۱۳۸۸ آبان ۱۵, جمعه
13 آبان جاودانه شد / برای 16 آذر، روز دانشجو، برنامه ریزی کنیم
سنگ مزار ندا را می شکنید، با یادش در ذهن میلیون ها هموطنش چه می کنید؟
گزارشگران بدون مرز بازداشت ۱۰۰ روزنامه نگار در ایران را محکوم کرد
اين سازمان در بیانیه خود که روز پنجشنبه منتشر شد، مى گويد: «در كمتر از ۱۵۰ روز پس از آغاز اعتراض هاى خيابانى به انتخاب مجدد محمود احمدى نژاد در انتخابات ۲۲ خرداد ماه، دست كم ۱۰۰ روزنامه نگار و وب نگار بازداشت شده اند كه ۲۳ تن از آنها همچنان در زندان به سر مى برند.»
در جريان سركوب اين اعتراض ها كه در روز ۱۳ آبان با برخورد شديد نيروهاى امنيتى و بسيجى به اوج خود رسيد، صدها تن بازداشت شده اند.
سازمان گزارشگران بدون مرز مى گويد كه علاوه بر بازداشت يكصد روزنامه نگار در پنج ماه گذشته، «بيش از ۵۰ روزنامه نگار نيز مجبور به ترك كشور شده اند. روزنامه نگارانى كه در كشور مانده اند به شكل مداوم مورد تهديد و پيگرد قضايى قرار دارند.»
اواخر مهرماه گذشته، اين سازمان در گزارش سالانه خود اعلام كرده بود كه ايران از نظر آزادى مطبوعات به رتبه هاب پايين تر سقوط كرده و در ميان ۱۷۵ كشور جهان در رده ۱۷۲ قرار گرفته است.
آنچه ملاحظه می کنید ، مقاله ای است از صادق زیباکلام در روزنامه ی کیهان ، و در روزهایی که زمزمه های تعطیلی دانشگاهها ، نگرانی های بسیاری را در میان اساتید دانشگاه ، دانشجویان و روشنفکران پدید آورده بود . زیباکلام آن سالها نه به مثابه یک آکادمیسین ، بل چنان ایدئولوگی انقلابی ، با شور و حرارت از انقلاب فرهنگی و ایدئولوژیک کردن محیط های دانشگاهی حمایت می کند . بگذارید ابتدا بندهایی از این نوشته را از روزنامه ی کیهان 13 اردیبهشت 1359 بازخوانیم : « و اما راه چاره چیست ؟ بایستی در وهله ی اول دانشگاهها را تعطیل نمود ، اما نه بدون برنامه و بی هدف ، بلکه بطور سازمان یافته دانشجویان و استادان را داوطلبانه از طریق جهاد سازندگی روانه ی روستاها نمود و عده ی زیادی از استادان را روانه ی کارخانجات نمود تا مشکلات صنعتی و تنگناهای فنی را از نزدیک ببینند و از پشت میز دانشکده در تهران ، سعی در حل مسئله ی ذوب آهن اصفهان ننمایند . همزمان با این مرحله ، تنی چند از صاحبنظران در مورد هر رشته ای شروع به بررسی می کنند که اولا آیا این رشته ی تحصیلی به درد جامعه ی بعد از انقلاب می خورد یا نه ، و اگر جواب منفی است از مهر امسال برای آن رشته دیگر دانشجو نگیرند و از دانشجویان فعلی این رشته بخواهند یا تغییر رشته دهند ، یا دولت تضمین نخواهد نمود که پس از فارغ التحصیل شدن برای آنان کار ایجاد نماید . اگر رشته ی تحصیلی در این مطالعه ی اولیه تشخیص داده شد فی النفسه لازم است ، لاکن محتوی آن بایستی تغییر کند ، که دیگر مشکلی نیست و صاحبنظران آنچه را که بایستی تغییر یابد ، خود تغییر خواهند داد » یا جای دیگری چنین می نویسد : « بیاییم با از بین بردن نظام دانشگاهی دلالی که متعلق به نظام وابسته به امپریالیزم بود ، دانشگاهی بوجود بیاوریم که فکرش و نقشش در تداوم خط انقلاب باشد و شعار « دانشگاه سنگر آزادی » را تبدیل به شعار « دانشگاه سنگر انقلاب » بنمائیم »
خوانش متن کامل این مقاله ی طولانی را به دوستان گرامی وامی سپارم و تنها به ذکر نکته ای بسنده می کنم : واکاوی تاریخی ، هرگز قصد نفی ماهیت امروزی پدیده ها را ندارد ، بل می خواهد یاداور شود روزگاری انسان هایی بوده اند که چنین اندیشیده اند و گام در راه میراندن اندیشه ها گذارده اند . زیباکلام این سالها گرچه مواضع دوگانه اش چندان به مذاق خوش نمی آید ، اما دستکم مردی دانشگاهی است . اینک او در همان کرسی دانشگاهی نشسته است که جمعی به تعطیلی کشاندن اش و تصفیه ی اساتید ناپالوده ای چون او را در ذهن می پندارند . شاید این بازخوانی تاریخی کوچک ، در این روزها که سیزده آبان مجالی بر گشایش زوایای تاریک آن سالها بوده است ، امری بیهوده نباشد .
