي قبول اين پيشنهاد به فكر گسترش مرزهاي كشور خود افتاد و به اين خاطر با شتاب سپاهيانش را از رود هالسي (قزل ايرماق امروزي در كشور تركيه) كه مرز كشوري وي و ماد بود گذراند و كوروش هم با ديدن اين حركت خصمانه، از همدان به سوي ليدي حركت كرد ودژسارد كه آن را تسخير ناپذير مي‌پنداشتند، با صعود تعدادي از سربازان ايراني از ديواره‌هاي آن سقوط كرد و قارون (كروزوس)، شاه ليدي به اسارت ايرانيان درآمد و كوروش مرز كشور خود را به درياي روم و همسايگي يونانيان رسانيد. نكته قابل توجه رفتار كوروش پس ازشكست قارون است. كوروش، شاه شكست خورده ليدي را نكشت و تحقير ننمود، بلكه تا پايان عمر تحت حمايت كوروش زندگي كرد و مردم سارد علي رغم آن كه حدود سه ماه لشكريان كوروش را در شرايط جنگي و در حالت محاصره شهر خود معطل كرده بودند، مشمول عفو شدند.

پس از ليدي كوروش نواحي شرقي را يكي پس از ديگري زير فرمان خود در آورد و به ترتيب گرگان (هيركاني)، پارت، هريو (هرات) رخج،مرو،بلخ، زرنگيانا (سيستان) و سوگود (نواحي بين آمودريا و سيردريا) و ثتگوش (شمال غربي هند) را مطيع خود كرد. هدف اصلي كوروش از لشكركشي به شرق، تأ مين امنيت و تحكيم موقعيت بود وگرنه در سمت شرق ايران آن روزگار، حكومتي كه بتواند با كوروش به معارضه بپردازد وجود نداشت. كوروش با زير فرمان آوردن نواحي شرق ايران، وسعت سرزمين‌هاي تحت تابعيت خود را دو برابر كرد. حال ديگر پادشاه بابِل از خيانت خود به كوروش و عهد شكني در حق وي كه در اوائل پيروزي او بر ماد انجام داده بود واقعاً پشيمان شده بود. البته ناگفته نماند كه يكي از دلايل اصلي ترس «نبونيد» پادشاه بابِل، همانا شهرت كوروش به داشتن سجاياي اخلاقي و محبوبيت او در نزد مردم بابِل از يك سو و نيز پيش‌بيني‌هاي پيامبران بني اسرائيل درباره آزادي قوم يهود به دست كوروش از سوي ديگر بود

درگذشت كوروش

مرگ كوروش نيز چون تولدش به تاريخ تعلق ندارد. هيچ روايت قابل اعتمادي كه از چگونگي مرگ كوروش سخن گفته باشد در دست نداريم و ليكن از شواهد چنين پيداست كه كوروش در اواخر عمر براي آرام كردن نواحي شرقي كشور كه در جريان فتوحاتي كه او در مغرب زمين داشت ناآرام شده بودند و هدف تهاجم همسايگان شرقي قرار گرفته بودند به آن مناطق رفته است و شش سال در شرق جنگيده است. بسياري از مورخين، علت مرگ كوروش را كشته شدنش در جنگي كه با قبيله‌ي ماساژتها (يا به قولي سكاها) كرده است دانسته‌اند. ابراهيم باستاني پاريزي در مقدمه‌اي كه بر ترجمه‌ي كتاب "ذوالقرنين يا كوروش كبير" نوشته است، آنچه بر پيكر كوروش پس از مرگ مي‌گذرد را اينچنين شرح مي‌دهد:

سرنوشت جسد كوروش در سرزمين سكاها خود بحثي ديگر دارد. بر اثر حمله‌ي كمبوجيه به مصر و قتل او در راه مصر، اوضاع پايتخت پريشان شد تا داريوش روي كار آمد و با شورش‌هاي داخلي جنگيد و همه‌ي شهرهاي مهم يعني بابل و همدان و پارس و ولايات شمالي و غربي و مصر را آرام كرد. روايتي بس موثر هست كه پس از بيست سال كه از مرگ كوروش مي‌گذشت به فرمان داريوش، جنازه‌ي كوروش را بدينگونه به پارس نقل كردند.

شش ساعت قبل از ورود جنازه به شهر پرسپوليس (تخت جمشيد)، داريوش با درباريان تا بيرون شهر به استقبال جنازه رفتند و جنازه را آوردند. نوزاندگان در پيشاپيش مشايعين جنازه، آهنگهاي غم‌انگيزي مي‌نواختند، پشت سر آنان پيلان و شتران سپاه و سپس سه هزارتن از سربازان بدون سلاح راه مي پيمودند، در اين جمع سرداران پيري كه در جنگهاي كوروش شركت داشته بودند نيز حركت مي‌كردند. پشت سر آنان گردونه‌ي باشكوه سلطنتي كوروش كه داراي چهار مال بند بود و هشت اسب سپيد با دهانه يراق طلا بدان بسته بودند پيش مي‌آمدند. جسد بر روي اين ردونه قرار داشت. محافظان جسد و قراولان خاصه بر گرد جنازه حركت مي‌كردند. سرودهاي خاص خورشيد و بهرام مي‌خواندند و هر چند قدم يك بار مي‌ايستادند و بخور مي‌سوزاندند. تابوت طلائي در وسط گردونه قرار داشت. تاج شاهنشاهي بر روي تابوت مي‌درخشيد، خروسي بر بالاي گردونه پر و بال زنان قرار داده شده بود – اين علامت مخصوص و شعار نيروهاي جنگي كوروش بوده است. پس از آن سپهسالار بر گردونه جنگي (رتهه) سوار بود و درفش خاص كوروش را در دست داشت. بعد از آن اشيا و اثاثيه ي زرين و نفايس و ذخايري كه مخصوص كوروش بود –يك تاك از زر و مقداري ظروف و جامه‌هاي زرين– حركت مي‌دادند.

همين كه نزديك شهر رسيدند داريوش ايستاد و مشايعين را امر به توقف داد و خود با چهره‌اي اندوهناك،‌ آرام بر فراز گردونه رفت و بر تابوت بوسه زد؛ همه‌ي حاضران خاموش بودند و نفس‌ها حبس گرديده بود. به فرمان داريوش دروازه‌هاي قصر شاهي (تخت جمشيد) را گشودند و جنازه را به قصر خاص بردند. تا سه شبانه روز مردم با احترام از برابر پيكر كوروش مي‌گذشتند و تاجهاي گل نثار مي‌كردند و موبدان سرودهاي مذهبي مي‌خواندند.

روز سوم كه اشعه‌ي زرين آفتاب بر برج و باروهاي كاخ باعظمت هخامنشي تابيد، با همان تشريفات جنازه را به طرف پاسارگاد –شهري كه مورد علاقه‌ي خاص كوروش بود- حركت دادند. بسياري از مردم دهات و قبايل پارسي براي شركت در اين مراسم سوگواري بر سر راهها آمده بودند و گل و عود نثار مي‌كردند.

در كنار رودخانه‌ي كوروش (كر) مرغزاري مصفا و خرم بود. در ميان شاخه‌هاي درختان سبز و خرم آن بناي چهار گوشي ساخته بودند كه ديوارهاي آن از سنگ بود.

هنگامي كه پيكر كوروش به خاك مي‌سپردند، پيران سالخورده و جوانان دلير، يكصدا به عزاي سردار خود پرداختند. در دخمه مسدود شد، ولي هنوز چشمها بدان دوخته بود و كسي از فرط اندوه به خود نمي‌آمد كه از آن جا ديده بردوزد. به اصرار داريوش، مشايعين پس از اجراي مراسم مذهبي همگي بازگشتند و تنها چند موبد براي اجراي مراسم مذهبي باقي ماندند.[*]

مرگ كوروش

نظريه اول

مورخ، گزنفون شاگرد سقراط، گفته كه كوروش كبير در جنگ با سكاها پايش زخمي شد و مانند اشيل از همان زخم فوت كرد

نظريه دوم

مورخ ديگر، هرودوت، گفته كه كوروش كبير هنگام نبرد با سكاها اسير شد و ملكه سكاها سر كوروش كبير را بريد و در خمره پر خوني فرو برد و گفت بنوش تا از خون سير شوي

اما دورانت مي‌گويد كه نظريه اول كه متعلق به گزنفون است نادرست و اشتباه است و مورخ گزنفون كوروش كبير را با شخصي ديگر در مملكتي ديگر اشتباه گرفته و اكثرا بر همين نظريه هرودوت تكيه ميكنند.

