۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه


شعار های مرگ بر خامنه ای روز به روز در تهران رو به افزایش است تا جایکه این گونه شعارها در ابعاد بزرگ در مراکز تفریحی و وپر رفت و آمد بر روی دیوار ها نقش بسته است.

از تاج زاده هیچ خبری نداریم


محتمشی پور، همسر مصطفی تاج زاده در گفت و گوی کوتاهی با روز تاکید کرد«با اینکه ما هر روز پیگیر هستیم که خبر تازه ای از آقای تاج زاده به دست بیاوریم، اما هنوز تلاش هایمان نتیجه ای نداشته است. بعداز ملاقات والدین آقای تاج زاده با ایشان، ما هیچ اطلاعی از آقای تاج زاده نداریم.»

خانم محتشمی پور درباره پخش شایعاتی مبنی بر برگزاری دادگاه غیرعلنی برای آقایان تاج زاده، میردامادی و نبوی گفت:"ما هم شایعاتی دراین زمینه شنیده بودیم که قرار بوده چنین دادگاهی برگزار شود اما بنا بر اطلاعات ما این مساله در حال حاضر منتفی شده است و مشخص نیست درآینده چه اتفاقی بیفتد."

محتشمی پور افزود:"این روزها و بعد از بازداشت عجیب و غریب عاطفه امام – فرزند جواد امام، عضو بازداشتی شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب – خانواده زندانیان در شرایط خاصی قرار دارند. از طرفی بعد از تغییرات در قوه قضاییه و آمدن رییس جدید و تعویض برخی پست ها، ما همه امیدوار شدیم و در واقع به تغییرات در قوه قضاییه اعتماد کردیم، اما از طرف دیگر برخوردهایی از این دست خانواده ها را در شرایط خاصی قرار می دهد."

محتشمی پور اضافه کرد:"بعد از تغییراتی که در قوه قضاییه اتفاق افتاد، ما بر این تصور بودیم که کادر جدید قوه قضاییه می تواند کمک حال خانواده زندانیان باشد. به همین دلیل ما نیز به ایشان اعتماد کردیم و کارهای خود را از طریق مراجع قانونی و قوه قضاییه پیگیری می کنیم. امیدواریم مسوولان قوه قضاییه نیز پاسخ این اعتماد خانواده زندانیان را بدهند.

سیستم در بحران

گاهی اوقات تعریف کردن یک داستان قدیمی مفید، از خلق کردن یک داستان جدید غیرمفید ضروری تر است. حتما فکر می کنید می خواهم داستان آن دزدی را تعریف کنم که یک شب رفته بود برای دزدی و داشت قفل یک مغازه را با اره می برید، در همین موقع یک مامور نیروی انتظامی که داشت از کهریزک می آمد تا به مصرع دوم بیت اول آقا برود، آقای دزد را دید و چون دزد مذکور نه دستبند سبز داشت و نه شال سبز دستگیرش نکرد و فقط از او پرسید: آقای دزد! داری چکار می کنی؟ دزد مذکور گفت: دارم ویولون می زنم. مامور نیروی انتظامی پرسید: پس چرا صدایش در نمی آید؟ دزد گفت: صدایش فردا در می آید......... بله، درست حدس زدید، می خواستم همان داستان را تعریف کنم، یعنی تعریف کردم. دقیقا همین است. گاهی اوقات صدای ویولونی که داریم می زنیم فردا درمی آید، به همین دلیل دلمان را خوش نکنیم که چون هیچ کس صدای قضیه را امروز نشنیده، پس هیچ اتفاقی هم نیافتاده است.