شمسالواعظین: حکومت باید مواظب از بین رفتن اقتدارش باشد
ماشاالله شمسالواعظین روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی میگوید هرچه سرکوب از طرف حکومت بیشتر شود، حرکات مردم نیز رادیکالتر خواهد شد و او این را به نفع جنبش اصلاحطلبی نمیداند.
سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات میگوید تا دیر نشده حکومت باید برای این مسـئله یک راه حل سیاسی پیدا کند وگرنه به عقیده او شکاف بین حکومت و مردم تبدیل به شعلههای خطرناکی میشود که زبانههای آن معلوم نیست به کجا خواهد انجامید.
آقای شمس تظاهرات دیروز مردم در سیزده آبان در مقایسه با تظاهرات معترضان دولت در روز قدس قدری متفاوت بود. حداقل از این نظر که سرکوب از طرف نیروهای دولتی بیشتر بود. فکر میکنید آیا قرار است روش دولت عوض بشود و در مقابل معترضان خشنتر از قبل عمل کند؟
ماشاالله شمسالواعظین: اشارهای که شما کردید، اشارهی درستی است. دیروز (۱۳ آبان) تفاوتش با روز قدس این بود که در روز قدس اینها نمیخواستند کوچکترین خشونتی به کار ببرند و خونی ریخته بشود، روز قدس مبارزه با اسراییل است و اینها نمیخواستند عملی را انجام بدهند که شبیه اعمالی باشد که در فلسطین اشغالی دارد صورت میگیرد. لذا خیلی باز و با سعهی صدر برخورد کردند و همراه با انعطاف سیاسی. ولی هشدارهایی که پیش از سیزده آبان به مردم داده شد و مردم در یک چالش بزرگ با حکومت وارد میدان شدند، موجب شد که نیروها و قوای امنیتی وارد عمل بشوند و خشونت را به میزان بسیار زیادی بالا ببرند. در واقع دیروز بین دو گروه از مردم تجزیه شد؛ مردمی که مرگ بر آمریکا میگفتند مورد حمایت نیروهای امنیتی بودند و مردم دیگر به هر دلیل هر شعار دیگری که میدادند مورد تعقیب و سرکوب و تعدی و ضرب و جرح مأموران امنیتی قرار میگرفتند. این تفاوت بین روز قدس و روز سیزده آبان است که به نظر میرسد نیروهای امنیتی قصد ادامهی این وضعیت را دارند.
