hamid reza baratiyanجنبش به امید ایرانی آزاد... ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم . موجیم که آرامش ما عدم ماست پيام سروش...كه هر هفته اخبار مهم داخلى و خارجى كشور عزيزمان ايران را به همراه تصوير و فيلم به صمع و نظر شما ايران داخل و خارج از ايران ميرساند با پاكى كلام و حفظ آزادى بيان همبستگی بزرگ وبلاگ نویسان با دانشجویان در بند دانشگاه
جنبش به امید ایرانی آزاد... ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم . موجیم که آرامش ما عدم ماست پيام سروش...كه هر هفته اخبار مهم داخلى و خارجى كشور عزيزمان ايران را به همراه تصوير و فيلم به صمع و نظر شما ايران داخل و خارج از ايران ميرساند با پاكى كلام و حفظ آزادى بيان همبستگی بزرگ وبلاگ نویسان با دانشجویان در بند دانشگاه
تصاویر زیر که از سوی یک سایت خبری جدیدالتأسیس با عنوان تصاویری تازه از بازداشتگاه کهریزک منتشر شده است، ابهاماتی را پدید آورده و ما را بر آن داشت تا در این باره بررسی بیشتری انجام دهیم.
به گزارش «تابناک»، یک منبع آگاه از مسائل مربوط به قضیه کهریزک در این باره گفت: بازداشتگاه کهریزک که در چند ده کیلومتری جنوب شرق تهران قرار دارد، در واقع همان زندان شورآباد است که در بیابانهای 15 کیلومتری شرق کهریزک واقع شده است.
این منبع آگاه با اشاره به عکسهای منتشره، آنها را جهتدار و با هدف منحرف کردن افکار عمومی از فضای واقعی آنجا دانست و در مورد هر یک از آنان توضیحاتی را به «تابناک» ارایه داد.
1) این عکس اساسا نامربوط است و ربطی به محوطه بازداشتگاه کهریزک ندارد.
) عکس دوم واقعیت دارد و نمایی کلی از بازداشتگاه را نشان میدهد. در گوشه سمت چپ این عکس، مخزن گازوئیلی دیده میشود که سوخت مورد نیاز موتورخانه بازداشتگاه را تأمین میکند. محوطه سبز رنگ روبهروی این مخزن، مربوط به موتورخانه است که درست در زیر آن و در عمق 1.5 تا 2 متری از سطح زمین دو قرنطینه وجود دارد که یکی از آنها، ویژه نگهداری اراذل و اوباش بوده و بازداشتیهای اخیر را نیز در قرنطینه دوم نگهداری میکردهاند و این در حالی است که در این عکسها، هیچ اشارهای به آنها نشده؛ ضمن آنکه دود گازوئیل حاصل از کارکرد موتورخانه که شبها فعال بوده هم مستقیم به داخل این قرنطینهها میرفته است.
نکته دیگر در این عکس، مربوط به کولرهاست، به گونهای که در واقع این کولرها اساسا کار نمی کردهاند.
3) این عکس محوطه بیرونی پادگان آموزشی یگان ویژه ناجا را نشان میدهد که بازداشتگاه مذکور، همان ساختمان سفید رنگ زیر میله پرچم است و در واقع، در گوشهای از همین پادگان واقع شده است.
4) در گوشه سمت چپ بالای این عکس تپههایی دیده میشود که در پشت آنها یکسری کانکس هست که مربوط به نگهداری زنان ویژه بوده که در ماجرای خاک سفید دستگیر شده بودند.
5) سمت چپ این عکس همان سوله موسوم به قفس است که برخی از بازداشتیهای مربوط به طرح امنیت اجتماعی را در آنجا نگهداری میکردهاند و فاقد دستشویی و حمام دایمی در شبانهروز بوده و زندانیان تنها ساعات محدودی به آنها دسترسی داشتهاند.
6) در این تصویر تلاش شده تا عکسی تیره و تار گرفته شود تا عمق کثیفی و غیر بهداشتی بودن این سرویسهای بهداشتی مشخص نباشد.
7) این عکس به خوبی تراکم بازداشتیها را در یک قفس نشان میدهد و این تازه پس از این همه پیگیری و دستوراتی است که از سوی مقامات گوناگون و به ویژه رهبر انقلاب صادر شده است.