روايتي كه هرودوت در مورد مرگ كورش آورده بر كشته شدن او توسط ماساژتها تاكيد دارد... اين روايت چنين است:

ملكه ماساژت‌ها (توميريس)، پيش از آغاز نبرد با كورش به او چنين پيام داد كه:

"اي پادشاه، به تو نصيحت مي‌كنم كه دست از اين كار برداري، زيرا معلوم نيست كه به نتيجه مطلوب دست يابي. به فرمانروايي بر قوم خود خرسند باش و بگذار بر سرزمين خود سلطنت كنم. افسوس كه به سخن‌ام گوش فرا نخواهي داد، زيرا آنچه كمتر به آن مي‌انديشي صلح و صفا است ...

اي خون خوار ِ سيري ناپذير كه پسرم را به نيروي افسون بار باده گرفتار كرده‌اي، بر خود مبال، زيرا كه اين آيين مردان نيست و در ميدان جنگ نبرد انجام نشده. با اين همه من بد تو را نمي‌خواهم.

پندم را بپذير و او را رها كن و بي اين كه زيان ببيني از بوم و بر ما دور شو. اگر چنين نكني به ايزد خورشيد سوگند، كه هر اندازه تشنه‌ي خون باشي از خون سيرت خواهم كرد."[قوم‌هاي كهن در آسياي مركزي و فلات ايران، رقيه بهزادي، صفحه ٩٧]
اين تابلويي است در موزه‌ي هنرهاي زيباي بوستون از ملكه سكاها و سر بريده كوروش كبير.
پس از اين پيام جنگ در گرفت و كورش شكست خورد... آنگاه ترميريس سر كورش را بريد و آن را در خمره‌ي پرخوني فرو برد و گفت: "آن چه مي‌خواهي بنوش تا سير شوي"[
پاسارگاد

پاسارگاد منطقه‌اي است كه در ميان كوهستانهاي دشت مرغاب استان فارس واقع شده است كوروش كبير پس از برتري بر مادها و تاسيس سلسله هخامنشي منطقه پاسارگاد را به عنوان پايتخت حكومتي برگزيد. به واقع آخرين شاه ماد، آستياگ، پدر بزرگ مادري كوروش بود. روزنه‌هاي نخستين هنر هخامنشي و معماري اصيل آن در پاسارگاد و كاخ كوروش تجلي مي‌يابد. در كتيبه هاي ايلامي تخت جمشيد از منطقه پاسارگاد به نام «باتراكاتاس» ياد ميشود. در قرن پانزدهم مقبره‌اي كه به نام مادر سليمان شناخته مي‌‌شد كشف گرديد كه در واقع پس از انجام كاوشهاي باستان شناختي موثر مشخص شد كه اين مقبره بزرگ مرد پارسي، كوروش هخامنشي است. در سال 1812 گروهي از بازديدكنندگان اروپايي كه از اين مقبره ديدن كردند از احتمال تعلق بناهاي دشت مرغاب به كوروش خبر دادند. اما به واقع اين پروفسور هرتسفلد بود كه در كاوشهاي 1928 كه در پاسارگاد به انجام رساند. 6 سال بعد آرال اشتاين موفق به كشف چندين بناي يادماني ما قبل تاريخي در حاشيه‌هاي دشت مرغاب گرديد. كاوشها و حفاريهاي علي سامي در فاصله سالهاي 1949 تا 1955 و كاوشهاي ديويد استروناخ از سالهاي 1961 تا 1963 در پاسارگاد به كشف آثار گسترده و اطلاعات فراوان در مورد اين پايتخت كهن منجر گرديد.


بناي مقبره كوروش بي شك يكي از منحصر به فردترين عناصر معماري خاور نزديك به شمار مي رود كه در ضلع جنوبي پاسارگاد واقع شده است و حدود 1 كيلومتر با كاخ كوروش فاصله دارد. اين آرامگاه وقار ، سادگي و قدرت را به طور توام به تصوير مي‌كشد. و در آن از كمترين عناصر تزييني استفاده شده و به واقع اين سنگهاي صاف و بزرگ هستند كه با قرارگرفتن بر روي يكديگر منحصر به فردترين مقبره تاريخي را بنا ساخته‌اند، ارتفاع مقبره در زمان احداث 10/11 متر بوده و از 2 بخش تشكيل مي‌شده است. گفته مي‌شود جسد كوروش در تابوتي از طلا در اين مقبره به خاك سپرده شد. ضلع R كاخ كه در قسمت شرقي كاخ پاسارگاد واقع شده از ساختار مربعي برخوردار است كه در زمان ساخت داراي 4 ستون سنگي و 4 درگاه محوري بوده است. در اينجا نقشي از يك انسان بالدار كه الگوبرداري ازنقوش و هنر آشوري است مشاهده مي‌شود. بر روي سر اين نقش يك تاج مصري و بر قامت او ردايي ايلامي به چشم مي خورد. مطالعه بر روي اين نقش و محل قرار داشتن آن نشان مي‌دهد اين تصوير متعلق به كوروش كبيراست. اگر چه كوروش آنقدر عمر نكرد كه بتواند از مجموعه زيباي پاسارگاد لذت ببرد اما در ضلع Pكاخ فرمان احداث باغي بزرگ و سرسبز را داده بود.


سنگهاي سفيد لاشه‌اي بزرگ، كانالهاي آب و ساير جزييات باغهاي هخامنشي در معماري اين باغ زيبا به كار گرفته شده بود. در كاوشهاي استروناخ كه در سالهاي 1994 به انجام رسيد شمار زيادي از گنجينه‌هاي پاسارگاد شامل اشيا طلا و نقره هخامنشي در محوطه باغ از دل خاك بيرون آورده شد. بنايي كه مدتها تحت عنوان زندان سليمان شناخته مي‌شد بنايي سنگي است كه بعدها محققان اعلام كردند متعلق به مقبره كمبوجيه فرزند كوروش است. نظرات ديگري نيز وجود دارد كه ازاين اثر به عنوان آتشگاه، انبار ، يا يك عنصر حفاظتي و امنيتي ياد مي‌كنند. تل تخت نامي است كه به قلعه اي كه روزگاري دربالاترين بخش پاسارگاد بر روي يك سكوي سنگي ساخته شده بود اطلاق مي‌شود.


ساخت اين بنا پس از مرگ كوروش ناتمام باقي ماند. گفته مي‌شود كه داريوش اول هخامنشي از همين الگوي ساخت بر روي سكوي بلند براي احداث كاخ پارسه الهام به عمل آورده است. متاسفانه امروز از اين دژ باستاني جز توده‌اي خاك بر جاي نمانده است اما نام پاسارگاد به عنوان پايتخت باستاني كهن همچنان در دل تاريخ مي‌درخشد.

مهم ترين شي ء موزه بريتانيا از تمدن ايران كه افتخار جهان نيز هست منشور كوروش بزرگ ( نخستين منشور حقوق بشر)است كه در ويتريني شيشه اي نگهداري مي شود .


تنها بخشي از منشور جهاني حقوق بشر كوروش كبير


شاه شاهان ايران اين سرزمين جاويد
اينك من به ياري مزدا تاج سلطنت را بر سر نهادم اعلام مي كنم كه تاروز ي كه زنده ام و مزدا توفيق سلطنت به من بدهد به دين و آداب و رسوم ملتهايي را كه من پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد ونخواهم گذاشت كه حكام و زير دستان من دين و آئين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آن هستم و ديگر ملتها را مورد تهديد و تحقير قرار بدهند يا به آنها توهين كنند .