علیرغم هشدارهایی که قبل از سیزده آبان داده از سوی مقامات دولتی شده بود و همین طور اخبار تکاندهندهای که از بازداشتگاههای مختلف، از بدرفتاری با زندانیان میشد، بازهم دیروز حضور مردم بسیار چشمگیر بود. کسانی که شاهد عینی بودند میگویند یکجور تمامشدن طاقت مردم و یکجور لجبازی و این که انگار برایشان دیگر مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، در مردم دیده میشد. آیا شما هم چنین چیزی را مشاهده کردید؟
تظاهرات دیروز مردم استفاده و بهرهبری و فرصتسازی برای ابراز وجود بود. این یک. دو این که دولت به هر دلیلی اجازهی تجمع به جنبش سبز نمیدهد. بنابراین جنبش سبز در انتظار میماند تا هر مناسبتی که جنبهی ملی دارد و نیاز به مجوز آنها ندارد وارد صحنه شود. فاصلهای که بین دو مناسبت میافتد، مردم معترض را بیشتر جری میکند و بهشان جرأت بیشتری میدهد برای این که بتوانند جام مخالفت خودشان را بریزند و به یک معنا بغضشان را بترکانند، گرچه این صفت، عمدتاً ادبی است ، ولی واقعاً به واقعیتهای دیروز و تظاهرات دیروز میخورد. بدین ترتیب میشود این جوری گفت، اگر این تظاهرات جنبهی رسمی به خودش میگرفت، شاید نه این میزان خشونت به کار میرفت و نه حتی شعارهای رادیکالی که دیروز مورد مخالفت بسیاری از رهبران اصلاحطلب هم قرار گرفت، داده میشد. بنابراین تقصیر عمدهی این ماجرا به نظر من به گردن دولت است که اجازهی چنین تجمعی نمیدهد. حکومت باید از یک چیز دیگر هم نگران باشد و آن فروریختن تدریجی هیبت حکومت است. چون اعلام میکند، هشدار میدهد که توی خیابان نیایید، ولی میآیند. خب پس فردا این به زیان حکومت تمام میشود. نه در این بخش، در تمام بخشهایی که میخواهد اعمال اقتدار بکند، بویژه در موضوعات حساس مثل پروندهی اتمی، مثل مسایل اقتصادی، مثل مسایل قومیتها آنوقت نمیتواند اعمال اقتدار بکند و حتی قادر به حفظ تمامیت ارضی نخواهد بود. وقتی مسئلهای به این سادگی مثل تظاهرات مخالفان را نمیتواند مدیریت بکند، آرام آرام ریزش اقتدار و هیبت پیدا میکند و این در کوتاهمدت به زیان دولت است و در درازمدت به نظر من به زیان حکومت ایران است. حتی اگر اصلاحطلبان موفق بشوند به قدرت دست پیدا بکنند، به نظر میرسد این به زیان آنها هم خواهد بود. فروریختن هیبت حکومت مرکزی در ایران به سود هیچ دولت مرکزی در ایران صرفنظر از نام و صفتاش نخواهد بود.
اشاره کردید به شعارهایی که داده شده است. این طور به نظر میرسد که گویا مردم از آن خواستههای اولیهشان فراتر رفتهاند، این که رأیشان را پس بگیرند و انتخابات تجدید بشود. دیروز و البته تک و توک در روز قدس شعارهایی علیه شخص اول مملکت داده میشد. شما هم الان به آن اشاره کردید. این را شما چه طور ارزیابی میکنید؟
حکومت از این مسئله استفاده خواهد کرد برای این که اولا انگیزههای واقعی تظاهرکنندگان را در روز اول، امروز به رخ آنها و به رخ مخالفان و رهبران مخالفان بکشد و دوما رهبران اصلاحات را مورد تعرض و محدودیت و حتی شاید مورد بازداشت قرار بدهد. ولی واقعیت این است که اگر حکومت به خواست اولیهی معترضان تن میداد، به اینجا نمیرسید. وضعیت کاملاً طبیعی است. وقتی شما معادلهای را مطرح میکنید که نتیجه آنبرای حکومت همهاش بُرد بُرد باشد، جامعهو بدنهی اجتماعی به سمت رادیکالیزهشدن حرکت میکند، حتی در طرح شعارها. بهتر آن است که حکومت روی توانایی خودش برای سرکوب و ایجاد محدودیت و ایجاد خفقان شرطبندی نکند. روی توانایی خودش برای این که میتواند این مسئله را جمع و جور بکند، زیاد حساب باز نکند. روی توانایی و قدرت اجتماعی هم فکر بکند که اگر به انفجار بغض و ترکیدگی مطالبات و انبوهی مشکلات برسد، آنوقت هیچ قدرتی و هیچ حکومتی قادر به رویارویی با آن نخواهد بود. لذا باید تا دیر نشده حکومت با رهبران اصلاحات بنشیند و یک راه حل سیاسی پیدا بکنند. به دلیل این که بحران، سیاسی است، راه حل آن هم سیاسی است. راه حلهای امنیتی، بگیروببند، بازداشتها، محدودیتها، تجاوز در زندانها، بستن روزنامهها، تعطیلی مراکز تجمع که الان حتی به دعای کمیل رسیده است، اینها راه حل نیست. ما پس فردا مراسم محرم را داریم، شانزده آذر در پیش روست. حکومت نباید مدام توانایی خودش را به میدان آزمون بگذارد.