در این عکس آن دو درب انتهایی همان سرویس های بهداشتی عکس قبلی هستند که البته در بعضی از ساعات شبانه روز در اختیار بازداشت شدگان قرار میگرفته است.
اما نکته مهمی که در این گزارش تصویری سعی شده از آن غفلت شود، آن است که اساسا جنایاتی که در این بازداشتگاه رخ داده و قلب ملت را جریحهدار کرده، به طور کل در هیچ یک از فضاهای این تصاویر رخ نداده و همگی مربوط به همان قرنطینههایی است که هیچ عکسی از آنها منتشر نشده است.
رهبر جمهوری اسلامی روز یکشنبه با صدور حکمی سرتیپ پاسدار محدرضا نقدی را به عنوان فرمانده بسیج و حسین طائب به عنوان معاون جدید اطلاعات سپاه پاسدارن منصوب کرد.
آیت الله خامنه ای حکم خود از محمدرضا نقدی به عنوان "سردار سرتیپ بسیجی" نام برد و از وی خواست با توجه به "تعهد و شایستگی و تجارب ارزنده" خود ""انتظارات گفته شده" را برآورده کند.
در حکم سردار نقدی که توسط رهبر جمهوری اسلامی انشاء شده، آمده است: "بنا به پیشنهاد فرمانده کل سپاه و نظر به تعهد و شایستگی و تجارب ارزنده جنابعالی شما را به سمت رئیس سازمان بسیج مستضعفین منصوب می کنم. همت و تلاش را بر ایجاد زمینه های لازم برای حضور قویتر و سازمان یافته تر مردم بویژه جوانان عزیز در صحنه های مورد نیاز انقلاب اسلامی قرار دهید و انتظارات گفته شده را برحرکت علمی و نو از جمله در بسیج اقشار، برآورده سازید."
شخص اول نظام جمهوری اسلامی همچنین از حجت الاسلام طائب که در یک سال گذشته فرماندهی بسیج را بر عهده داشته و نیروهای تحت امرش در سرکوب معترضان به نتایج اعلام شده انتخابات نقش اصلی را داشته اند به خاطر "تلاش های مخلصانه" اش تشکر کرد.
علاوه براین رهبر جمهوری اسلامی محمد حسین زاده حجازی جانشین محمدعلی جعفری در فرماندهی سپاه را به سمت معاون آماد و پشتیبانی و تحقیقات صنعتی ستاد کل نیروهای مسلح منصوب کرد. وی همچنین سرتیپ پاسدار حسین سلامی را به جای حجازی به عنوان جانشین فرمانده کل سپاه و سرتیپ پاسدار امیرعلی حاجی زاده را نیز به به سمت فرماندهی "نیروی هوا - فضای سپاه پاسداران" منصوب نمود.
متخصص شکنجه در تمامی سطوح
سرتیپ پاسدار محمدرضا نقدی متولد شهر نجف در عراق است و پس از انقلاب به ایران آمده و به عضویت مجلس اعلای شیعیان عراق در آمد.
محمد رضا نقدي در سال 1372 توسط آيت الله خامنه اي به عنوان معاوناطلاعات نيروي قدس منصوب شد، اما با فاصله کمي از اين انتصاب فرماندهحفاظت اطلاعات نيروي انتظامي گشت و با درجه سرتيپي از نيروي قدس به نيرويانتظامي منتقل شد. او برخي از همکاران سابقش را به نيروي انتظامي منتقلکرد و آنجا را به محلي براي فشار بر کارگزاران و بخصوص شهردار پرقدرتتهران، غلامحسين کرباسچي تبديل کرد. نقدي در حفاظت اطلاعات تعدادي ازشهرداران مناطق مختلف تهران را دستگير و براي مدتي طولاني آنها را درزندان انفرادي و مورد شکنجه شديد قرارداد. نقدي در جلسه پرسش و پاسخ خودش با نمايندگانمجلس اين موضوع را چنين توضيح داده است: "روزي آقاي رازيني رياست محترمدادگستري تهران مرا به دفترش دعوت کرد وقتي که رفتم ايشان توضيح دادند کهپرونده اي هست که مربوط مي شود به فساد مالي در شهرداري تهران و ابعادمالي آن بسيار گسترده است ما هم به دلايلي صلاح نمي دانيم که پرونده را بهدست ديگر ضابطين ، همچون وزارت اطلاعات و اداره آگاهي بدهيم و مي خواهيماين را به شما بسپاريم چرا که هم بازداشتگاهي مطمئن داريد و هم پرسنل تانامين هستند.آن روز من به آقا ي رازيني گفتم ما آماده هستيم، ولي اگر بهميدان بياييم تا آخر هستيم. مبادا شما در وسط کار بر اثر فشارهاي سياسيکنار بکشيد؛ که آقاي رازيني هم گفتند اراده ما هم بر اين است که اين قضيهجدي بگيريم و حتي مقام معظم رهبري هم فرموده اند که با اين مفسده جديبرخورد شود."