من از امروز كه تاج شاهي به سر نهادم تا روزي كه زنده ام و مزدا توفيق سلطنت را به من بدهد هرگز سلطنت خود را به هيچ ملت تحميل نخواهم كرد و هر ملت آزاد است كه مرا به سلطنت قبول كند يا نكند و هرگاه نخواهد من را پادشاه خود بداند من براي سلطنت ان ملت مبادرت نخواهم كرد . من تا روزي كه پادشاه كشورهاي ايران و بابل و جهات اربعه هستم نخواهم گذاشت كه كسي به ديگري ظلم كند و اگر شخصي مظلوم واقع شد من حق وي را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد .

من تاروزي كه پادشاه هستم نخواهم گذاشت مال منقول يا غير منقول ديگري را به زور يا به نحو ديگر بدون پرداخت بهاي آن و جلب رضايت صاحب مال تصرف نمايد .

من تا روزي كه زنده هستم نخواهم گذاشت كه شخصي ديگري را به بيگاري بگيرد و بدون پرداخت دستمزد او را به كار وادارد .

من امروز اعلام مي كنم كه هركس آزاد است كه هر ديني را كه مايل است بپرستد و در هر نقطه كه مي خواهد سكونت گزيند مشروط بر آنكه در انجا حق كسي را غصب نكند .

وبه هرشغلي كه ميخواهد بپردازد و مال خود را به هرطريق كه ميخواهد به مصرف برساند، مشروط برآنكه به حقوق ديگران لطمه نزند .

من امروز اعلام مي كنم كه هركس مسئول اعمال خود مي باشد و هيچ كس را نبايد به مناسبت تقصيري كه يكي از خويشاوندانش كرده مجازات كرد . و مجازات برادر گناهكار بر عكس بكلي ممنوع است و اگر يك فرد از خانواده يا طايفه اي مرتكب تقصيري شود فقط مقصر بايد مجازات شود نه ديگران .

من تا روزي كه به ياري مزدا سلطنت مي كنم نخواهم گذاشت كه مردان و زنان را به عنوان غلام و كنيز به فروشند و حكام زير دستان من مكلفند كه در حوزه حكومت و ماموريت خود مانع از فروش و خريد مردان و زنان به عنوان غلام و كنيز شوند .

رسم بردگي بايد به كلي از جهان برافتد و از مزدا خواهانم كه مرا در راه اجراي تعهداتي كه نسبت به ملتهاي ايران و بابل و ملتهاي ممالك اربعه برعهده گرفته ام موفق گرداند .


بخش آغازين فرمان كوروش كبير:

"آنگاه كه من به آرامش و بي آزاربه بابل در آمدم در ميان هلهله و شادي اورنگ فرمانروايي را در در كاخ پادشاهي استوار داشتم ... بي شمار سپاهانم به صلح در بابل گام بر داشتند. روا نداشتم كسي وحشت را بر سرزمين سومر و اكد فرا آرد. نيازمنديهاي بابل و تمامي پرستشگاه هاي آنان را پيش ديده داشتم و در بهبود زندگي همگان كوشيدم. همه يوغ هاي ننگين بردگي را از مردمان بابل بر داشتم. خانه هاي ويرانشان را آباد كردم. به تيره بختيهاشان پايان دادم. مردوك مهتر خداي، از كردارم شاد شد و به من كوروش، پادشاهي كه او را نيايش كرد و به كمبوجيه پسرم ... و به همه سپاهيانم، مهربانانه بركت داد از ته دل در پيشگاهش خدايگاني والاي او را بس گرامي داشتيم. و همه پادشاهاني كه در بارگاه خود به تخت نشسته اند در چهار گوشه جهان از فرا دريا تا فرو دريا ... همه ي پادشاهان باختر زمين كه در خيمه ها سكونت داشتند براي من خراج گران آوردند و در بابل بر پايم بوسه زدند. از... تا شهرهاي اشور و شوش آگاده اشنونا شهرهاي زمبان مورنو در تا قلمرو سرزمين گوتيوم شهرهاي مقدس فراسوي دجله را كه پرستشگاه هاشان دير زماني ويران بود مرمت كردم و پيكره ي ايزداني را كه ميان آنان جاي داشتند به جاي خود بازگرداندم و در منزلگاهي پايدار اقامت دادم. تمام مردمان آواره را جمع كردم و خانه هاشان را به آنان باز گرداندم ... اجازه دادم همگان در صلح بزيند."

فرزندان كوروش :
پس از مرگ كورش، فرزند ارشد او كمبوجيه به سلطنت رسيد. وي، هنگامي كه قصد لشگركشي به سوي مصر را داشت، از ترس توطئه، دستور قتل برادرش برديا را صادر كرد. در راه بازگشت كمبوجيه از مصر، يكي از موبدان دربار به نام گئومات مغ، كه شباهتي بسيار به برديا داشت، خود را به جاي برديا قرار داده و پادشاه خواند. كمبوجيه با شنيدن اين خبر در هنگام بازگشت، يك شب و به هنگام باده‌نوشي خود را با خنجر زخمي كرد كه بر اثر همين زخم نيز درگذشت. كورش بجز اين دو پسر، داراي سه دختر به نام‌هاي آتوسا و آرتيستون و مروئه بود كه آتوسا بعدها با داريوش اول ازدواج كرد و مادر خشايارشاه پادشاه قدرتمند ايراني شد


توافقی با غرب حاصل نخواهد شد

صادق زیبا کلام با اشاره به اظهارات اخیر رییس جمهوری روسیه مبنی براینکه "اگر پیشرفتی در مذاکرات هسته ای صورت نگیرد تحریم امکان پذیر است" گفت که تحریم های جدید هزینه سنگینی را دربخش های مختلف ایجاد خواهند کرد، اگر چه مسوولین به آن بهایی ندهند. این استاد دانشگاه تهران در گفت وگو با روز مشکل اصلی پرونده هسته ای را شبیه شدن آن با مساله جنگ دانست که کسی درمورد آن نمی تواند درداخل کشور صحبت کند، درحالی که هزینه های آن بسیار بیشتر از منافع ودستاوردهای آن است. این گفت و گو در پی می آید.

با توجه به عدم موافقت دولت ایران با پیشنهادغرب در خصوص انتقال کیک زرد به خارج و تهیه سوخت در کشورسوم و چشم انداز تاریکی که در ادامه مسیر وجود دارد، شما سرانجام مذاکرات ایران با کشورهای ۱+۵ را چگونه ارزیابی می کنید؟

تا وقتی که ما نگاه ارزشی وایدئولوژیک به مساله هسته ای داریم به هیچ پیشرفتی در این پرونده نخواهیم رسید. چون برای ما پرونده هسته ای بیش از آنکه خود مساله هسته ای باشد مساله ای ایدئولوژیک است. بخشی از مسوولین ما نگاهشان به مساله هسته ای به عنوان یک نبرد و جبهه ای برای رویارویی با غرب است؛ یعنی موضوع گیری و برخورد با غرب، شورای امنیت وکشورهای ۱+۵. مادامی که این نگاه بر پرونده هسته ای حاکم باشد یعنی به جای اینکه ببینیم چه چیزی به خیر وسود منافع ملی ماست نگاهمان این است که ما چه جوری مساله هسته ای را به عنوان ابرازی برای رویارویی با غرب ببینیم. به همین جهت ما بهای بسیارسنگینی را برای فعالیت های هسته ای مان می دهیم؛ درحالی که نیازی نبود که اینقدر بها بپردازیم. اگر دستاوردهای مساله هسته ای را در کفه ترازو بگذاریم و در کفه دیگر ترازو بهایی را که از منافع ملی مان برای این موضوع هزینه می کنیم بسنجیم، می بینیم که بسیار متضرر هستیم. حتی درصورتی که ما بتوانیم چرخه سوخت را کامل کنیم وحتی اگر بتوانیم سلاح اتمی هم تولید کنیم، نهایتا می شویم مثل کره شمالی وپاکستان. اما آنها به کجا رسیده اند؟ ‌حتی اتحاد جماهیر که چنین زراد خانه بزرگی از سلاح های هسته ای داشت دیدیم که از درون فرو ریخت. بنابراین این اصراری که ما به برنامه هسته ای داریم و اینکه به هر قیمتی به پیش ببریم وهزینه سنگینی از محل منافع ملی مان برایش پرداخت بکنیم، گمان نمی کنم به خیر وصلاح بلند مدت ایران باشد.