مثلا، آقای خامنه ای روز 22 خرداد پای صندوق های رای یک ویولون زد، الآن صدایش درآمده. حالا هی با دانشجو و استاد و شاعر دیدار می کند تا قضیه سرقت یک دولت را از یک ملت چیزمال کنند، اما فایده ندارد. یا مثلا روز سی خرداد امسال دولت کودتا هفتاد نفر را کشت، الآن تازه صدای قضیه دارد توی قم درمی آید. بالاخره ملتی که سه هزار سال تاریخ دارد، حتما سه ماه هم تاخیر دارد. ولی این از آن ماجراهاست که دیر و زود دارد، ولی سوخت و سوز ندارد. بالا بروید، پائین بیایید، باید جوابش را بدهید. البته جمع کردن مشکلات هم یک فرصتی دارد که اگر در آن فرصت کار را نکنید، دیگر چنین فرصتی تکرار نخواهد شد، مثلا اگر یک هفته بعد از کشت و کشتار سی خرداد 88 قضیه جمع می شد و احتمالا اگر به راه حل های هاشمی رفسنجانی عمل می شد، یک کاری اش می شد کرد، ولی حالا دیگر سیستم به بحران افتاده است.

این افتادن سیستم به بحران هم ماجرای مهمی است، معمولا همه حکومت ها تلاش می کنند که مواظب باشند که سیستم( همان نظام خودمان منظورمان است) وارد چرخه بحران نشود. یا امتیاز می دهند، یا یک سوپاپ اطمینان درست می کنند، یا یک مخالف را تحمل می کنند، یا با چهار نفر مشورت می کنند، بالاخره یک کاری می کنند که به قول مرحوم بازرگان وارد " تاس لغزنده" بحران نشوند. چون وقتی سیستم وارد مرحله بحرانی شد، آن وقت دیگر حکومت هر کاری بکند، ضرر می کند. اگر فضا را باز کند، ضرر می کند، اگر فضا را ببندد ضرر می کند، اگر جلوی مردم را ول کند، ضرر می کند و اگر مردم را خفه کند هم ضرر می کند.

به نظر من روزی که میرحسین موسوی بیانیه شماره یازده خودش را نوشت، کار تمام شد. یعنی علیرغم علاقه ای که با تمام وجود به این موجود دارم، به نظر من از این پس مردم می دانند باید چه کنند و اگر او را هم فردا بگیرند حکومت مشکلش حل نمی شود، من تقریبا تردید ندارم در چند روز آینده موسوی و کروبی را می گیرند، ولی این کار دیگر فایده ای ندارد. مردم راه تظاهرات کردن و مقاومت کردن و مخالفت کردن را یاد گرفتند. از طرف دیگر مشکل اصلی جمهوری اسلامی در این سالها همیشه این بود که یک جایگزین روشن و مشخص برای این وضع وجود نداشت، حالا یک جایگزین مطمئن و قابل اعتماد پیدا شده است. در یک پروسه شش ماهه بخش مفید و قابل قبول و قابل اعتماد حکومت، از بخش خطرناک و مضر و غیرقابل اعتماد آن جدا شده و مردم هم رهبری این بخش را پذیرفته اند.

امروز دادستانی پروژه مرحله دوم کودتا را شروع کرد. دفتر کروبی مورد حمله قرار گرفت و بسته شد. دفتر میرحسین موسوی هم که کار صیانت از آرای مردم را دنبال می کرد، مورد حمله قرار گرفت و اسناد و مدارک آن به سرقت رفت. مرتضی الویری و علیرضا بهشتی مسوولان دفتر صیانت آرای مردم و مشاور اول مهندس موسوی دستگیر شدند. من نمی دانم وقتی این نوشته را می خوانید میرحسین موسوی و کروبی هم دستگیر شده باشند یا نه، ولی به نظرم می رسد که وحشت تندروها از مردم عقلانیت آنان را بکلی متوقف کرده و حتی به نظر می رسد که میانه رو ها نمی توانند روند فروپاشی را متوقف کنند. واقعا نمی دانم چرا یک نفر به این آقای رهبر نمی گوید که عاقبت این برخوردها یک سقوط سنگین است.

به نظر می رسد که اگر بقول آقای خامنه ای، نخبگان( منظورم احتمالا هاشمی و بزرگان قم است) به فکر جمع و جور نکردن بیت آخر غزل خداحافظی حکومت نیفتند، رویارویی خیابانی و خانگی با دولت و حکومت جدی خواهد شد. متاسفانه حکومت می خواهد به مردمی که خودشان به موسوی رای دادند، بگوید که شما به او رای ندادید. و دائما شواهدی را به کار می برد تا به خود مردم در مورد خودشان دروغ بگوید، طبیعی است که مردم چنین دروغی را نمی پذیرند.