پرونده شهرداران تهران که تقريبا سنگين ترين عمليات اطلاعاتي و قضائيدر برخورد با مسائل سياسي بود، نام نقدي را در سطح عمومي مطرح کرد. در اينپرونده 164 شهردارو کارکنان شهرداري تهران در مدت سه ماه در بازداشتگاهوصال و يکي دو محل ديگر احضار و بازداشت و بازجويي شدند.
یکی از شهرداران مناطق تهران پس از آزادی در نامه ای به نمایندگان مجلس پنج درباره نقش محمدرضا نقدی در شکنجه و اعتراف گیری در بازداشتگاه مخوف وصال نوشت "بازداشتگاه ما وصال نام داشت و من در سلول 130 انفرادی بودم. محل سلول من چهار طبقه زیر زمین بود. از بلندگوی بازداشتگاه که در تمام سلولها صدای آن پخش می شد مدام یا صدای ضجه و گریه و روضه خوانی پخش می شد یا قرآن. وضع غذای بازداشتگاه هم بسیار نامطلوب بود و در مدت 65 روزی که من در انفرادی بودم همواره غذا یا تکه نانی خشک و چند خرما بود یا سوپی که بیشتر به آب گرم و گوجه و چند لوبیا شباهت داشت. شکنجه اصل ثابت تمامی بازجویی هایم بود، بازجوی من که خود را ایمان معرفی می کرد با کابل بر پشتم میزد و با هر ضربه یا زهرا و یا حسین میگفت. آقای نقدی در تمام جلسات شکنجه خود شخصا حضورداشت و همواره زیر ضربات کابل از من می خواست تا اعتراف کنم و کتبا بنویسم که با خانم ز- م منشی محل کارم روابط نامشروع داشته ام."
دیگر همکار محمدرضانقدی در این پروژه مسعود صدر الاسلام معاون وقت اطلاعات نیروی انتظامی بود که در حال حاضر با نام طه طاهری معاون اسماعیل احمدی مقدم در ستاد مبارزه با مواد مخدر است.
نقدی همچنین در جریان ضرب و شتم عبدالله نوری و عطاء الله مهاجرانی دو وزیر کابینه خاتمی نقش داشت. در جریان آن حادثه، فائزه هاشمی فرزند هاشمی رفسنجانی افشا کرد که شخص نقدی در صحنه درگیری حاضر بوده و تهاجم نیروهای انصار حزب الله به دو وزیر اصلاح طلب را هدایت می کرده است.
نقدی و صدرالاسلام از جمله فرماندهانی بودند که پس از افشای قتل های زنجیره ای و تغییر وزیر اطلاعات در سال 77 ، با جذب بخشی از عناصر برکنار شده تیم سعید امامی هسته اولیه اطلاعات موازی و برخورد با اصلاح طلبان را تشکیل دادند.
محمدرضا نقدی همچنین در سازماندهی و تامین مالی گروه انصار حزب الله و سایر نیروهای لباس شخصی نقش قابل تاملی داشت و در حمله گروه انصار همزمان با یگان های ویژه به کوی دانشگاه درفاجعه 18 تیر 78 نقش آفرینی کرد.
با خبرساز شدن بیش از حد نقش نقدی در خشونت و هدایت گروه های فشار، و همچنین نقش او در شکنجه شهرداران مناطق تهران، سرانجام وی به یک مقام لجستیک (معاون تحقیقات صنعتی) در ستاد كل نیروهای مسلح منتقل شد.
در سال 84 محمود احمدی نژاد محمدرضا نقدی را به عنوان معاون خود و رئیس ستادمبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب کرد اما یک هفته پس از آنکه نقدی سیدرستم آقاخان، اسپانسر مالی ستادهای احمدی نژاد را به عنوان قاچاقچی معرفی کرد، با برخورد تند احمدی نژاد مواجه و از ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز برکنار شد.
