۱۳۸۸ شهریور ۱۲, پنجشنبه

ديدار خانواده يکی از شهدای حوادث اخير با کروبی به منظور شرح ماجرای کشته شدن فرزندشان


محمود رئيسی‌نجفی، يکی ديگر از شهدايی است که در حوادث پس از انتخابات ۲۲ خرداد در ميدان آزادی تهران مورد ضرب و شتم واقع شد و به شهادت رسيد.

شايان ذکر است که نام اين شهيد تا کنون در زمره شهدا اعلام نشده است.

اين خبر حاکی است:همسر مرحوم نجفی در خصوص چگونگی فوت همسرش گفت: «شغل ايشان کارگری بود. آقای نجفی، ام‌ دی ‌اف‌ کار بود. معمولا هر روز ساعت ۶ صبح برای کار می‌رفت و اوايل شب به خانه بر می‌گشت. روز ۲۵‌خرداد تا ساعت ۵/۱۰ شب ايشان به خانه نيامدند و ما نگران بوديم. حدود ساعت ۵/۱۰ زنگ در به صدا درآمد. با توجه به اين که آقای نجفی، کليد داشت فکر کردم که غريبه است، از آيفون پرسيدم کيست؟ صدای همسرم را شنيدم و متوجه شدم که آقای نجفی است. گفت با توجه به مشکلی که برای او پيش آمده، نمی‌تواند در را باز کند!

نگران شدم و به سرعت پايين رفتم و در را باز کردم. ديدم که اوضاع ايشان بسيار بد و نابسامان و بدنشان زخمی و خون‌آلود است و نمی‌تواند سرپا بايستد. به او کمک کردم که به داخل بيايد. بدن او زخمی، ورم‌کرده، خونين و به شدت آسيب ديده بود. بعد از پرس و جو از وی، آقای نجفی گفت: بعد از پايان کار، من از طرف ميدان آزادی به خانه می‌آمدم که ديدم مردم در حال فرار هستند و عده‌ای هم آنان را تعقيب می‌کنند. متوجه شدم که عده‌ای مسلح و باتوم به دست مردم را می‌زنند و فراريان را تعقيب می‌کنند. من از ماجرا بی‌خبر بودم و اصلا نمی‌دانستم که چرا اين نيروها مردم را تعقيب می‌کنند و می‌زنند. من راه خود را می‌رفتم که اين نيروها مرا گرفتند و با باتوم و مشت و لگد به شدت مورد ضرب و جرح قرار دادند. هر قدر هم به آنان گفتم که من از سر کار دارم بر می‌گردم و اصلا نمی‌دانم که چه خبر است، اعتنا نکردند و مفصل مرا کتک زدند. به قدری با باتوم و مشت و لگد مرا زدند که بی‌حال شدم و از هوش رفتم. وقتی به هوش آمدم متوجه شدم که در داخل يک اتومبيل در حال حرکت هستم. تلاش کردم که با دست‌هايم موقعيت اطرافم را بفهمم. متوجه شدم که چند نفر ديگر نيز در وضعيت من هستند و گويی آنان مرده و يا بی‌هوش هستند و مرا روی آن‌ها انداخته‌اند. با دستم به کف وديواره ی اتاق ماشين کوبيدم و سر و صدا کردم. نيروهايی که ماشين را هدايت می‌کردند، وقتی متوجه شدند که من زنده هستم و سر و صدا می‌کنم ماشين را نگه داشتند و در را باز کردند. من با التماس به آنان گفتم که من زن و بچه دارم و از سرکار می‌آمدم و اصلا نمی‌دانم که چرا اين بلا به سر من آمده است. ظاهرا يکی از آنان دلش سوخت و آمد و مرا کشيد و بيرون انداخت. من مطلقا نای ايستادن و حرکت کردن را نداشتم. با سر و صدا و حرکت دست از کسانی که از آن‌جا عبور می‌کردند، کمک خواستم. بعد از مدتی دو سه نفر جمع شدند. از آن‌ها پرسيدم که اين‌جا کجاست، گفتند: اين‌جا حکيميه است. من برای آنان موقعيت خود را توضيح دادم و از آنان کمک خواستم و گفتم که يک ماشين بگيرند تا مرا به منزل برساند. مردم برای من ماشين گرفتند و اين ماشين مرا به خانه رساند