و نکتهی دیگر که راهپیمایی دیروز را از راهپیماییها قبلی متمایز میکرد ، شرکتگستردهتر مردم در شهرستانها بود. گزارش شده که در اصفهان، رشت، اهواز و تبریز تظاهرات گستردهای صورت گرفته است. آیا این میتواند نشانه این باشد که این جنبش دارد تمام ایران را میگیرد؟
حرکت دیروز به معنای دقیق کلمه، استمرار یک حرکت بود. من اصلاً کاری به ادعاهای طرفین در مورد نتایج و ماهیت برگزاری انتخابات ندارم. من اشاره میکنم به آماری که خود دولت اعلام کرده است. آقای مهندس میرحسین موسوی ۱۴ میلیون رأی آورده است. مطابق گفتهی خود حکومت این ۱۴ میلیون مال شهرهای بزرگ و طبقهی متوسط به بالا بوده است. نخبگان، تحصیلکردگان و همهی طبقات دارای تحصیلات عالیه پشت سر میرحسین موسوی هستند. طبقهی متوسط هم میدانید که در هر جامعهای طبقهی بسیار تعیینکنندهای است. میتواند اقتصاد را فلج کند، میتواند سیستم بوروکراتیک دولت را فلج کند. این طبقه است که هماکنون وارد صحنه شده است. هماکنون این طبقه دیده میشود، ریشه دارد، پایگاه دارد. بنابراین ۱۴ میلیون انسان که مخالفاند، از هر فرصتی برای ورود به خیابان و عرضاندام در قبال حکومت، استفاده میکنند. این راه حلش راه حل امنیتی و سرکوب و بگیروببند و گاز اشکآور و باتوم و اینها نیست. راه حلش سیاسی است، چون بحران سیاسی است. کسی برای مبارزه با حکومت سلاح به دست خودش نگرفته، آمده شعار طرح میکند. شعار را با شعار باید پاسخ داد. نه با گاز اشکآور! در نتیجه باید یک موازنهی قوایی صورت بگیرد. حالا ممکن است این سؤال پیش بیاید که چه کسی باید در این زمینه گام اول را بردارد؟ من معتقدم طرفی که قدرت قهریه و قدرت سرکوب را در دست دارد، باید از قدرت بخشش بالایی برخوردار باشد. در نتیجه او باید آغازگر حرکت به سمت عقب باشد، برای برقراری آشتی با جناح مخالف و در نتیجه پرکردن شکافی که در اثر انتخابات اخیر بوجود آمده است و این شکاف میرود تا تبدیل به شعلههای خطرناکی بشود که زبانههای آن معلوم نیست به کجا خواهد انجامید.
پاسخ حسين کروبی، فرزند مهدی کروبی به ايرنا: محفلی با اهداف کثيف امنيتی در ايرنا مستقر شده است
13 آبان: تسخیرکنندگانی که مغضوب شده اند
چندی پیش میر حسین موسوی در دیدار با مهدی کروبی با اشاره به حادثه 13 آبان سال 1358 گفت: "کسانی که آن حماسه را آفریدند امروز در گوشه زندان هستند و این طنز تلخی است که این روزها متاسفانه رخ داده است."
سی سال از واقعه سیزده آبان،اشغال سفارت آمریکا در ایران و به گروگان گرفتن 66 دیپلمات آمریکایی توسط گروهی از "دانشجویان پیرو خط امام" و گروهی از فعالان سیاسی آن دوره می گذرد.
شاخص ترین کسانی که در روز سیزده آبان سفارت آمریکا را اشغال کردند عباس عبدی، ابراهیم اصغرزاده، محسن میردامای، حبیب الله بی طرف، محمد موسوی خوئینی ها و معصومه ابتکار بودند که خانم ابتکار به عنوان مترجم با آنها بود.