اطلاعات موازی به طائب و رمضانی سپرده شد
همزمان حسین طائب همان گونه که پیش بینی می شد به عنوان معاونت جدید اطلاعات سپاه پاسدارن منصوب شد.
خبرگزاری مهر در این خصوص گزارش داد که طائب فرمانده سابق نیروی مقاومت بسیج در ادامه تحولات ساختاری جدید در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان معاون اطلاعات کل سپاه منصوب و مشغول به کار شده است.
به این ترتیب حسین طائب، که علاوه بر عضویت در سپاهاز سابقه عضویت در وزارت اطلاعات نیز برخوردار است با انتصاب به سمت معاونت اطلاعات سپاه در کنار غلامحسین رمضانی معاون حفاظت و اطلاعات این نیرو، مدیریت دستگاه رو به گسترش اطلاعاتی – امنیتی سپاه پاسداران را شکل می دهد.
غلامحسن رمضانی علاوه بر نقش موثر خود در کودتای انتخاباتی اخیر و بازداشت های گسترده پس از انتخابات، در سال های ریاست جمهوری محمد خاتمی در مقام معاون حفاظت و اطلاعات نیروی انتظامی یکی از چهره های اصلی و پشت صحنه اطلاعات موازی بود و در بازداشت ها و مقابله با اصلاحطلبان نقش موثری داشت.
برخورد با دستگیر شدگان پرونده مشهور به وبلاگ نویسان، که با بدرفتاری شدید با بازداشت شدگان همراه بود، زیر نظر وی صورت گرفت.
نقش حسن طائب در حوادث بعد از انتخابات بسیار پر رنگ بوده است؛ از نامه منسوب به پنج تن از معاونان وزارت اطلاعات به رهبری که در آن ضمن برشمردن سوابق حسن طائب هشدار داده اند که با رویههای اخیر، وزارت اطلاعات در شرف از هم پاشیدگی است، تا اعتراف گیری های بی رحمانه از اصلاح طلبان سرشناس که به گزارش منابع موثق توسط تیم حسن طائب و با همکاری تصفیه شدگان ماجرای قتل های زنجیره ای چون "جواد آزاده""- بازجوی همسر سعید امامی - صورت گرفته است.
ادغام بسیج و نیروی زمینی سپاه، یا بعبارت دیگر محدود کردن و کنترل بیشتر بسیج، طرحی است که بدلیل نگرانی های فزاینده حکومت از این ناحیه تهیه شده است. گزارشات بسیار زیادی از گرایش اعضای بسیج به موج سبز و حتی در مواردی شعارنویسی شبانه توسط آنها وجود دارد. خامنه ای پس از فوت آیت الله خمینی و رسیدن به مقام رهبری دو اخراجی بزرگ سپاه را مجدداً به سپاه بازگرداند، "مرتضی رضائی" فرمانده سابق سپاه که بدلایل حاد اخلاقی، با حکم مستقیم آیت الله خمینی از سپاه اخراج شده بود با حکم خامنه ای به مسئولیت حفاظت اطلاعات سپاه(در تغییرات دو سال پیش وی جانشین فرمانده کل سپاه شده) گمارده شد تا تصفیه های لازم را انجام دهد. "ذوالقدر" نیز که توسط نماینده آیت الله خمینی در سپاه(عبدالله نوری)، بدلیل نقض دستورات ولایت فقیه و فعالیتهای سیاسی مغایر با اساسنامه سپاه، از سپاه رسماً اخراج شده بود، توسط خامنه ای به ریاست ستاد کل سپاه منصوب گردید.