خديجه حيدری افزود: «مرحوم آقای نجفی حدود ۱۳‌روز زنده بود، بدنش زخمی و پاهای او به شدت باد کرده و دستش هم فلج شده بود. شکمش هم به شدت ورم کرده بود. ما به شدت می‌ترسيديم که او را به بيمارستان ببريم و بستری کنيم. می‌ترسيديم که با توجه به وضعيت موجود برای خانواده ما مشکل ايجاد کنند. تا اين که روز به روز حال همسرم بدتر شد. روز ششم تيرماه پدر شوهرم آمد و تصميم گرفتيم که با کمک او همسرم را به بيمارستان طرفه ببريم. در بيمارستان طرفه، پزشک مربوطه گفت: با توجه به اين که الآن امکان بستری کردن وی وجود ندارد، او را ببريد و فردا صبح بياوريد تا او را بستری کنيم. همسرم شب خوابيد و صبح که می‌خواستيم او را به بيمارستان ببريم، هرچه او را صدا کرديم ديديم جواب نمی‌دهد

آقاجان رئيس‌نجفی، پدر مرحوم نجفی در ادامه ‌گفت: «البته بدن او تا آن لحظه گرم بود. به اورژانس زنگ زديم، آمدند و گفتند متأسفانه فوت کرده است. گفتند به ۱۱۰ زنگ بزنيد. يک سرباز آمد و تا ساعت ۱ بعد از ظهر طول کشيد. جنازه را به پزشکی قانونی کهريزک بردند. ما هم شديدا می‌ترسيديم که اين موضوع موجب دردسری برای خانواده بشود. فردا به آن‌جا رفتيم و جنازه را ندادند و گفتند: بايد از نيروی انتظامی نامه بياوريد. به نيروی انتظامی رفتيم و يک مأمور دادند و همراه وی پرونده را در ميدان انقلاب به شعبه ۷ برديم. با توجه به اين که ما برای تشييع جنازه و مجلس ترحيم اطلاعيه‌ داده بوديم و ميهمان‌ها به بهشت‌زهرا آمده بودند، از آن‌ها خواهش کردم که کار ما را زود راه بياندازند. گفتند: همان که تير خورده را می‌گوييد. ظاهرا ما از تير خوردن او مطلع نبوديم. بعد از اين که از من تعهد گرفتند که ما حق شکايت از کسی را نداريم، نامه‌ای دربسته را به ما دادند و ما به پزشکی قانونی کهريزک رفتيم. نامه را داديم. گفتند: کجای ايشان تير خورده؟ گفتيم نمی‌دانيم؟ گفتند در نامه اين‌طوری نوشته است. هر کاری کرديم باز هم جنازه را ندادند و ما به بهشت زهرا رفتيم و ميهمان‌ها را به رستوران برديم و از آن‌جا قبل از اين که جنازه را دفن کنيم به مجلس ترحيم رفتيم.

پدر مرحوم نجفی در ادامه گفت: فردا دوباره رفتيم و گفتند: تشخيص هويت نشده، دوباره جنازه را به پارک‌شهر بردند و بعد از تشخيص هويت گفتند: تشخيص اسلحه‌شناسی نشده و بايد انجام شود، باز هم جنازه را ندادند

پدر مرحوم نجفی افزود: «فردا با يک مأمور به پزشکی قانونی کهريزک رفتيم و ساعت ۱ بعد از ظهر جنازه را به ما تحويل دادند و ما آن را به بهشت‌زهرا برديم و دفن کرديم و چون می‌ترسيديم که برای اعضای خانواده مشکلی ايجاد شود، در اطلاعيه مجلس ترحيم از چگونگی فوت پسرم چيزی نگفتيم. الآن هم اين ترس را داريم

پدر مرحوم نجفی در پايان خطاب به مهدی کروبی گفت: «بعد از اين که متوجه شديم جناب‌عالی پيگير مسائل مربوط به کشته‌شدگان و آسيب ديدگان حوادث بعد از انتخابات هستيد، دلگرم شديم و به خدمتتان آمديم تا اجازه ندهيد خون فرزند ما پای‌مال شود

در ادامه، آيت‌الله مهدی کروبی ضمن عرض تسليت به خانواده مرحوم محمود رئيسی‌نجفی و آرزوی غفران الهی برای آن مرحوم گفت: «متأسفانه در حوادث دردناک پس از انتخابات، تعدادی از هم‌وطنان و فرزندان عزيز ما به‌ناحق مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و برخی از آنان همانند مرحوم محمود رئيسی‌نجفی در اثر اين تعديات جان خود را از دست دادند و خانواده خود و ملت ايران را داغدار کردند