محسن میردامادی در حال حاضر در زندان به سر می برد. سعید حجاریان به تازگی از زندان آزاد شده است. عباس عبدی و محمد موسوی خوئینی ها هر چند در زندان نیستند ولی در معرض فشار قرار دارند. معصومه ابتکار در شورای شهر تهران فعالیت می کند و حبیب الله بی طرف که در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی وزیر نیرو بود درحال حاضر در صحنه سیاسی ایران حضور ندارد.
کسانی که در آن روز در تصرف سفارت آمریکا و گروگان گیری نقش داشتند، به ویژه دانشجویان پیرو خط امام که مورد حمایت آیت الله خمینی هم بودند شاید هیچگاه تصور چنین سرنوشتی را بعد از گذشت سی سال نمی کردند.
عباس عبدی یکی از کسانی که سی سال پیش در اشغال سفارت آمریکا نقش داشت، در گفت و گو با بخش فارسی رادیو بی بی سی می گوید: "وضعیت و شرایط موجود کسانی که 30 سال پیش در تسخیر سفارت نقش داشتند را نمی توان دقیقا مرتبط با آن واقعه دانست ولی می توان طور دیگری این ماجرا را نگاه کرد."
او افزود: "کسانی که در آن جریان بودند در واقع در جریان جنبش دانشجویی قبل از انقلاب هم بودند. جنبش دانشجویی هم ویژگی های معینی دارد. طرفدار دموکراسی، آزادی، برابری و عدالت است. به همین دلیل با خود این ویژگی ها را به همراه داشت چه در جریان اشغال سفارت و چه بعد از آن."
آقای عبدی گفت: "اما زمانی که بعد از انقلاب وضعیت حقوق بشر و دموکراسی به این شکل درآمد، بخش قریب به اتفاق آنها هم در ادامه همان فرآیند رفتار کردند و طبیعی است که با مشکلاتی هم مواجه می شوند."
سراج الدین میردامادی کارشناس مسائل ایران معتقد است کسانی که در تسخیر سفارت آمریکا دست داشتند از طیف های گوناگون بودند. اما نیروهای شاخص کسانی بودند که امروز جزو جریان اصلاح طلب محسوب می شوند.
او افزود: "آنچه داستان را متفاوت می کند وضعیت کنونی افراد است. یعنی حتی اگر کسانی در تسخیر سفارت آمریکا حضور داشتند ولی امروز با حاکمیت و به طور مشخص با رهبری کنونی و دولت مستقر نوعی تعامل و ارتباط برقرار می کردند و در برابر خواسته ها و امیال آنها سر فرود می آوردند فارغ از اینکه در آن واقعه حضور داشتند یا نه، مغضوب نمی شدند و می توانستند در مقامات عالی نظام هم حضور داشته باشند."
سراج الدین میردامادی همچنین گفت: "چنانچه بخشی از این افراد در دولت آقای هاشمی در مدیریت های میانی حضور داشتند. در دولت آقای خاتمی به مدیریت های عالی و مجلس راه پیدا کردند. این نسبت آنها با حاکمیت است که مغضوب بودن و یا نبودن شان را معلوم می کند."
آقای میردامادی همچنین می گوید کسانی که در اشغال سفارت آمریکا حضور داشتند با اندیشه امروزی خودشان به ماجرای 13 آبان نگاه می کنند نه با نگاه دانشجوی انقلابی سی سال پیش.
او افزود: "نوعی نگاه نقادانه هم نسبت به اشغال سفارت آمریکا در بین این افراد وجود دارد. طبعا حاکمیت این نگاه انتقادانه را منکوب و محکوم می کند و به همین دلیل هم مغضوب حاکمیت قرار می گیرند."
حسین باستانی کارشناس مسائل سیاسی هم معتقد است کسانی که در اشغال سفارت نقش داشتند و بعدها از رهبران جریان اصلاح طلب شدند در حال حاضر از مغضوبین در جمهوری اسلامی هستند.
آقای باستانی گفت: "واقعیت این است که کسانی که جزو هسته اصلی دانشجویان پیرو خط امام بودند متعلق به جریان خاصی از چپ حاکمیت هم بودند که در آن زمان هم چهره شاخص اش آقای موسوی خوئینی ها بود. این جریان بعدها با جریان راست مذهبی حاکمیت مشکل جدی پیدا کرد."