مهمترین انتصاب خامنه ای برای مهار سرداران دوران جنگ سپاه، اعطای درجه سرلشگری به یک غیر نظامی مجهول بنام فیروزآبادی و منصوب کردن وی به فرماندهی ستاد کل نیروهای مسلح بود. در 20 سال گذشته خامنه ای بقدری پروژه های اقتصادی به سپاه واگذار کرده و سرداران سپاه بقدری پول شمارش کرده اند که سپاه اینک تبدیل به یک شرکت تجاری مسلح شده است. اداره اینهمه پروژه های میلیاردی، نیاز به شرکتهای متعدد در داخل و خارج از کشور داشته و سرداران باید با همه جور متخصصی از هر نوع مسلکی کار کرده و نشست و برخاست نموده و به سفرهای خارجی رفته و تدارکات لازم را فراهم آورند. اگر نسل اول سرداران، از خارج از کشور فقط مکه و مدینه و دمشق را دیده بودند؛ سرداران نسل دوم، بهترین هتلها و رستورانها و کافه های زوریخ و پاریس و فرانکفورت و وین و لندن را می شناسند و با طعم قهوه استارباکس و چیزبرگر مک دونالد کاملاً آشنا هستند. فرزندان بسیاری از آنها در دانشگاه های آمریکا و اروپا درس می خوانند و خانواده هایشان در ایران در شرایطی اشرافی زندگی می کنند.
در سالهای اول انقلاب، نیروهایسپاه و بسیج افرادی بودند که دارای ایمان و انگیزه بودند و با همین سلاحنیز توانستند در مقابل ارتش مجهز و قدرتمند عراق بایستند. گذشت زمان وحوادث سالهای بعد و بویژه رخدادهای پس از جنگ که با فوت آیت الله خمینی وبقدرت رسیدن رهبر جدید همزمان شد، نیروهای با ایمانی که از جنگ 8 سالهزنده باقی مانده بودند را به دو گروه تقسیم نمود. بخش اعظم آنها مسیر تازه نظام را با مسیری که نیروهای رزمنده و مدافع میهن، بخاطر آن شهید شده بودند مغایر دیده و از نظام جدا شده و بدنبال زندگی عادی خود رفته و یا در صفمنتقدین نظام قرار گرفتند. بخش اندکی نیز خود را با رفتار جدید نظام هماهنگنموده و تلاش نمودند تا عقب افتادگی های مدرکی و اقتصادی خود را جبراننمایند.
خامنه ای در دوران ریاست جمهوری خود هرگز نتوانست رابطه خوبیبا سپاه و بالتبع با بسیج که زیرمجموعه سپاه بود برقرار نماید. سپاهیانرفتار متکبرانه و سلطانی رئیس جمهور وقت را نمی پسندیدند و همچنین درگیریهای خامنه ای با آیت الله خمینی در موارد مختلف، که در 3 مورد آن منجر بهصدور اعلامیه های رسمی آیت الله خمینی و مورد عتاب قراردادن خامنه ایگردید، مزید بر علت شده بود. سپاهیان همچنین از لجبازی شدید خامنه ای برسر نخست وزیری میرحسین موسوی و دلخوری شدید آیت الله خمینی از این بابتمطلع بودند و خامنه ای را بخاطر این موضع گیری هایش و نادیده گرفتن شرایطجنگی کشور سرزنش می کردند.
در سال 1367 برای آینده سیاسی خامنه ای یکنظرخواهی صورت گرفت، برخی هواداران وی پیشنهاد داده بودند که خامنه ای پساز خاتمه دوران رئیس جمهوری بعنوان رئیس قوه قضائیه معرفی شود، تمامیفرماندهان رده های مختلف سپاه، پیشنهاد مطرح شده در این نظرخواهی راباتفاق رد کردند. کمتر از یکسال بعد از این نظرخواهی، خامنه ای که حتی درحد ریاست قوه قضائیه مقبولیت نداشت، با دست غیبی، به رهبری جمهوری اسلامیرسید. بخش وسیعی از فرماندهانی که در آن نظرخواهی به خامنه ای رای منفیداده بودند، منجمله فرمانده کل سپاه، از سپاه تصفیه شده و یا به ارگانها ووزارتخانه های دیگری فرستاده شدند و سرداران باقیمانده نیز دریافتند کهتنها راه بقا و حفظ درجه و موقعیت، تنظیم شدن با باد رهبری است.
خامنهای دو اخراجی بزرگ سپاه را مجدداً به سپاه بازگرداند، "مرتضی رضائی"فرمانده سابق سپاه که بدلایل حاد اخلاقی، با حکم مستقیم آیت الله خمینی ازسپاه اخراج شده بود با حکم خامنه ای به مسئولیت حفاظت اطلاعات سپاه(در تغییرات دو سال پیش وی جانشین فرمانده کل سپاه شده) گماردهشد تا تصفیه های لازم را انجام دهد. "ذوالقدر" نیز که توسط نماینده آیتالله خمینی در سپاه(احتمالا اشاره به عبدالله نوری است)، بدلیل نقض دستورات ولایت فقیه و فعالیتهای سیاسیمغایر با اساسنامه سپاه، از سپاه رسماً اخراج شده بود، توسط خامنه ای بهریاست ستاد کل سپاه منصوب گردید.