کروبی در ادامه با اشاره به اهميت جان انسان گفت: «در قرآن کريم قتل به‌ناحق يک انسان، معادل قتل همه انسان‌های روی زمين قلمداد شده است؛ زيرا وقتی يک انسان مظلومانه و به‌‌ناحق کشته می‌شود، در حقيقت زمينه قتل به‌ناحق ساير انسان‌ها نيز فراهم می‌آيد

دبيرکل حزب اعتماد ملی با اشاره به ضرورت اهتمام مسؤولان به جبران خسارت‌های وارده گفت: «علی‌(ع) وقتی می‌شنود که جواهرات يک زن يهودی که در سايه حکومت او زندگی می‌کند، به غارت رفته است به مسجد می‌آيد و در حالی که ناله او بلند است، فرياد بر می‌آورد که اگر يک مسلمان با شنيدن چنين ظلمی از شدت ناراحتی بميرد، شايسته است و جای هيچ‌گونه ملامتی برای او نيست

کروبی افزود: «يقينا جان انسان‌ها و جوانان رشيد و مسلمانی که در اين حوادث، بی‌گناه کشته شدند، بسيار ارزشمندتر از جواهرات يک زن يهودی است و مسؤولان کشور مکلفند که بدون هيچ مجامله و پرده‌پوشی، پاسخگوی اين جنايات باشند و متجاوزان به جان، مال و عرض مردم را به سزای اعمالشان برسانند تا التيامی بر دردهای خانواده‌های داغديده و ملت بزرگوار ايران باشد

کروبی در پايان ضمن توصيه خانواده مرحوم محمود رئيسی‌نجفی به صبر جميل، گفت: «من نيز نهايت تلاش خود را می‌کنم که از همه خانواده‌های داغدار از جمله خانواده مرحوم رئيسی‌نجفی، حمايت کنم و در راستای احقاق حق آنان بکوشم

لازم به ذکر است علاوه بر پدر،ُ پدر زن و همسر مرحوم محمود رپيسی نجفی آقای رحمت الله بيگدلی عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی نيز در اين جلسه حضور داشتند.

حزب اعتماد ملی: "محمود رئیسی نجفی" ۲۵ خرداد ماه جاری در میدان آزادی تهران هدف گلوله قرار گرفته‌است.




انفجار حزب جمهوری اسلامی - کودتای 22 خرداد

از آن 72 تن، رسیدیم به این 72 تن

علیرضا بهشتی فرزند آیت الله بهشتی و سخنگوی کمیته پیگیری امور زندانیان و جانباختگان کودتای 22 خرداد اعلام داشت که با اضافه شدن نام سه تن دیگر به لیست قربانیان این کودتا، اکنون هویت 72 قربانی اعتراض به کودتای انتخاباتی مشخص شده است. برخلاف ادعای فرمانده کل سپاه و فرمانده بسیج، هیچیک از این قربانیان عضو بسیج نبوده اند و چنانچه آنها اطلاع دارند کسانی از میان بسیجی ها نیز کشته شده اند، نام و مشخصات آنها را در اختیار این کمیته قرار بدهند تا به لیست 72 نفره اضافه شود. فرمانده سپاه مدعی کشته شدن 29 در حوادث پس از کودتاست که بنا بر ادعای وی 13 تن از آنها عضو بسیج و 7 نفر دیگر سابقه فعالیت در بسیج داشته اند.

حسین طائب، فرمانده بسیج نیز مدعی است که 8 عضو بسیج در این حوادث کشته شده اند. هنوز مشخص نیست که آمار کمیته پیگیری امور زندانیان و جانباختگان کودتای 22 خرداد شامل کشته شدگان شهرهای دیگر ایران نیز می شود و یا این آمار تنها مربوط به شمار قربانیان تهران است. از جمله پیشنهادهائی که همچنان به قوت خود باقی است، تشکیل دو کمیته و یا یک بانک اطلاعاتی درباره کودتای 22 خرداد و همچنین قربانیان و زندانیان و شکنجه شدگان و تجاوز شدگان این کودتاست که شناسائی بازداشتگاه های مخفی را نیز شامل می شود.

با توجه به ادامه اقدامات کودتائی دولت برای تثبیت کودتا و خطراتی که هنوز در پیش است، بهترین گزینه، تشکیل این بانک اطلاعاتی در دو واحد همزمان – در داخل و خارج از کشور- است.