سیستم به بحران افتاده است. رفتارهای امروز دادستانی نشان داد که حکومت علاقه ای به نجات خودش ندارد. دستگیری رهبران اصلاحات و اعترافات اجباری آنها هیچ اثری بر جامعه نگذاشت، چون جنبش سبز محصول کارخانه اصلاحات نبود که با دستگیری مدیران آن تولیدش متوقف شود. به همین دلیل سیستم به بحران افتاد و حالا دیگر حکومت اگر برخوردش را تند کند، سرنوشت خودش را تلخ تر و سخت تر می کند و اگر برخوردش را اصلاح کند، می تواند فقط احتمال یک کناره گیری نسبتا آرام را برای تندروهای محافظه کار حفظ کند. وقتی سیستم به بحران می افتد، تازه معلوم می شود که امکانات حکومت چقدر محدود و امکانات مردم چقدر زیاد است، دولت مجبور شد مراسم شب قدر حرم امام را لغو کند، دولت جلوی حضور روحانیون بزرگ قم را در مراسم شب قدر قم گرفت.

دولت می خواهد با دستگیری کروبی و موسوی جلوی حضور سنگین و موثر سبزها را در مراسم روز قدس بگیرد. اگر کروبی باشد، مردم همه برای روز قدس خواهند رفت، اگر هم کروبی در زندان باشد، مردم با حضور گسترده تری در این مراسم حضور خواهند یافت. سیستم به بحران افتاده است و این بحران روز به روز عمیق تر و گسترده تر می شود. بحرانی که ایجاد شده است، حاصل اشتباه رهبری حکومت در انتخابات است، این اشتباه با اصرار وی و دولت کودتا علیه مردم تشدید می شود. دولت می داند که کوچکترین فضای تنفس برای مردم توفانی بزرگ را ایجاد می کند که اعتراضات بیست و دوم تا سی ام خرداد در مقایسه با آن به نسیمی می ماند.

به نظر می رسد واکنش مردم در روز قدس در شهرهای بزرگ ایران و واکنش ایرانیان خارج از کشور در نیویورک و در جریان سفر احمدی نژاد به آمریکا، فضای سیاسی را در اختیار مردم و جنبش سبز خواهد گذاشت. گفته های مسوولان حکومتی، فرماندهان سپاه و پلیس نشان داد که اعتراضات مردم در این ماهها تا چه حد حکومت را دچار وحشت کرده است، این وحشت، ترس مقدسی است، چرا که ترس یک حکومت خطاکار از مردمی است که در جستجوی عدالت و آزادی اند و اگر حکومت از مردم بترسد، چاره ای جز پذیرش حقوق مردم ندارد. ما برای ایجاد امنیت برای خودمان، زنان و مردان اسیرمان، رهبران جنبش باید حضورمان را در روز قدس در تمام شهرهای ایران هرچه گسترده تر کنیم. گفتن ندارد که جامعه ایران در روزهای گذشته، ترس حکومت را از اعتراضات خودشان فهمیده اند و می دانند که کار درست همان است که پس از 22 خرداد توسط جنبش سبز و رهبرانش اتفاق افتاد.

از سوی دیگر، ایرانیان مقیم آمریکا، کانادا و حتی اروپا، باید جلوی حضور رئیس دولت کودتا که قصد دارد با حضور در نیویورک برای خود مشروعیت کسب کند، بگیرند. اعتراض گسترده ما در نیویورک بی تردید فضای تبلیغاتی دولت کودتا را در صحنه جهانی از بین می برد و نمی گذارد تا کودتاگران از روی جسدهای مردم ایران عبور کنند و بر صندلی قدرت تکیه بزنند. دو هفته آینده روزهای مهمی برای جنبش سبز است. ما در این دو هفته باید فضای داخل و خارج از ایران را برای دولت کودتا ناامن و برای مردم امن کنیم. اطمینان داشته باشیم که تنها معادله تعیین کننده برای سرنوشت ایران حضور مردم در زندگی سیاسی کشور است.