مهمترین انتصاب خامنه ای برای مهارسرداران سپاه، اعطای درجه سرلشگری به یک غیر نظامی مجهول بنام فیروزآبادیو منصوب کردن وی به فرماندهی ستاد کل نیروهای مسلح بود.
آنچه از سپاه وبسیج باقیماند، افرادی بودند که فاقد انگیزه اعتقادی بوده و خامنه ای رانه در جایگاه ولی فقیه و فردی دارای وجاهت شرعی و دینی، بلکه در مقام یککارفرمای بزرگ و قدرتمند می بینند. خامنه ای برای آنها مقدس نیست. در 20سال گذشته خامنه ای بقدری پروژه های اقتصادی به سپاه واگذار کرده وسرداران سپاه بقدری پول شمارش کرده اند که سپاه اینک تبدیل به یک شرکتتجاری مسلح شده است. اداره اینهمه پروژه های میلیاردی، نیاز به شرکتهایمتعدد در داخل و خارج از کشور داشته و سرداران باید با همه جور متخصصی ازهر نوع مسلکی کار کرده و نشست و برخاست نموده و به سفرهای خارجی رفته وتدارکات لازم را فراهم آورند. اگر نسل اول سرداران، از خارج از کشور فقطمکه و مدینه و دمشق را دیده بودند ولی سرداران نسل دوم، بهترین هتلها ورستورانها و کافه های زوریخ و پاریس و فرانکفورت و وین و لندن را میشناسند و با طعم قهوه استارباکس و چیزبرگر مک دونالد کاملاً آشنا هستند . فرزندان بسیاری از آنها در دانشگاههای آمریکا و اروپا درس می خوانند وخانواده هایشان در ایران در شرایطی اشرافی زندگی می کنند.
45 هزارپایگاه بسیج با فرض حداقل چهار و نیم میلیون بسیجی حقوق بگیر و 150 هزارکادر رسمی سپاه در جریانات اخیر چه خاصیتی برای نظام داشتند؟ اگر این خیلعظیم حقوق بگیران، همانند اسلاف خود، بجای ایمان به فیش حقوقی خود،اعتقادات انقلابی یا مذهبی داشتند، بدون اینکه نظام بخواهد یا نخواهد،بطور خودجوش همه اهالی محل را راه می انداختند و با راهپیمائی میلیونی درفردای روز انتخابات یا روزهای بعد از آن موازنه را بنفع خود تغییر میدادند و هیچ نیازی به باطوم و گلوله هم پیش نمی آمد. حکومت جای خالی جمعیتخودجوش مردمی را بناچار با سرکوب و تفنگ و چماق و قمه پر کرد.
حتی درروز هشتم شهریور و برگزاری تجمع مصلی تهران در یادبود ندا و سایر شهدایجنبش سبز، نیروهای سرکوبگر لباس شخصی بطور وسیعی از ماسک و نقاب استفادهکردند تا هویت خود را مخفی نگه دارند، پدیده ای که بشدت از سوی سران حکومتبا آن برخورد شد و استفاده از هرگونه ماسک و نقاب را برای نیروهایشانممنوع کردند. ولی همین حرکت آن روز، مرز وفاداری و فداکاری نیروهای بسیجبه نظام را مشخص کرد.
نیروهای بسیج فقط در سرکوب جمعیت راهپیمائیکننده ای که با دستان خالی و مسالمت آمیز به خیابانها آمده بودند مشارکتنموده و فداکاری آنها برای نظام در حد کتک زدن افراد بی دفاعی بوده که ازجمعیت جدا افتاده بودند. در راهپیمائی روز قدس نیز با وجود تدارک 2 ماههسرداران سپاه، آنچه از اینهمه حقوق بگیر انتظار می رفت برآورده نشد، جمعیترا از روستاها و پایگاههای مقاومت بسیج به خیابانهای تهران آوردند ولی ازشور و نشاطی که نشانه یک جمعیت با انگیزه و معتقد است خبری نبود.