در انفجار حزب جمهوری اسلامی 72 تن بعنوان یاران آیت الله حسینی بهشتی کشته شدند و در کودتای 22 خرداد نیز 72 از یاران میرحسین موسوی کشته شدند. خود موسوی، که پیوسته درکنار آیت الله بهشتی حرکت می کرد نیز از جمله افرادی بود که بصورت بسیار اتفاقی از انفجار حزب جمهوری اسلامی جان بدر برد.

بهانه های کودتا به اعتراف فرمانده سپاه بنابر ادعای سرلشگر عزیز جعفری، انتخابات تبدیل به یک خطر شده است. چون می خواستند اختیارات رهبر را محدود و

انتشار بخش هائی از سخنرانی سرلشگر عزیز جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران در جمع پیشكسوتان جنگ با عراق، روز گذشته توسط بسیاری از خبرگزاری های جهان، بعنوان مقابله رسمی و علنی با محمد خاتمی مخابره شد.

این سخنرانی را ابتدا خبرگزاری وابسته به ستاد کودتا، یعنی خبرگزاری فارس مخابره کرد و سپس توسط دیگر خبرگزاری ها و سایت های خبری داخل کشور نیز انتشار یافت. با آنکه عموما روی آن بخش از سخنان فرمانده کل سپاه تاکید شده که مربوط به ادعاهائی درباره محمد خاتمی است، اما این مسئله یکی از چند نکته مهم و شاید ضعیف ترین نکته ای باشد که عزیز جعفری در سخنرانی خود مطرح کرده است.

ما آن بخش از "جان کلام" عزیز جعفری را به نقل از خبرگزاری فارس خلاصه کرده و عینا منتشر می کنیم، اما قبل از آن به این نکات توجه همگان را جلب می کنیم:

1- این سخنرانی اعتراف صریح به کودتای 22 خرداد و دلیل و انگیزه آنست.

2- این سخنرانی که کپی برداری از مقالات حسین شریعتمداری در کیهان است، به معنای مخالفت گروه فرماندهان کودتاچی با انتخابات بعنوان یک نقطه ضعف و خطر برای ادامه سلطه نظامی ها بر کشور است.

3- این سخنرانی به برگ های بازجوئی زیر شکنجه فعالان سیاسی اشاره دارد که از پایان روز رای گیری، یعنی 22 خرداد و آغاز کودتا دستگیری آنها شروع شد. فرمانده سپاه در جریان جزئیات این اعتراف گیری ها قرار دارد و مستند به آنها سخنرانی کرده است.

4- فرمانده سپاه درحالی به اعترافات زیر شکنجه و زعم خود "بحث آزاد" در سلول انفرادی اشاره و استناد می کند که تقریبا هیچ مرجع مذهبی غیر وابسته به کودتای 22 خرداد اعتباری برای این اعترافات قائل نشده است. این سخنان سرلشگر عزیز جعفری یکبار دیگر با وضوح بیشتر نشان داد که فرماندهان نه تنها در برابر مراجع مذهبی صف کشیده اند، بلکه مقابله با آنها را آغاز کرده اند و می روند به آن سمت که بساط مرجعیت را درایران برچینند.

5- در این سخنان و سخنرانی به نکاتی بعنوان دلائل کودتا علیه نتیجه واقعی انتخابات 22 خرداد اشاره می شود، که اتفاقا نوعی واقع بینی و یا اعتراف به واقعیت است. این که رهبر را تبدیل به شاهنشاه آریامهر کرده اند، این که او پاسخگو به هیچکس نیست، این که باید اختیارات سلطنتی او را محدود و کنترل کرد، این که او سرنوشت خویش را به سرنوشت احمدی نژاد پیوند زده است. این که او بنابر حال و روز و موقعیت و خواست خویش مملکت را هر چند وقت یکبار به یک سمتی می کشد.

اینها نکاتی است که سرلشگر عزیز جعفری بعنوان اعترافات ابحطی و بعنوان اتهام محمد خاتمی و آیت الله خوئینی ها مطرح می کند. اما واقعیت اینست که چه خاتمی و یا خوئینی ها گفته باشند و چه آنها نگفته باشند، چه در دهان ابطحی گذاشته باشند که اعتراف کند و چه نگذاشته باشند و چه شنودی در کار بوده باشد و چه نباشد، درد کشور و جمهوری اسلامی اتفاقا همین است. یعنی انقلاب شد که این بساط جمع شود و اکنون علی خامنه ای و باند نظامی که اطراف او جمع شده اند این بساط را دوباره پهن کرده است.