او افزود: "به این خاطر که جریان راست، دست بالا را در مجادلات سیاسی در ایران گرفت و طبیعتا حریف های خود را به تدریج حذف کرد. به ویژه در زمان دولت آقای خاتمی خیلی از اینها نقش های مهمی پیدا کردند. بنابراین طبیعی بود که بعد از اینکه دولت عوض شد و افراد قبلی جزو مغضوبین واقع شدند و در معرض برخوردهای مختلفی هم قرار گرفتند."
آقای باستانی همچنین گفت: "البته اوج این برخوردها بعد از انتخابات ریاست جمهوری اخیر بود که برای بعضی از این افراد مشکلات جدی درست شد."
به گفته حسین باستانی طبیعتا یکی از گروههایی که باید در معرض حذف قرار می گرفت کسانی امثال دانشجویان پیرو خط امام بودند.
این روزها بسیاری از نقش آفرینان اشغال سفارت آمریکا در ایران از لحاظ فعالیت های سیاسی شرایط مطلوبی ندارند اما حکومت ایران از سیزده آبان به عنوان حماسه ای یاد می کند و همه ساله مراسمی مقابل سفارت سابق آمریکا در ایران علیه سیاست های این کشور و به دعوت از سازمان تبلیغات اسلامی برگزار می شود.
از سوی دیگر هر چند در سی سال گذشته همیشه حادثه اشغال سفارت آمریکا بر روابط ایران و این کشور سایه انداخته است اما در بین کسانی که آن روز سفارت را اشغال کردند هستند اشخاصی که تغییر نظر داده و امروز موافق رابطه ایران و آمریکا هستند.
دادستان تهران: تعدادی از بازداشت شدگان 13 آبان آزاد شده اند
دادستان تهران از آزاد شدن تعدادی از بازداشت شدگان تظاهرات روز 13 آبان و محاکمه چند تن از فعالان سیاسی خبر داده است.
روز جمعه، 6 نوامبر (15 آبان)، عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، در مصاحبه ای با خبرگزاری دولتی ایران - ایرنا - ضمن اعلام خبر آزادی تعدادی از تظاهرکنندگان روز چهارشنبه، گفت که سیاست دادستانی تهران این است که کسانی که دلیلی برای وارد کردن اتهام علیه آنان نباشد آزاد شوند.
آقای دولت آبادی در مورد شمار بازداشت شدگان روز 13 آبان و ضوابط خاص ادامه بازداشت یا آزادی آنان توضیح دیگری نداده است.
دادستان تهران در همین مصاحبه گفته است که شنبه هفته آینده اولین جلسه محاکمه علی تاجرنیا، سعید شریفی و ابراهیم امینی به طور جداگانه برگزار می شود.
وی افزود که اولین جلسه محاکمه احمد زید آبادی و ادامه محاکمه بهزاد نبوی روز یکشنبه هفته آینده و ولین جلسه محاکمه محمد عطریانفر روز دوشنبه برگزار می شود.
دادستان تهران در این مصاحبه در مورد علنی یا غیرعلنی بودن این محاکمات و نحوه برگزاری آنها، از جمله ماهیت اتهامات، دسترسی متهمان به وکیل مدافع و امکانات دفاع از خود اظهار نظری نکرد.
آقای دولت آبادی همچنین گفت که موضوع دستگیری خبرنگار خبرگزاری فرانسه در تهران "در دست بررسی است."
خبرگزاری فرانسه گفته است که فرهاد پولادی، خبرنگار این خبرگزاری با وجود داشتن مجوز پوشش اخبار راهپیمایی روز چهارشنبه، توسط ماموران دولتی بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شده است.
تعداد نامعلوم بازداشتیان
در مورد بازداشت شدگان تظاهرات مردم در روز چهارشنبه، خبرگزاری کار ایران - ایلنا - به نقل از سرتیپ پاسدار علیپور، رئیس پلیس امنیت تهران، بازداشت چند نفر در جریان تظاهرات را تایید و آنان را "اقدام به تخریب اموال عمومی" متهم کرده اما گفته است که از تعداد دستگیر شدگان اطلاعی ندارد.
خبرگزاری دانشجویان ایران - ایسنا - هم اظهارات سرتیپ پاسدار عزیز الله رجب زاده را منتشر کرده که گفته است هنوز از تعداد کسانی که در جریان گردهمایی مردم در روز 13 آبان بازداشت شده اند "جمع بندی نهایی" در دست نیست و وعده داده است آمار بازداشتیان را فردا اعلام کند.