موضع گیری اخیر رییس جمهوری روسیه را، که گفته اگر در مذاکرات پیشرفتی حاصل نشود تحریم امکان پذیراست، چگونه ارزیابی می کنید؟

روس ها به نظر من یک مغازه دونبش هستند. یک نبش آن به سمت وسوی جمهوری اسلامی ایران است که می گویند اگر ۱+۵ بخواهد شما را تحریم کند جلوی آنها را می گیریم یا تحریم را کمرنگ می کنیم. سعی می کنند که در آن نبشی که به سمت ایران است سیستم را اینچنین بچینند و امتیازات اقتصادی وسیاسی از ما بگیرند. نبش دیگر مغازه روس ها هم به سمت غربی هاست. در آن نبش می گویند ما به ایران فشار می آوریم و نمی گذاریم فعلا نیروگاه هسته ای بوشهر به مرحله بهره برداری برسد و کامل شود. از آن طرف هم مقداری امتیاز از غربی ها می گیرند که می گویند که ایران باید پیشنهاد جدید البرادعی را بپذیرد و اگر نپذیرد تحریم ها جدی در راه خواهد بود. روس ها به سمت ما که می آیند می گویند سعی خواهیم کرد که مساله از طریق مذاکره و گفت وگو حل شود و ایران نباید مورد تحریم قرار بگیرد. اما آنچه که مسلم است در تجزیه وتحلیل نهایی منافعی که روس ها در رابطه با غرب دارند خیلی خیلی بیشتر است نسبت به منافعی که ایران می تواند در اختیار آنها بگذارد؛ چه به لحاظ سیاسی و چه از نظر اقتصادی. به همین دلیل است که همان طور که در گذشته شاهد بودیم روسیه و چین هیچگاه حاضر نشده اند از حق وتوی خود در شورای امنیت استفاده کنند تا جلوی تحریم ایران را بگیرند.

سیاست آمریکا مبنی بر گفت وگو با تهران چه تاثیری روی سیاست خارجی جمهوری اسلامی گذاشته است؟

مشکل اساسی در رابطه با ایران این است که ما اساسا در سیاست خارجی مان به جای تعقیب منافع ملی مان یک جهان بینی و ایدئولوژی را تعقیب می کنیم. بیش از انکه منافع ملی مان مهم باشد این برای ما مهم است که بگوییم در یک جدال تاریخی با استکبار جهانی درگیر شده ایم و ملت های ایران هم دارند به ایران تاسی می کنند. تا وقتی که ما یک نگاه های اینچنینی به جایگاه خودمان در عرصه سیاست خارجی داریم، هر چقدر هم که آمریکایی های چراغ سبز نشان بدهند - حسن نیت داشته باشند یا نداشته باشند - ما درهرحال خواهیم گفت که می خواهند سرما را کلاه بگذارند و دروغ می گویند. اگر روابط ما با آمریکایی ها عادی شود دیگر آن رسالت تاریخی و جهانی که ما برای انقلاب اسلامی قاپل هستیم مبنی بر اینکه باید با استکبار جهانی در بیافتیم و اینکه بسیاری از مشکلات ومساپلمان را ناشی از استکبار جهانی می دانیم منتفی می شود. بنابراین من گمان نمی کنم که نه در روابط ما با آمریکا بهبودی حاصل شود و نه در پیشبرد یک توافق مسالمت آمیز که به خیر وصلاح ما و غربی ها باشد.

به این ترتیب مقام های ایرانی نمی توانند در مذاکرات به لحاظ دیپلماتیک به نتیجه برسند؟

مشکل اصلی این است که مساله هسته ای مانند بحث جنگ شده است. در جنگ هم کسی نمی توانست که صحبت کند و اظهار نظر کند - از جمله اساتید دانشگاه ونویسندگان که می دیدند که ما به چه سمت وسویی می رویم- وهمه باید نظر حکومت را درمورد جنگ تایید می کردند. متاسفانه در موردبحث هسته ای هم اینچنین شده ودر داخل کشور نمی توانید در خصوص بحث هسته ای اظهار نظر کنید. الان حتی مثلا مجلس چقدر می تواند در مورد سیاست های هسته ای اظهار نظر کند؟ من معتقدم این پروژه هسته ای واین هزینه اقتصادی سنگینی که برای آن متحمل می شویم - صرف نظر از مساپل سیاسی وبین المللی- مقرون به صرفه نیست. ما چنین هزینه هنفگتی را صرف برنامه هسته ای می کنیم، در حالی که سرانه بهداشت و آموزش وپرورش وهزینه برای محیط زیست مان یکی از پایین تر ها در دنیاست. خیلی از خرج های واجب تر داریم، اما اینچنین بی مهابا خرج برنامه هسته ای می کنیم. اینها محل سوال است.

تاثیر تحریم های جدید با توجه به وضعیت کنونی اقتصادی چه خواهد بود؟

از نظر بسیاری از دولتمردان تحریم بسیار خوب بوده و باعث شده که ما خودکفا بشویم و روی پای خودمان بایستیم. اما شما با تجارو وارد کنندگان وصادر کنندگان که صحبت می کنید همه به شما می گویند که این تحریم ها چقدر از نظر اقتصادی هزینه برای ما ایجاد کرده است. به تبع اگر این تحریم ها بیشتر شود هزینه هایش هم بیشتر خواهد شد.

عاملان اعتراف گیری، گناهکار و مجرمند

در زمینه سیر صعودی اعدام ها در ایران، "روز" با آیت الله منتظری گفت و گویی اختصاصی انجام داده است که در آن، بالامقام ترین مقام علمی حوزه علمیه قم تاکید کرده "این احکام هیچ گونه مبنای شرعی و حقوقی ندارد."

به گفته سازمان عفو بین الملل "تنها در طی ۵۰ روز گذشته بیش از ۱۱۵ نفر در ایران اعدام شده اند که به معنی به طور متوسط دو اعدام در روز است". هرچند ایران دومین کشور جهان از لحاظ اجرای حکم اعدام است، اما تعداد اعدام ها پس از انتخابات، حتی در مقایسه با میزان اجرای این حکم در جمهوری اسلامی، بسیار بالاست.

صدور حکم اعدام برای 5 متهمی که در جلسه دوم محاکمه نمایشی معترضان به انتخابلت 22 خرداد مورد محاکمه قرار گرفتند، در شرایطی صورت گرفته که به تاکید وکلای این متهمان، هیچ یک از آنان در جریان انتخابات اخیر و اعتراضات مردمی پس از آن فعالیتی نداشته و همه از ماهها قبل بازداشت شده بودند.

آیت الله منتظری در مصاحبه با "روز" در ارتباط با اعترافاتی که مبنای صدور احکام سنگین پس از انتخابات قرار گرفته تصریح نمود: "اعترافات گرفته شده در زندان هیچ ارزش شرعی و قانونی و حقوقی ندارد و نمی تواند مبنای حکمی اعم از زندان یا اعدام قرار گیرد." به گفته ایشان: " مباشرین و عاملین چنین اعترافاتی، شرعا و قانونا گناهکار و مجرم هستند."