احمدی‌نژاد در برابر دنیا


به نظر می‌رسد امیدهای باراک اوباما برای ترغیب ایران به کنار گذاشتن جاه‌طلبی‌های هسته‌ای، پس از اینکه بازرس هسته ای سازمان ملل اقرار کرد که با تهران به بن‌بست رسیده است و احمدی‌نژاد نیز مذاکرات هسته‌ای را پایان یافته توصیف کرد، به نومیدی رسیده باشد.

نمایش مقاومت آقای احمدی‌نژاد در حالی صورت می‌گیرد که هیات آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای برای بحث پیرامون شکست تهران در پاسخ به سئوالات در مورد بعد ادعا شده نظامی برنامه هسته‌ای آن کشور، در وین گردهم آمده‌اند.

رئیس‌جمهور ایران قول داد غنی‌سازی اورانیوم را حتی با وجود مهلت آخر این ماه که توسط آقای اوباما برای ایران برای ادامه مذاکرات تعیین شده است جلو برد. آقای احمدی‌نژاد در اولین کنفرانس خبری پس از سوگند برای دور دوم ریاست جمهوری گفت: «از نظر ما مسئله هسته‌ای ایران تمام شده است.»

اظهارات او تنها چند روز پس از اینکه مجلس ایران تمامی وزیران پیشنهادی به جز سه نفر آنها را مورد تایید قرار داد صورت گرفت. در حالیکه سیاست خارجی و هسته‌ای از لحاظ تکنیکی خارج ازحوزه اختیارات رئیس‌جمهور است، حمایت قوی آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر ایران از او در جریان انتخابات ریاست جمهوری نشان می‌دهد که او با پشتوانه‌ای قوی سخن می‌گوید.

اظهارت آقای احمدی‌نژاد صحنه مبارزه‌ای را برای کشورهای غربی از یک سو و چین و روسیه از سوی دیگر را بر سر تحریم‌ها شدید علیه ایران ایجاد می‌کند. چین و روسیه در مورد به خطر انداختن روابط تجاری پرمنفعت خود با ایران مردد هستند. به نظر می‌رسد احتمال دنبال کردن این موضوع توسط غرب به تنهایی زیاد باشد.

ونزوئلا روز گذشته قراردادی را اعلام کرد که طی آن روزانه 20 هزار بشکه بنزین به ایران می‌فروشد که این موضوع دشواری منزوی کردن تهران بدون اجماع وسیع بین‌المللی را بیش از پیش نشان می دهد. شورای امنیت سازمان ملل از سال 2006 سه دوره تحریم را علیه ایران اعمال کرده است که تمرکز بر شرکت‌ها و افراد ایرانی مرتبط با برنامه هسته‌ای داشته است. واشنگتن و متحدان اروپایی آمریکا برای دور بعدی تحریم‌ها چشم خود را به واردات بنزین ایران دوخته‌اند.

علی‌رغم اینکه ایران پنجمین صادرکننده نفت در جهان است، تنها توانایی پالایش 60 درصد از نیازهای بنزین خود را دارد.

محمد البرادعی دبیرکل آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای در وین، هنوز به از سرگیری گفتگو و متقاعد کردن ایران به مراوده دوباره با آژانس و قبول پیشنهاد آمریکا امید دارد. او اقرار کرد که با تهران علی‌رغم امتیازهای اخیر مبنی بر اجازه دسترسی بیشتر به بازرسان، به بن‌بست رسیده است. او گفت، ایران به غنی‌سازی اورانیوم ادامه داده است که می‌تواند برای سوخت هسته‌ای یا در صورت غنی‌سازی بیشتر برای تولید مواد لازم برای کلاهک جنگی مورد استفاده قرار گیرد و هنوز در مورد سئوالات مطروحه در مورد بعد نظامی پروژه هسته ای خود به درستی توضیح نداده است.