وی محل بازداشت این افراد را میدان هفت تیر، خیابان های کریم خان زند و مطهری و برخی "خیابان های آن محدوده" اعلام کرد و در مورد تعداد کل شرکت کنندگان در تظاهرات روز 13 آبان هم گفت که "حدود سه هزار و پانصد نفر به صورت پراکنده در محدوده های فوق حاضر شدند و قصد ایجاد تجمع های غیرقانونی را داشتند."
روز چهارشنبه، همزمان با برگزاری مراسم دولتی روز 13 آبان، که با حضور تعدادی از مقامات و دانش آموزان مدارس در برابر سفارت سابق آمریکا درتهران برگزار شد، مخالفان دولت هم در نقاط مختلف شهر تهران و همچنین شمار دیگری از شهرهای ایران دست به تظاهرات زدند.
خبر این تظاهرات در رسانه های رسمی جمهوری اسلامی انعکاس چندانی نداشت و خبرنگاران خارجی هم که مجوز پوشش خبری مراسم 13 آبان را داشتند ظاهرا اجازه نیافتند از تظاهرات مردم در نقاط دیگر شهر تهران دیدن کنند.
با اینهمه، گزارش های خبری و تصویری متعددی که توسط شهروندان از این گردهمایی ها، شعارهای مردم و برخورد نیروهای دولتی، به خصوص با زنان، تهیه شده بود از طریق سایت های اینترنتی در دسترس قرار گرفت و به طور گسترده از شبکه های خبری جهان پخش شد.
اظهارات شاهدان عینی و فیلم های ویدیوئی صحنه هایی از بازداشت تظاهرکنندگان را نشان داده و برخی وبسایت های مخالف دولت نیز گفته اند که تعدادی از فعالان سیاسی نیز بازداشت شده اند.
روز جمعه، برخی وبسایت ها خبر دادند که خانواده های تعدادی از بازداشت شدگان تظاهرات روز چهارشنبه در برابر یکی از بازداشتگاه های تهران اجتماع کردند و خواستار آزادی بستگان خود شدند.
موسوی و کروبی با شجاعت و وحدت عمل، هدایت جنبش سبز را تا ریشهکنسازی دروغگویان محفلنشین ادامه خواهند داد
ممانعت از حضور موسوی در مراسم ۱۳ آبان؛ موسوی در حصر
با این حال آن طور که از تهران خبر میرسد، عدهای نیروی امنیتی موتورسوار با لباس شخصی با تجمع در برابر هر دو در ساختمان فرهنگستان هنر از خروج خودروی او ممانعت کرده و عملاً وی را در حصر قرار دادهاند.
آقای موسوی که از رهبران جنبش سبز ایران است پیش از این در بیانیهای «۱۳ آبان را سبزترین روز سال و میعادی دوباره» خوانده بود تا به گفته وی یادآور کند که این روز را میعادی دانسته تا «از نو به یاد بیاوریم که در میان ما مردم رهبرانند».
۱۳ آبان که در ایران به عنوان «روز مبارزه با استکبار جهانی» نامگذاری شده هر ساله صحنه برگزاری راهپیماییهایی در شهرهای مختلف ایران است، اما امسال برای نخستین بار در تاریخ ۳۰ ساله جمهوری اسلامی مقامات امنیتی برگزاری راهپیمایی در این روز را منوط به اخذ مجوز کردهاند.
با این حال گزارشهای اولیه از تهران در روز چهارشنبه، ۱۳ آبان، حاکی است که بهرغم هشدار نیروهای امنیتی، تظاهرات این روز بار دیگر به صحنه اعتراضهای مردمی به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری بدل شد و در جریان این اعتراضات درگیریهای پراکندهای در حوالی هفت تیر تهران رخ داد و نیروهای امنیتی به سرکوب مردم معترض پرداختند.
بیشتر چهرههایی که سی سال قبل اشغال سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان موسوم به خط امام را رهبری میکردند و در انتخابات اخیر از حامیان اصلی میرحسین موسوی به شمار میآمدند، هم اکنون به اتهام مشارکت در براندازی نرم جمهوری اسلامی در زندان هستند.