قائم مقام رهبری در دوران آیت الله خمینی در زمینه اعدام کودکان زیر 18 سال نیز به "روز" گفت: "گرچه شرط تعلق قصاص بلوغ است، ولی شرط کافی نیست و چنانچه از قرائن و شواهد یا به دلیل معتبری معلوم شود فرد بالغ نه تنها قصد قتل نداشته است؛ بلکه به سبب کمی سن، تصور نمی کرده است عملش منجر به قتل شود و یا اعتقاد داشته است که در چنین مواردی، قتل شرعا جایز و مشروع است، در این صورت قصاص منتفی می شود."
این مرجع شیعه تاکید کرد: "به طور کلی حدود و قصاص در اثر شبهه ای که با طریق شرعی منتفی نباشد مطابق قاعده درا ساقط می شود: الحدود تدرا بالشبهات."

آیت الله منتظری تصریح کرد: "هرگاه اجرای حدی از حدود الهی در شرایط خاصی مستلزم عوارض سوء و منفی برای مذهب یا جامعه باشد، حاکم شرع جامع الشرایط می تواند، بلکه باید اجرای آن را متوقف نماید. "

صدور و اجرای حکم اعدام برای کودکان زیر 18 سال همواره یکی از مسائل تنش زا در جمهوری اسلامی بوده است. در حالی که ایران رسما کنوانسیون حقوق کودک را پذیرفته، اما در عمل بدون توجه به تعهد بین المللی خود، کودکان را تا 18 سالگی در زندان نگه داشته و بعد از 18 سالگی پای دار می برد. براساس ماده ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک، اجرای مجازات اعدام برای افرادی که پیش از رسیدن به سن ۱۸ سالگی مرتکب قتل شده اند، ممنوع است. این در حالی است که دستگاه قضایی ایران، با استناد به قانون مجازات اسلامی که مجازات قتل را قصاص تعیین کرده است، مبادرت به اعدام کودکان زیر 18 سال می کند.

IRAN: In wake of protests, accusations and counter-accusations of media lies

Iranprotest

It was supposed to be a public show of Iranian unity during day marking the 30-year anniversary of the takeover of the U.S. embassy in Tehran by Islamic revolutionaries.

But not only did anti-government demonstrators, many of them dressed in green scarves and headbands, hijack the state-sponsored event. They also managed to steal the media's attention media, much to the displeasure of the authorities, who blamed the Western media for distorting the facts.

On the other hand, Iran's official media, also appeared to play fast and loose with reality.

Iran’s official Islamic Republic News Agency, or IRNA, lashed out at foreign media outlets in a commentary, accusing them of fomenting violence and promoting anti-government demonstrators by airing “phony stories and images” from Wednesday’s rallies in Tehran.

-2

“A number of foreign media outlets such as al-Arabia, al-Jazeera, BBC, CNN, and France24 are seeking to create widespread unrest and police brutality against the people by broadcasting phony stories and images from today (Wednesday) on the occasion of the taking of the den of spies [US embassy in Tehran] and the national day against the global arrogance,” read the report issued by IRNA.

The news outlet accused foreign media organizations of turning a blind eye to the “tens of thousands of people in Tehran” it claimed took to the streets to stand up against America and instead chose to file false reports to stir discord in the capital.

“The foreign media made no mention of the epic public turnout for 13 Aban [4 November]. They have created an emotionally charged environment, have published lies, and have highlighted certain parts of the news in order to create widespread unrest in Tehran,” said IRNA.

As proof of its claims, the news agency provides a long list of allegedly false reports from the Nov. 4 rallies put out by foreign news outlets. But it appears that some of IRNA’s allegations did not entirely square with video and photo evidence as well as eyewitness reports from the scenes of the protests.

IRNA alleged that the Associated Press claimed falsely that security forces were clashing with anti-government demonstrators in Tehran. But eyewitness accounts and videos circulated on the Internet (including the one above) show security forces beating demonstrators and crowds clashing with squads of riot police.

IRNA also reported that reformist politician Mehdi Karroubi, who has become a central figure in Iran’s protest movement, did not appear in Tehran’s Haft-e Tir square to join the crowds of demonstrators despite eyewitnesses confirming his presence.

Videos posted to YouTube (below) also show Karroubi receiving a rock star's greeting by supporters as he stepped out of his car to attend Wednesday’s rallies.

Journalists working for foreign media outlets also came under fire.The Agence France Presse news agency reported that one of its Iranian reporters, Farhad Pouladi, was taken into custody by Iranian security forces while on his way to cover the rallies.

لس آنجلس تايمز:تصاويرويدئويي كذب بودن ادعاي رسانه هاي دولتي ايران را ثابت مي كند

لس آنجلس تايمز نوشت:رسانه هاي رسمي ايران كوشيدند بي اهميت ازكنار واقعيت تظاهرات روزچهارشنبه عبور ورسانه هاي بيگانه رامتهم به جعل اخباربراي تحريك شورشها درايران كنند اما اظهارات شاهدان وتصاوير ويدئويي گرفته شده،خلاف ادعاهاي رسانه هاي دولتي ايران را ثابت ميكند.رژيم ايران در نظر داشت تظاهرات رسمي سالگرد روز تسخير سفارت امريكا را به يك نمايش عمومي براي به رخ كشيدن وحدت هواداران خود به تصوير بكشند اما نه تنها چنين نشد بلكه هواداران جنبش سبز كه خواستار تغيير وضع موجودند باحضور ميليوني درخيابانهاي تهران وساير شهرهاي بزرگ ايران باپوشيدن لباسهاي سبزرنگ وهمراه داشتن نمادهاي سبز،يك رويداد دولتي را ربوده وبه انحصارخود درآوردند. طرفداران اپوزيسيون همچنين موفق شدند دراتفاقي بي سابقه توجه رسانه هاي حتي دولتي ايران را هم معطوف به خود سازند،رسانه هايي كه درتلاش براي ناديده انگاشتن اعتراضات،همواره رسانه هاي غربي رامتهم ميكنند كه حقايق ايران را وارونه جلوه ميدهند.ايرنا درتفسير خود دراين باره نوشت كه رسانه هاي بيگانه مانند العربيه،الجزيره، بي بي سي، سي ان ان و فرانس24 باپخش اخبار و تصاوير جعلي به تحريك خشونت و دامن زدن به تظاهرات ضددولتي درايران مبادرت ميورزند ولي ادعاهاي ايرنا كاملا باتصاوير ويدئويي وعكسهاي گرفته شده ازتظاهرات و گفته هاي شاهدان عيني درتضاد است ودروغ بودن ادعاهاي ايرنا را ثابت ميكند. ايرنا، آسوشيتدپرس را متهم كرد كه به دروغ ادعا ميكند نيروهاي امنيتي با تظاهركنندگان درگير شده اند.ايرنا همچنين درجعل خبر ديگري نوشت كه مهدي كروبي درتظاهرات حضور نيافته است ولي تصاوير ويدئويي مخابره شده در يوتيوب نشان ميدهد كه كروبي درخيابان و در بين مردم حاضر و در حين خروج از اتومبيل، باكف زدنها و تشويقهاي جمعيت تظاهركننده روبرو شده است.