وی افزود: «ایران فعالیت‌های مربوط به غنی‌سازی یا پروژه‌ها مربوط به آب سنگین خود را طبق خواسته شورای امنیت متوقف نکرده است و همچنین پروتکل الحاقی را به اجرا درنیاورده است.»

این موضوع تجهیزات هسته‌ای این کشور را در معرض بازرسی‌های از پیش اعلام نشده و سرزده قرار می‌دهد. وی گفت: «این ضروری است که ایران دوباره مراوده با آژانس را برای شفاف‌سازی و خاتمه مسائل برجسته ادامه دهد. ایران نیاز دارد به طور کامل به تمام سئوالات مطروحه توسط آژانس به منظور رد احتمال بعد نظامی در برنامه هسته‌ای خود پاسخ دهد.»

محمد سعیدی معاون سازمان انرژی اتمی ایران ادعا کرد که کشورش تمام اطلاعات لازم را به آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای داده است. وی گفت: «ما معتقد هستیم که آژانس اکنون باید سئوالات مهم را نهایی کند.»

ایران اصرار دارد برنامه هسته‌ای آن کشور صلح‌آمیز است ولی اعتقاد گسترده ای وجود دارد مبنی بر اینکه تهران قصد ساخت یک بمب را دارد. وقتی امسال آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای گفت که تهران به مقدار کافی اورانیوم با درجه غلظت پایین را انبار کرده است که برای ساخت یک بمب کافی است، رقابت برای متوقف کردن آن کشور سرعت گرفت.

اسرائیل تهدید کرده است که برای جلوگیری از ایران در تبدیل شدن به دومین قدرت هسته‌ای خاورمیانه از اقدام نظامی استفاده خواهد کرد. اسرائیل همچنان به برنامه اتمی مخفیانه خود ادامه می دهد.



زمان ساواک هم این کارها را نمی کردند

زمان ساواک هم این کارها را نمی کردند

دکتر محمد ملکی هیچ خبری نیست.پیگیری های همسر و وکیل وی برای ملاقات با او به جایی نرسیده و اعلام شده که وی ممنوع الملاقات است.در این مورد با خانم قدسی میرمعز،همسر دکتر ملکی مصاحبه کرده ایم.

خانم میرمعز، آخرین اخبار از وضعیت دکتر ملکی چیست؟

ما طبق نامه ای که از دادستانی گرفته بودیم، روز یکشنبه به زندان اوین مراجعه کردیم تا با دکتر ملاقات کنیم.، اما به ما گفتند روز ملاقات برای زندانیان بند 209، روزهای دوشنبه است، شما فردا بیایید. روز دوشنبه که بار دیگر به زندان اوین مراجه کردیم، بعد از حدود 2 ساعت معطلی، به ما اعلام کردند ایشان ممنوع الملاقات هستند. من هر چقدر گفتم که از مقامات بالاتر شما نامه برای ملاقات دارم، به حرف من توجهی نکردند و تنها اعلام کردند که دکتر ملکی ممنوع الملاقات است. ضمن اینکه نامه مربوط به ملاقات را نیز از من گرفتند و با وجود اصرارهای من، آن را به من پس ندادند. امروز هم دکتر مولایی- که از سال 80 وکیل ایشان هستند ـ برای پیگیری کارهایشان به دادگاه انقلاب رفته اند.

نگفتند چرا ایشان ممنوع الملاقات هستند؟

نه. ولی دکتر ملکی پیش از این یک بار در سال 60 به مدت 5 سال و یک بار هم در سال 80 مدتی را در زندان بودند. در سال 80 هم در بند 59 بودند؛لذا با توجه به تجربه ای که من دارم، احتمالا حال ایشان خیلی مساعد نیست. چون پیش از این هم وقتی زندانی حال مساعدی نداشت، به مااجازه ملاقات نمی دادند، بخصوص اینکه الان هم وضعیت جسمی دکتر اصلا مناسب نیست.