درمورد سردارانی که درآمدهای هنگفت اقتصادی دارند، بشرطی امکان پیوستنشان بهمردم وجود دارد که درآمدی بیشتر از موقعیت فعلی اشان در انتظارشان باشد. بسیجی های حقوق بگیر نیز تا زمانی که فیش های حقوقی برقرار باشد، در خدمتظاهری حکومت خواهند بود، ولی این سیاهی لشگر عظیم و پرخرج بیش از آنکهنقطه قوت حکومت باشد، پاشنه آشیل آن است.
حکومت برای بقای خود نیاز بهفدائی دارد و کسی بخاطر پول خودش را فدا نمی کند، حفظ حکومت با حقوقبگیران بی اعتقاد امری محال است. با گسترش موج سبز و فرا رسیدن روزهای سختحکومت در آینده، باید دید که چه تعداد از این حقوق بگیران در دفاع ازحکومت خودشان را درگیر خواهند کرد.
45 هزار پایگاه مقاومت یعنی 45 هزاراسلحه خانه بی در و پیکر که اسلحه و فشنگ را براحتی در اختیار بسیجی هایپشت کرده به حکومت خواهد گذاشت و هنگامی که موازنه وضعیت بزیان رژیم تغییرپیدا کند، بسیاری از همین بسیجیان برای اینکه با حکومت هم سرنوشت نشوندبسوی مردم خواهند آمد و آنروز روز حسرت و ندامت حکومت از ایجاد اینهمهپایگاه بسیج و این تعداد اسلحه توزیع شده خواهد بود. اگر هم بخواهند اسلحهها را از پایگاههای مقاومت جمع آوری کنند، این پایگاهها همزمان با خروجاسلحه ها غیب شده و ناپدید خواهند شد.
طرح عجولانه حکومت برای ادغامنیروی مقاوت بسیج و نیروی زمینی سپاه نیز برآمده از همین احساس خطر است. در این پروسه، بسیاری از پایگاههای بسیج برچیده شده و تعدادی از اعضایفعال بسیج به استخدام نیروی زمینی سپاه درآمده و باقیمانده اعضای فعال،بهمراه اعضای نیمه وقت و اعضای افتخاری بسیج به نیروی احتیاط منتقل خواهندشد و عملاً از دور حذف می شوند. نیروی احتیاط فقط در مناسبت های مختلف نظیرراهپیمائی روز قدس و 22 بهمن و احیاناً برخی از مانورهای نظامی فراخوانیمی شوند و بازای شرکت در چنین مراسم و مانورهایی به آنها دستمزد پرداخت میشود.
ادغام بسیج و نیروی زمینی سپاه، یا بعبارت دیگر محدود کردن وکنترل بیشتر بسیج، طرحی است که بدلیل نگرانی های فزاینده حکومت از اینناحیه تهیه شده است. گزارشات بسیار زیادی از گرایش اعضای بسیج به موج سبز و حتی در مواردی شعارنویسی شبانه توسط آنها وجود دارد و این در حالی استکه بسیاری از اعضای فعال بسیج، بدلیل نیازی که به حقوق دریافتی خود دارنداز ابراز نظر علنی خودداری نموده و تلاش دارند گرایشات واقعی خود را پنهاننموده و خود را موافق حکومت و سیاستهای آن نشان دهند.
نگرانی شدیدحکومت بخاطر ماههای آینده است که همه برآوردها نشان می دهد موج نارضایتی واعتراضات مردمی شدت خواهد گرفت و در چنان شرایطی، نیروهای بسیج که بیشتراز کادر سپاه، در میان مردم و متأثر از آنها هستند، سریعتر جذب اعتراضاتسراسری شده و با اسلحه به مردم خواهند پیوست.
حکومت در مقابل سه جبههقرار گرفته است، جبهه موج سبز، جبهه مشکلات داخلی و جبهه مواجهات بینالمللی، و برای پیروزی در جبهه اول بسرعت در حال سازش و حل وفصل و چارهجوئی در جبهه مشکلات داخلی و جبهه مواجهات بین المللی است. حکومت می داندکه در ماههای آینده بدلیل طوفان مشکلات شدید اقتصادی که در پیش دارد، اصلیترین جبهه اش رویاروئی با مردم ایران است. حکومت بسرعت در پرونده هسته ایعقب نشینی می کند تا از فشار بین المللی رها شود و همچنین قصد دارد تااختلافات داخلی خودش و نقص های درونی رژیم را برطرف نماید. موج جابجاییافراد و طرح های ادغام در همین راستا هستند.