نمایندگان امروز درباره جداسازی یارانه نقدی از قانون بودجه تصمیم می‌گیرند چراغ سبز مجلس به درخواست دولت

هرچند برخی نمایندگان شاخص مجلس نظیر غلامرضا مصباحی مقدم از چراغ سبز مجلس به خواسته احمدی‌نژاد خبر داده‌اند، اما شاید امروز هم تکلیف لایحه یارانه‌ها در مجلس معلوم نشود.
اگر تا هفته قبل، فقط قوای مجریه و مقننه بر سر هزینه‌کرد اعتبارات ناشی از آزادسازی قیمت‌ها اختلاف‌نظر داشتند، حالا و پس از موضع‌گیری سفت‌وسخت دفتر رییس‌جمهور و صدور اطلاعیه‌ای رسمي‌در خصوص ضرورت جداشدن لایحه یارانه‌ها از بودجه سنواتی، این اختلاف به داخل مجلس هم کشیده شده است.
از یک سو، محمدرضا باهنر، نایب‌رییس متنفذ مجلس بار دیگر تاکید کرده که «همه دریافت‌های دولت باید به خزانه وارد شود و همه هزینه‌ها نیز بر اساس قوانین بودجه سالانه صورت گیرد.» از سوی دیگر، غلامرضا مصباحی مقدم، رییس کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی مجلس از «توافق برای حذف اتصال این لایحه به بودجه سنواتی» در گفت‌وگوهای نمايندگان دولت و حسن ابوترابي‌فرد (دیگر نایب‌رییس مجلس) خبر داده است.
در همین حال، محسن کوهکن، یکی از دو نماینده منتخب هیات رییسه مجلس برای رفع اختلاف میان دو قوه، به خبرگزاری فارس گفته است: «بعید است درخواست استرداد لایحه در نشست روز یکشنبه مجلس بررسی شود.»
اختلاف‌نظر مجلسی‌ها به همین‌جا نیز ختم نمی‌شود. در شرایطی که روز چهارشنبه گذشته باهنر از نمایندگان خواسته بود به درخواست استرداد لایحه یارانه‌ها رای مثبت بدهند، پایگاه خبری جهان‌نیوز، وابسته به علیرضا زاکانی از مخالفت 90‌درصد اعضای فراکسیون اصولگرایان با استرداد این لایحه خبر داده است.
باهنر: رییس‌جمهور اصلا نباید سخنرانی می‌کرد
اولین واکنش به بیانیه جمعه‌شب دفتر رییس‌جمهور را محمدرضا باهنر در گفت‌وگو با پایگاه خبری «خانه ملت» نشان داد. در حالی که اطلاعیه دفتر احمدی‌نژاد گفته بود «رييس جمهور از ابتدای مطرح شدن لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها در صحن علنی مجلس، به هیات رييسه مجلس اطلاع داده بود که جهت دفاع از صندوق پیشنهادی دولت شخصا در مجلس حضور خواهد یافت»، باهنر تاکید کرد که «نمایندگان پارلمانی دولت صبح روز سه شنبه 12آبان ماه به هیات رییسه اعلام کردند که رییس جمهور قصد دارد برای دفاع از ماده 13 لایحه پیشنهادی دولت به مجلس بیاید.»
او اضافه کرد: «هیات رییسه مجلس به مدیرکل پارلمانی رییس جمهور اعلام کرد که در این بخش از مذاکرات، نماینده دولت بیشتر از 5‌دقیقه نمي‌تواند صحبت کند، لذا به رییس جمهور توصیه شد به مجلس تشریف نیاورند، چون بر اساس آیین نامه داخلی مجلس امکان سخنرانی برای ایشان بیش از 5دقیقه وجود نداشت، اما به‌رغم توصیه هیات رییسه، رییس جمهور در مجلس حاضر شدند و چون اصرار داشتند، وقتی در اختیار ایشان قرار داده شد که چندان وفق آیین‌نامه داخلی مجلس نبود.»
نایب‌رییس دوم مجلس همچنین بار دیگر تصریح کرد: «برداشت ما این است که همه دریافت‌های دولت باید به خزانه وارد شود و همه هزینه‌ها نیز بر اساس قوانین بودجه سالانه صورت گیرد.»
مصباحی‌مقدم: ابوترابی‌ با دولت به توافق رسید
اما ظاهرا این، نظر همه مجلسی‌ها نیست، به گونه‌ای که غلامرضا مصباحی مقدم از توافق محمدحسن ابوترابی‌فرد با نمایندگان دولت در خصوص حذف عبارت «در قالب بودجه سنواتی» از ماده 13 لایحه یارانه‌ها خبر داد و تنها نگرانی خود را یافتن راهکاری قانونی برای اصلاح این ماده تصویب‌شده در صحن مجلس برشمرد.
مصباحی‌مقدم در این باره به خبرگزاری مهر گفت: «البته كميسيون ويژه براي بررسي اين پيشنهاد جلسه‌اي نداشته، اما به نظر بنده اگر اين اصلاح صورت گيرد مغايرتي با قانون اساسي نخواهد داشت. در گفت‌وگوهايي كه بين نمايندگان دولت و آقای ابوترابي‌فرد صورت گرفته بود نيز به اين مساله اشاره شده و طبعا اين نقطه‌اي مورد توافق طرفين خواهد بود.» رييس كميسيون ويژه‌ طرح تحول اقتصادي مجلس، با تاكيد بر اينكه حذف عبارت «در قالب بودجه سنواتی» بايد در مجلس به راي گذاشته شود، گفت: «با حذف اين عبارت در واقع نظر رييس جمهور تامين خواهد شد و مجلس به دولت اين مجوز را مي‌دهد كه از اين حساب براي پرداخت‌هايي كه در مواد 8، 9 و 10 تعيين شده، برداشت داشته باشد.» البته با توجه به اینکه ماده 13 لایحه یارانه از تصویب نمایندگان مجلس گذشته، قانونا نمایندگان نمی‌توانند دوباره آن را بررسی کنند. به همین دلیل، مصباحی‌مقدم سه راهکار را توصیه می‌کند یا دولت فعلا از این موضوع بگذرد و در لایحه برنامه پنجم، موضوع را اصلاح کند یا شورای نگهبان به این ماده قانونی ایراد بگیرد تا مجلس بتواند آن را دوباره بررسی کند؛ یا اینکه مقام معظم رهبری در این زمینه یادداشتی به مجلس بدهند.
میرتاج‌الدینی: باید از شورای نگهبان بپرسیم
در همین حال، محمدرضا میرتاج‌الدینی، از اعضای هیات رییسه مجلس که برخی گزارش‌ها از انتصاب قریب‌الوقوع او به‌عنوان معاون پارلمانی رییس‌جمهور خبر می‌دهند، پیشنهاد کرده است که در مورد تفسیر مجلس از اصل 53 قانون اساسی از شورای نگهبان استفسار شود.
میرتاج‌الدینی می‌گوید: موضوع اختلاف در اين نكته است كه بر مبناي اصل 53، اعتبارات مصوب باید در چارچوب «قانون» باشد و در اين اصل «قانون» به طور مطلق بيان شده و مثلا گفته نشده «قانون بودجه» وقتي كلمه «قانون» بدون ذكر «قانون بودجه» بيان شده باشد، دو مجموعه را شامل مي‌شود، يعني هم قانون بودجه و هم غير آن.او می‌افزاید: اگر نظر شوراي نگهبان در اين باب مشخص شود، آنگاه ما بايد در پي راهكارهاي آيين‌نامه‌اي داخل مجلس پيش رويم تا نسبت به اصلاح ماده‌ 13 تصويب شده، عمل كنيم.
میرتاج‌الدینی همچنین در واکنش به واکنش باهنر به اطلاعیه دفتر رییس‌جمهور و غیرقانونی خواندن سخنرانی احمدی‌نژاد در صحن مجلس به ایرنا گفت: «برداشت برخي افراد، اجتهاد درمقابل نص است؛ زيرا نص قانون اساسي اين اختيار را به رييس جمهور داده است.» او اضافه کرد: «طبق اصل 70 قانون اساسي رييس‌جمهور و وزرا هر زمان که خواستند مي‌توانند به مجلس بيايند؛ در ذيل اين اصل هم آمده هرگاه تقاضاي اين امر را داشته باشند، بايد مطالبشان استماع شود. تنها رييس جمهور بايد از قبل براي حضوراطلاع دهد که اطلاع هم دادند.»