ما نمی دانیم عزیز جعفری، با توجه به سن و سال و سابقه ای که در امور پشت پرده جمهوری اسلامی دارد تا چه حد در جریان مسائل و امور پشت پرده جمهوری اسلامی در سالهای دهه اول آنست. دورانی که امثال میرحسین موسوی و خوئینی ها، همطراز خامنه ای مصدر امور مختلف بوده اند، او رقمی نبوده که درجریان مسائل حساس پشت پرده باشد. از جمله این که نظر آیت الله خمینی برای جانشینی خود، موسوی خوئینی ها بود و اگر نبود محاصره و فریب احمد خمینی برای شهادت دروغ، آن که جانشین آیت الله خمینی شده بود خوئینی ها بود و نه خامنه ای. این را حداقل هاشمی رفسنجانی با جزئیات خبر دارد. از جمله توصیه های دو دهه گذشته به موسوی خوئینی ها مبنی بر این که کمتر در صحنه ظاهر شود، بیم از ترور او به دلیل همین مسئله و اسناد و شواهدی است که دراین باره وجود دارد. فرمانده کل سپاه دانسته و یا ندانسته برای حل همین معضل به میدان کیش شده است. معضل بر ملا شدن بحث های واقعی پیرامون جانشینی آیت الله خمینی، که حتی در مجلس بازنگری قانون اساسی که خوئینی ها عضو برگزیده آقای خمینی در آن بود و همچنین مجلس خبرگان تعیین جانشین – پس از درگذشت آیت الله خمینی- به آن اشاراتی شد.

با سخنرانی مورد بحث فرمانده کل سپاه پاسداران، این احتمال به جا و به موقع پیش آمده است که چهره هائی نظیر میرحسین موسوی و کروبی و خاتمی و صانعی و یا هر مرجع دیگری با صراحت بگویند که دایره اختیارات سلطنتی رهبر باید محدود شود. این صراحت بیان، دیگر جائی برای اعتراف گیری و کشف توطئه باقی نمی گذارد. جلوگیری از احیای نظام سلطنتی نه تنها توطئه نیست، بلکه عین خدمت به مردم وانقلاب است.

اگر از هم اکنون با صراحت چنین مسئله ای طرح نشود، فرماندهان سپاه بزودی مجلس خبرگان را نیز منحل خواهند کرد و خود مستقیم تر سکان رهبری را بدست خواهند گرفت و ساختار حکومت های پاکستان و ترکیه در ایران شکل قطعی به خود خواهد گرفت.

فشرده سخنرانی فرمانده کل سپاه را پس از این توضیحات و در همین شماره پیک نت بخوانید.

اطلاعیه مجمع روحانیون مبارز، در برابر سخنرانی فرمانده کل سپاه عظمت گذشته سپاه ابزاری علیه اسلام و انقلاب شده

سایت خبری امروز، به نقل از روابط عمومی مجمع روحانیون مبارز، اطلاعیه این مجمع را که روز یازدهم شهریور و در ارتباط با سخنرانی سرلشگر عزیزجعفری فرمانده کل سپاه پاسداران صادر شده منتشر کرد. در این اطلاعیه آمده است:


«فرمانده سپاه با دروغی بزرگ و تهمتی ناروا نسبت به حجة الاسلام و المسلمین خاتمی و آیت الله موسوی خوئینی، علاوه بر اینکه بی اعتباری به اصطلاح اعترافات افراد دستگیر شده را بیش از پیش نشان داد، به نهاد ارجمند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که عظمت گذشته آن اینک ابزاری در جهت توجیه سیاست های نادرست و انجام اقدام های ناسازگار با مبانی و ارزش های اسلام و انقلاب شده است جفا کرد.

آیا انتظار از مدعی العموم جدید(دادستان جدید کل کشور محسنی اژه ای) برای نشان دادن عکس العملی مناسب نسبت به این اتهام و دروغ پردازی و موارد مشابه آن که موجب تشویش افکار و تحریک بعضی افراد و زمینه ساز اجرای برنامه های خطرناک می شود، به خصوص با توجه به وعده رئیس محترم قوه قضائیه برای برخورد با تخلفات از هرکس و در هر مقام، انتظاری نا به جاست؟ به امید آنکه این انتظار شرعی و به حق، هر چه سریع تر جامه عمل پوشیده و این روند اقدامات مغایر با مصالح کشور و منافی با اخلاق و دین و قانون متوقف گردد.»