البته بر خلاف تفکر حکومت،جنبش سبز برای پیوستن بسیجیان به موج مردم شرط دارد، و شرط اصلی این استکه اگر مایل به پیوستن به جنبش هستند باید بدون اسلحه به آغوش مردمبیایند. موج سبز نیازی به اسلحه و خشونت ندارد. گرچه در روزهای سخت آینده، کودتاچیان عمدتاً با زبان گلوله با مردمصحبت خواهند کرد ولی موج سبز باید همچنان بر مبارزه بدون خشونت پافشارینماید
مهدی یزدانی خرم، دبیر سرویس ادب و هنر روزنامه اعتماد ملی پس از چند ساعت بازداشت آزاد شده است.
سحام نیوز، خبرگزاری نزدیک به مهدی کروبی از بازداشت آقای یزدانی خرم به وسیله نیروهای لباس شخصی در مقابل نشر چشمه، نزدیک به دفتر روزنامه اعتماد ملی در عصر چهارشنبه خبر داد.
او سومین روزنامه نگار اعتماد ملی است که پس از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت می شود.
پیش از این نیز خبرگزاری ها از بازداشت میرحمید حسن زاده و رضا نوربخش خبر داده بودند.
آقای حسن زاده پیش از این مدیرعامل خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، بوده است و در مبارزات انتخاباتی امسال از اعضای گروه رسانه ای میرحسین موسوی و مدیر سایت خبری قلم بود.
پرونده تعدادی از دانشجویان معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در دانشگاه شیراز در دست بررسی است
رئیس دانشگاه شیراز نسبت به الله اکبر گفتن های شبانه دانشجویان اعتراض کرده و گفته است "برخی که قصد اخلال در دانشگاه را دارند شبها در حد چند دقیقه الله اکبر می گویند و ایجاد اخلال می کنند."
محمد هادی صادقی رئیس دانشگاه شیراز در گفتگو با خبرگزاری مهر خواستار برخورد ده تا پانزده دانشجویی شده است که به گفته وی این دانشجویان "باعث ایجاد اخلال و بی نظمی هایی در خوابگاههای دانشگاه (شیراز) شده اند."
الله اکبر گفتن های شبانه بعد از اعلام نتایج انتخابات در شهرهای مختلف شروع شد و معترضان به نتایج انتخابات در ساعات معینی در طول شب پشت بام رفته و شعار الله اکبر سر می دهند.
آقای صادقی همچنین می گوید پرونده 20 تا 30 نفر از دانشجویان در کمیته انضباطی به خاطر اتفاقات پس از انتخابات در حال بررسی است.
بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری اعتراضاتی در برخی دانشگاهها نظیر دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتی اصفهان و دانشگاه شیراز انجام شد و پرونده ای که رئیس دانشگاه شیراز به آن اشاره کرده، به دانشجویانی مربوط می شود که در این اعتراضات حضور داشتند.
به گفته رئیس دانشگاه شیراز پرونده دانشجویان در کمیته انضباطی این دانشگاه در حال بررسی است.
در حالی پرونده هایی برای برخی دانشجویان معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در کمیته های انضباطی تشکیل شده، اعتراضات در دانشگاهها با شروع سال تحصیلی ادامه یافته و در روز بازگشایی دانشگاهها گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران در محوطه این دانشگاه دست به تجمع زدند. اتفاق مشابهی نیز در برخی دانشگاهها از جمله دانشگاه صنعتی شریف رخ داد.
بعد از این وقایع، معاونت دانشجویی وفرهنگی دانشگاه تهران به دانشجویان ساکن کوی این دانشگاه هشدار داد که حق برگزاری تجمع ندارند و در صورت شرکت در تجمعات بدون مجوز با آنها برخورد خواهد شد.
در پی اعتراضات گسترده ماه های اخیر به نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، برخی مقام های جمهوری اسلامی نسبت به بروز اعتراضات دانشجویی همزمان با بازگشایی دانشگاه ها ابراز نگرانی کردند و حتی گفته شد که برخی مقام ها موضوع تعطیلی دانشگاه ها برای یک ترم را مطرح کردند که این خبر از سوی مقام های رسمی تکذیب شد.