هنگام دستگیری مشکل جسمی داشتند؟

بله، ایشان علاوه بر آریتمی قلب، دیابت و ضعف و پادرد، مشغول درمان پروستات خودشان هم بودندودر این مدت داروهای مختلفی مصرف می کردند. ضمن اینکه علاوه بر داروها، آمپولی هم هست که باید ماهی یک بار به ایشان تزریق شود و پنج شنبه گذشته نوبت تزریق آمپول بود. برای تزریق این آمپول باید ایشان در محیطی آرام و از نظر روحی در وضع مناسبی باشد که من فکر نمیکنم در بند 209 اوین این شرایط مهیا باشد. به همین دلیل وقتی روز پنج شنبه با من از وزارت اطلاعات تماس گرفتند تا آمپول ایشان را ببرم،این شرایط را بازگوکردم و گفتم یاباید من را پیش ایشان ببرید که عملی نیست چون مرا به 209 زنان می برید،یا اصلا نباید ایشان را می گرفتید چون ایشان برای دستشویی رفتن و غذا خوردن و امثالهم هم نیازمند کمک است. ضمن اینکه دستشویی رفتن مکرر و استحمام از جمله نیازهای طبیعی و اولیه ایشان است.

با این مسایل، مرجع دستگیرکننده ایشان به طور حتم وزارت اطلاعات بوده است

بله.همان روز هم که برای دستگیری آمده بودند اعلام کردند که از وزارت اطلاعات هستند. جالب اینکه وقتی دکتر از آن ها پرسیداسمتان چیست ، شخصی که به نظر می آمد رییس 4 نفر دیگر باشد، گفت اسم همه ما علوی است. ضمن آنکه یکی از این افراد هم بسیار بی ادب بود و من همان جا هم به او گفتم. به آن ها گفتم که در زمان ساواک هم وقتی به منزل می آمدند این قدر خانه را به هم نمی ریختند ولی آنها کتاب ها و کامپیوتر و موبایل و همه چیز را با خود بردند. وقتی هم گفتم به چه جرمی، گفتند شما با منافقان ارتباط دارید.

یعنی اتهام ایشان ارتباط با سازمان مجاهدین خلق است؟

نه، این حرفی بود که آن جا زدند و من هم گفتم برای شما متاسفم که از چهار تا جوانی که در عراق آواره هستند می ترسید. اما بعد از دستگیری ایشان روزی که آقای مولایی به دادگاه رفته بودند، دکتر ملکی را در حال تفهیم اتهام دیده بودند که اتهام ایشان اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در تجمعات اعلام شده بود.

آقای ملکی در تجمعات بعد از انتخابات حضور داشتند؟

نه. اولا که آقای ملکی اصلا در انتخابات شرکت نکردند. ایشان می گفتند که این انتخابات سالم نخواهد بود و به همین دلیل اصلا در انتخابات شرکت نکردند. علاوه بر این ایشان مدت ها بود بستری بودند و اصلا توان حرکت نداشتند. گاهی اوقات پسرم ایشان را می‌برد دکتر یا با پرونده پزشکی می‌برد هلال احمر و آنها وضعیت ایشان را می‌دیدند و پرونده را مطالعه می‌کردند و آمپول را می‌دادند. یعنی غیر از این اصلاً نمی توانست از خانه بیرون برود. حالا اینکه چطور با خوابیدن در رختخواب امنیت ملی را به خطر انداختند، من نمی دانم.

شما در این مدت برای پیگیری وضعت دکتر ملکی به آقایان موسوی و کروبی یا کمیته تشکیل داده شده از سوی آن ها مراجعه نکردید یا از طرف آن ها کسی پیش شما نیامد؟

نه. اولا اینکه مطمئنا آن ها می دانند دکتر ملکی دستگیر شده. هم من مصاحبه های مختلف کردم هم سازمان های مختلف در این باره بیانیه دادند و به هر حال قضیه در بوق و کرنا شد. از طرف دیگر طبیعتا در شرایط حاضر از دست این افراد هم کار خاصی بر نمی آید. دکتر ملکی هم که در انتخابات رای نداده بود و حتی بعد از انتخابات هم می گفت کسانی که رای دادند خودشان به دنبال احقاق حق خود هستند و با این مساله کاری نداشت.