امروز؛ نشست مشترک مجلس و دولت
يك نماينده‌ مجلس از برگزاري نشست مشترك كميسيون ويژه طرح تحول اقتصادي مجلس و نمايندگان دولت براي يافتن راه‌حلي براي مشكل ايجاد شده در لايحه هدفمندكردن يارانه‌ها خبر داد. حسين سبحاني‌نيا نماينده‌ مردم نيشابور در مجلس، در گفتگو با ایسنا با تاكيد بر اين‌كه قرار است امروز نمايندگان مجلس و دولت به راه‌حل مشتركي براي حل موضوع ايجاد شده در لايحه‌ هدفمند كردن يارانه‌ها دست يابند، خاطرنشان كرد: اين امكان كه بتوان لايحه را بازپس گرفت، وجود ندارد و فضاي عمومي مجلس نيز بر اين مساله تاكيد دارد كه بايد راه‌حل مشتركي براي حل مساله پيدا شود.
فيروزآبادی: مجلس دولت را ياري كند
در همین حال سرلشگر فيروزآبادي نیز در گفت‌وگو با ایسنا گفت: شكرانه شجاعت و فداكاري آقاي احمدي‌نژاد و دولت محترم آن است كه مجلس با نگاه كمك به دولت، تسهيلات بيشتري براي اجراي طرح هدفمندكردن يارانه‌ها براي دولت در نظر بگيرد. رييس ستاد كل نيروهاي مسلح افزود: دولت نهم با شجاعت و ايمان ويژه‌اي كه در شخص رييس‌جمهور وجود دارد، لايحه هدفمندكردن يارانه‌ها را تنظيم و در سير مراحل تصويب قرار داد و فداكارانه آماده شد تا با اين خدمت بزرگ به اقتصاد كشور عواقب آن را نيز بر عهده گيرد و اکنون استدعاي ما به عنوان يك برداشت عمومي از منافع اين لايحه آن است كه مجلس تا آنجا كه مي‌تواند دولت را ياري كند.

رييس‌پليس آگاهی كشور: "پليس آماده اجرای حد قطع دست برای كنترل سرقت است"

رييس‌ پليس آگاهی كشور در یک برداشت «طالبانی» از اسلام و اظهار نظر در موضوعی فقهی که خارج از صلاحیت وی قرار دارد، به آمادگی پليس برای اجرای حد «قطع دست» برای كنترل سرقت اشاره کرده‌است. به گزارش موج سبز آزادی، در حالی که خشونت‌های به کار گرفته شده در برخورد با معترضان به کودتای انتخاباتی باعث خشم مردم و افکار عمومی بین‌المللی و سرافکندگی بیش از پیش دولت ایران شده است، سردار اصغر جعفری در اظهاراتی از عدم اجرای آنچه وی قانون مجازات اسلامی تلقی کرده است گله کرده و مهمترین بخش این قانون خودخوانده مجازات اسلامی را «قطع ید» دانسته است. وی در تبیین این برداشت «طالبانی» خود از اسلام و برای سرپوش گذاشتن بر عملکرد سراسر خطای دستگاه‌های انتظامی، دولتی و فرهنگی در برخورد ریشه‌ای با این مشکل اجتماعی به خبرگزاری ایلنا گفته است: "اجرا نكردن این حدود بزرگرترین منشاء ریشه‌كن نشدن جرائم در كشور است." رئیس پلیس آگاهی نیروی انتظامی بدون اینکه به ابعاد غیر انسانی و خشونت‌آمیز این برداشت طالبانی بپردازد با ادعای اینكه "اجرا نكردن قانون مجازات اسلامی افزایش ناامنی را در كشور به‌دنبال دارد" از آمادگی پلیس برای اجرای حدود الهی خبر داده است. وی سپس در توجیه این اظهارت غیر کارشناسی خود در مسائل فقهی، بسیاری از حقوق قطعی انسانی و اخلاقی را نادیده گرفته و ادعا کرده است: "ما هرچه قدر هم در اجرای قوانین و اصول شرع خودمان عقب‌نشینی كنیم باز هم مورد تائید مجامع بین‌المللی به‌ویژه غرب قرار نمی‌گیریم. بهتر است كه ما وظایف خودمان را برابر عقل و شرع انجام دهیم و آسایش و رفاه مردم مد نظر ما باشد، نه رضایت‌مندی غربی‌ها." در واقع اظهاراتی از این دست یکی از نتایج مستقیم روی کار آمدن دولت کودتا است، که به دلیل عدم مشروعیت و پاسخگو نبودن در برابر شهروندان زمینه را برای ابراز وجود چنین تفکرات طالبانی فراهم کرده است.

مدودف: احتمال تحریم ایران وجود دارد

این دومین تذکر آقای مدودف درباره احتمال تحریم ایران در ماه های اخیر است

دیمیتری مدودف رئیس جمهور روسیه از احتمال حمایت روسیه از تحریم ایران خبر داد.

آقای مدودف در گفتگویی با مجله آلمانی اشپیگل عنوان کرد که اگر ایران در قبال گفتگوهای بین المللی درباره برنامه هسته ای این کشور موضعی سازنده اتخاذ نکند، دولت روسیه احتمالا از تصمیم تحریم ایران حمایت خواهد کرد.

روسیه، در کنار چین به عنوان دو کشوری که عضو دائم شورای امنیت هستند و از امکان وتو (رد) قطعنامه های شورای امنیت برخوردارند، یکی از مهمترین عوامل ممانعت از صدور قطعنامه ای جدید و وضع تحریم های بیشتر علیه ایران بوده است.

آقای مدودف هم در این گفتگو عنوان کرده است که "اگر از تحریم اجتناب شود بهتر است" اما او تصریح کرده که "اگر پیشرفتی در گفتگوها حاصل نشود هیچکس چنین سناریویی را رد نخواهد کرد."

آقای مدودف گفته است: "نمی خواهم کار به اتخاذ تصمیم تحریم کشیده شود زیرا تحریم همواره شرایط را به جهتی پیچیده و خطرناک سوق می دهد."

رئیس جمهور روسیه در ماه سپتامبر هم در بیانیه ای که از سوی کرملین صادر شد اعلام کرده بود که "گاهی تحریم اجتناب ناپذیر است."

اظهارات آقای مدودف در شرایطی منتشر شده که نه تنها هنوز موضع قطعی و واضح ایران نسبت به طرح پیشنهادی به این کشور جهت تامین سوخت لازم برای رآکتور تحقیقاتی تهران اعلام نشده، بلکه اظهارات متناقض علاء الدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس هم بر ابهام موجود افزوده است.

به ایران پیشنهاد شده که حدود 1200 کیلوگرم از ذخیره 1500 کیلوگرمی اورانیوم با خلوص پایین این کشور به روسیه جهت غنی سازی بیشتر و سپس فرانسه جهت تبدیل به میله سوخت برای استفاده در رآکتور تهران انتقال داده شود اما آقای بروجردی در ابتدای صبح روز شنبه هفتم اکتبر (16 آبان) به خبرگزاری دانشجویان ایران گفت "بحث تحویل مقطعی یا تدریجی سوخت 3.5 درصد برای دریافت سوخت 20 درصد منتفی است."

با این حال کمتر از شش ساعت بعد از آن همین نماینده مجلس در مصاحبه ای مجدد با خبرگزاری ایسنا تاکید کرد که "هم اکنون در حال کار کارشناسی هستیم تا ببینیم چه تدبیری با توجه به اصل تامین سوخت برای حل مسئله باید به کار گرفته شود" و افزود "تصمیم نهایی ... در مذاکرات آقای سلطانیه، نماینده جمهوری اسلامی ایران در آژانس رقم خواهد خورد."

هر چند به اعتقاد کارشناسان، مجلس ایران نقشی تعیین کننده در قبال برنامه هسته ای ایران ندارد و عمده تصمیم گیری ها درباره مسیر حرکت این برنامه در خارج از این نهاد گرفته می شود اما اظهارات آقای بروجردی و گفته های دو عضو دیگر کمیسیون امنیت ملی مجلس هم توسط خبرگزاری های بین المللی برجسته شده و به عنوان نشانی از احتمال رد پیشنهاد غرب تلقی شده است.

سید حسین نقوی حسینی، نماینده ورامین، احمد آوایی، نماینده دزفول و سید علی آقا زاده نماینده رشت، که هر سه اعضاء کمیسیون امنیت ملی مجلس هستند هم اصل مبادله سوخت و انتقال اورانیوم غنی شده از ایران به خارج را "منتفی" اعلام کرده اند و پیشنهاد غرب را "معادل تعلیق غنی سازی" قلمداد کرده اند.