به رغم در بند بودن این افراد، آقای موسوی تأکید کرده است این که «حرکت مردم بر اثر بازداشته شدن همراهی از همراهی» خاموش نشود، نشانهای از ریشههای انقلابی است که «ما با اتکای این ریشهها سبز شدهایم».
گزارشها همچنین حاکی است مهدی کروبی دیگر نامزد معترض به نتایج انتخابات که در میدان هفت تیر به معترضان پیوسته بود مورد حمله نیروهای امنیتی قرار گرفت.
در همین زمینه محمدتقی کروبی، فرزند مهدی کروبی، در گفتوگو با رادیوفردا از حمله نیروهای انتظامی و حکومتی و شلیک مستقیم گلوله گاز اشکآور به پدرش در راهپیمایی ۱۳ آبان خبر داد و مسئولیت هرگونه اتفاق برای این نامزد معترض انتخابات را به عهده مقامات جمهوری اسلامی دانست.
محمدتقی کروبی گفت که در اثر شلیک مستقیم گاز اشکآور به سوی آقای کروبی، دو تن از محافظان وی و شماری از مردم مجروح شدهاند.
آقای کروبی پس از این حمله و در پی ممانعت نیروهای امنیتی از ادامه حضور در راهپیمایی ۱۳ آبان باز مانده است.
تجمعات اعتراضی امروز تهران از آن رو اهمیت دارد که اکنون نزدیک به پنج ماه از اعلام نتایج انتخابات میگذرد.
با این حال با وجود سرکوب گسترده اعتراضهای مسالمتآمیز مردمی از نخستین هفته پس از اعلام نتایج انتخابات که به کشتهشدن دهها نفر و بازداشت بیش از چهارهزار نفر بر پایه آمار رسمی انجامید، شعله اعتراضهای مردمی همچنان روشن مانده است.
یکی از اعضای اتحادیه روزنامه نگاران دانمارک در تهران دستگیر شد
اتحادیه روزنامه نگاران دانمارک از دستگیری یکی از اعضای این اتحادیه در تهران خبر داد.
این اتحادیه می گوید، نیلز کروگسگارد دانشجوی روزنامه نگاری اهل دانمارک "ظاهرا در ارتباط با تظاهرات روزچهارشنبه دستگیر شده است".
بنا بر گزارش اتحادیه روزنامه نگاران دانمارک، کروگسگارد برای کار کردن بر روی یک تحقیق دانشگاهی درباره سیاست ایران به این کشور سفر کرده بود.
فرهاد پولادی، خبرنگار خبرگزاری فرانسه هم روز چهارشنبه وقتی مشغول پوشش خبری مراسم سی امین سالگرد تسخیر سفارت آمریکا در ایران بود، دستگیر شد.
در همین حال، خبرگزاری فارس امروز، جمعه 15 آبان اعلام کرده که پلیس 3 خبرنگار رسانه های خارجی را که "بدون مجوز" مراسم 13 آبان را پوشش می دادند، دستگیر کرده است.
به گزارش این خبرگزاری دو نفر از این سه خبرنگار، کانادایی و ژاپنی و یکی از آنها یک خبرنگار ایرانی است که برای "یکی از شبکه های ماهواره ای" فعالیت می کرده است.
خبرگزاری فارس درباره جزییات دیگر و هویت این افراد توضیحی نداد.
دولت ایران بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، فشار خود بر مطبوعات را افزایش داده است.
بازداشت روزنامه نگاران، توقیف روزنامه ها و نظارت داستانی بر مطبوعات، پیش از انتشار مطالب از جمله فشارهایی است که موجب اعتراض سازمان های حقوق بشر در داخل و خارج از ایران شده است.
انجمن دفاع از آزادی مطبوعات چندی پیش با انتشار بیانیه ای با ابراز نگرانی درباره وضعیت روزنامه نگاران ایرانی نسبت به" ادامه بازداشت و تهدید روزنامهنگاران و اعمال فشارهای گوناگون بر مطبوعات منتقد " اعتراض کرده بود.
در این بیانیه به احضارها و تهدیدهای مستقیم و غیر مستقیم اهالی مطبوعات توسط نهادهای امنیتی اشاره و از مسئولان خواسته شده بود از اعمال این گونه فشارها بپرهیزند و همه روزنامه نگاران و صاحب نظران بازداشت شده را بدون قید و شرط آزاد کنند.