با این حال سید علی آقا زاده تصریح کرده است که "این که این روند (مخالفت با انتقال اورانیوم به خارج) ادامه پیدا کند یا خیر بستگی به تصمیم جمهوری اسلامی دارد."

برخی کارشناسان معتقدند "تصمیم جمهوری اسلامی" با موضع روسیه در قبال ایران ارتباط دارد.

روسیه که با در دست داشتن سکان هدایت تلاش های فنی برای تکمیل نیروگاه بوشهر، شریک تجاری کلیدی ایران است، علاوه بر مسئله هسته ای در تامین تسلیحات ایران نیز نقش فعالی داشته است.

با این حال به نظر می رسد لغو طرح استقرار سیستم دفاع موشکی آمریکا در شرق اروپا باعث نزدیک تر شدن آمریکا و روسیه شده و تردید هایی درباره اراده روسیه برای حمایت از ایران به هر قیمت، ایجاد شده است.

مهدی کروبی : حکومت ایران سردر گم است

مهدی کروبی

مهدی کروبی از رهبران اعتراضات پس از انتخابات با اشاره به رفتار دوگانه دولت ایران در ارتباط با برنامه هسته ای و رابطه با آمریکا گفته است که حکومت ایران دچار سردرگمی است.

آقای کروبی همچنین به کاربرد خشونت آمیز با تجمعات اعتراضی مردم در روز 13 آبان را مورد انتقاد قرار داده و غیر لازم خوانده است.

آقای کروبی در یک پیام ویدیویی که در شبکه های اجتماعی اینترنت منتشر شده مشاهدات خود از تجمعات اعتراضی روز 13 آبان را شرح داده است.

آقای کروبی گفته است که دولت ایران از سویی تلاش می کند تا باب رابطه با آمریکا و گفت و گو در باره برنامه هسته ای را باز کند و از سویی روز دیگر آن را به هم می زند.

آقای کروبی همچنین گفته است که "منافع ملت ایران نمی تواند هرروز دستخوش تغییرات ناشی از تحلیل هایی باشد که مردم از آن بی خبر هستند."

آقای کروبی با اشاره به دوگانگی در رفتار حکومت گفته است که این رفتار دوگانه باعث بی اعتمادی مردم به حکومت می شود و "حق شان هم هست که اعتماد نکنند."

سخنان آقای کروبی اشاره ای است به تلاش های دولت محمود احمدی نژاد رییس جمهوری ایران برای گشودن باب گفت و گو و مغایرت آن با سخنان آیت الله علی خامنه ای که تلاش های آمریکا برای تغییر روابط با ایران را در روز 12 آبان فریبکارانه خواند.

آقای کروبی گفته است که با حضور در تجمعات اعتراضی روز 13 آبان شاهد برخورد پلیس بوده که آقای کروبی آن را " بسیار خشن توصیف کرده است."

آقای کروبی همچنین برخورد خشن ماموران انتظامی با زنان را " زشت و بد " نامیده است.

بنا به گفته آقای کروبی نیروی پلیس به پاسداران محافظ آقای کروبی حمله کرده و آن ها را مجروح کرده اند.

بروجردی: روسیه بدقول است

علاءالدین بروجردی

بروجردی می گوید گزینه اول ایران در رابطه سوخت راکتور تحقیقاتی تهران خرید اورانیوم غنی سازی شده 20 درصد است

یک روز بعد از سخنان دمیتری مدودف در باره احتمال حمایت روسیه از طرح تحریم ایران، علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی ایران روسیه را به دلیل تحویل ندادن سیستم موشکی اس 300 به ایران، "بد قول" خوانده و گفته است: "شورای عالی امنیت ملی تصمیم گیر نهایی برای چگونگی تامین سوخت راکتور تحقیقاتی تهران است."

آقای بروجردی به خبرنگاران گفت: "بحث هایی که در رابطه با اس 300 مطرح می شود اگر موضع رسمی روسیه باشد نشاندهنده فصل جدیدی از بدقولی آنهاست."

رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس، این موضوع را "ماجرای کهنه ای" توصیف کرده و گفته است: "اگر (روسها) به پیمانشان عمل نکنند و مذاکرات به نتیجه نرسد این مسئله نقطه منفی در روابط دو کشور خواهد بود."

طبق گزارش ها، قرارداد فروش موشک های اس 300 در سال 2005 میان ایران و روسیه امضا شده است اما به دلیل مخالفت های برخی کشورها نظیر آمریکا روسیه از تحویل این موشک ها به ایران خودداری کرده است.

موشکهای اس-300 یکی از پیشرفته ترین موشک های ضدهوایی در جهان است. این موشک می تواند 100 هدف را در آسمان ردیابی کند.

جدیدترين نوع این موشکها 300 تا 195 کیلومتر برد دارند و می توانند هواپیما و موشکهای بالستیک را از فاصله 10 متر تا 27 کیلومتری از زمین هدف قرار دهند.

گزارش ها خاطرنشان می کنند که ایران قصد دارد با خرید اين موشکها، سپری دفاعی برای تاسیسات هسته ای اش ایجاد کند.

گفته می شود لغو طرح استقرار سیستم دفاع موشکی آمریکا در شرق اروپا باعث نزدیک تر شدن آمریکا و روسیه شده و تردید هایی درباره اراده روسیه برای حمایت از ایران به هر قیمت، ایجاد شده است.

آقای مدودف در گفتگو با مجله آلمانی اشپیگل گفته بود که اگر ایران در قبال گفتگوهای بین المللی درباره برنامه هسته ای این کشور موضعی سازنده اتخاذ نکند، دولت روسیه احتمالا از تصمیم تحریم ایران حمایت خواهد کرد.

اگر نتوانستیم اورانیوم غنی سازی شده 20 درصد را برای تامین سوخت خریداری کنیم می توانیم مبادله به صورت محدود انجام دهیم مشروط بر که اورانیوم غنی شده 20 درصد را قبلا دریافت کرده باشیم

علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس

روسیه، در کنار چین به عنوان دو کشوری که عضو دائم شورای امنیت هستند و از امکان وتو (رد) قطعنامه های شورای امنیت برخوردارند، یکی از مهمترین عوامل ممانعت از صدور قطعنامه ای جدید و وضع تحریم های بیشتر علیه ایران بوده است.

آقای مدودف گفته بود: "اگر از تحریم اجتناب شود بهتر است و در عین حال تاکید کرده بود که"اگر پیشرفتی در گفتگوها حاصل نشود هیچکس چنین سناریویی را رد نخواهد کرد."

نحوه تامین سوخت

پرونده هسته ای ایران اکنون در مراحل حساسی قرار گرفته و تصمیم گیری در باره تامین سوخت راکتور هسته ای تهران اکنون مهمترین مسئله ای است که تهران هنوز پاسخ روشنی به پیشنهاد غرب نداده است.

به ایران پیشنهاد شده که حدود 1200 کیلوگرم از ذخیره 1500 کیلوگرمی اورانیوم با خلوص پایین این کشور به روسیه جهت غنی سازی بیشتر و سپس فرانسه جهت تبدیل به میله سوخت برای استفاده در رآکتور تهران انتقال داده شود.

اما رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس می گوید که تامین سوخت راکتور تهران "پس از انجام مذاکرات آقای سلطانیه (نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی) چگونگی تامین سوخت راکتور تهران مشخص می شود."

به گفته آقای بروجردی "گزینه اول برای ما در رابطه با خرید سوخت، اورانیوم غنی سازی شده 20 درصد است."

رئیس کمیسیون امنیت ملی می گوید که "اگر نتوانستیم اورانیوم غنی سازی شده 20 درصد را برای تامین سوخت خریداری کنیم می توانیم مبادله به صورت محدود انجام دهیم مشروط بر که اورانیوم غنی شده 20 درصد را قبلا دریافت کرده باشیم."

روسیه کار ساخت نیروگاه بوشهر را بر عهده دارد و شریک تجاری کلیدی ایران است و در تامین تسلیحات ایران نیز نقش فعالی داشته است.