تا الان هم پیگیری های شخص شما ودوستان نتیجه ای نداشته است؟

خیر. معلوم هم نیست که چه می خواهند. البته یک نکته مهمی در زمان بازداشت ایشان اتفاق افتاد که من به همه گفتم و به شما هم می گویم و آن این است که وقتی این ماموران آمدند ایشان را از خانه ببرند، همچنین وقتی در دادستانی داشتند تفهیم اتهام می‌کردند، آقای دکتر گفت: من از شما خیلی متشکرم که مرا می‌برید و من در خانه در بستر نمی‌میرم. من زیر دست شماها می‌میرم. پیش این جوان‌ها سربلند و با آبرو هستم که این جوان‌ها دارند تلاش می‌کنند، ومن در بستر و رختخواب نمیرم. این برای من افتخار است. ما هم به رضای خدا راضی هستیم، اگر خدا واقعاً این طوری می‌خواهد، قبول داریم. من هم همان جا به دکتر ملکی گفتم این ها هر چه از شما خواستند، شما اعتراف کنید چون مهم نیست که شما در تلویزیون چه می گویید. مهم این است که در این سال ها همه مردم شما را شناخته اند. هر چه این ها خواستند اعتراف کنید و بیایید بیرون.

شرایط حکومت نظامی بر کشور حاکم است

زمان مصاحبه با مرتضی الویری ـ که دیروز و چند ساعت پیش از بازداشت الویری انجام شد - نه من و نه ـ احتمالا ـ خود او گمان نمی بردیم که چند ساعت بیشتر تا دستگیری وی باقی نمانده باشد.قرارمان این بود که مصاحبه را برای الویری بفرستم تا پس از ویرایش برای انتشار به سایت روز سپرده شود. اما شاید بازداشت الویری نیز مانند دیگر بازداشت ها به طول انجامد. شاید بتوان این مصاحبه و نظرات الویری را نظرات قطعی او در شرایط آزاد و به دور از فشارها دانست.

آقای الویری، شما رییس کمیته صیانت از آرای ستاد‌آقای کروبی بودید. تصور می کردید نتیجه انتخابات و پیامدهای آن، چنین مسایلی باشد؟

به هیچ وجه. براساس آخرین برآوردهای ما، انتخابات یک مرحله ای و به نفع آقای میرحسین خاتمه می یافت. بدترین گزینه ممکن هم دو مرحله ای شدن انتخابات بود که باز هم آقای میرحسین برنده آن بود. بعد از 22 خرداد هم باز تصور نمی کردم حاکمیت جواب کسانی راکه به شیوه ای دموکراتیک و قانونی اعتراض خود را بیان می کنند، با باتوم و گلوله بدهد.

بعد از انتخابات حوادث زیادی اتفاق افتاد اما شاید صحبت هایی که در دادگاه توسط برخی از اصلاح طلبان مطرح شد، خیلی از مسایل را تحت الشعاع قرار داد. نظر شما درباره اعترافات اصلاح طلبان در دادگاه چیست؟

این شیوه که زندانیان را در سلول انفرادی نگاه دارند و احتمالا آن ها را مورد آزار و اذیت قرار دهند، مربوط به 4 دهه قبل است. اکنون کمتر نقطه ای را در دنیا می بینیم که زندانی را بعد از این مسایل و بدون ارتباط با بیرون، در جلو دوربین قرار دهند و از او بخواهند به کارهایی اعتراف کند که انجام نداده است. همان طور که گفتم این شیوه ها مربوط به 4 دهه قبل است و الان کاربردی ندارد، زیرا حاکمان در بسیاری از نقاط دنیا دریافته اند که این گونه اعتراف گیری ها و مصاحبه ها نه تنها اثر مثبتی برای حاکمیت ندارد، بلکه بی اعتمادی را بیشتر می کند.

یعنی شما نه مضمون اعترافات را قبول دارید و نه اصل آن را؟

من تصورمی کنم همان طور که بسیاری از حقوق دانان کشور و مراجع عظام اعلام کرده اند، این اعتبارات به هیچ وجه نه اعتبار حقوقی داردو نه اعتبار شرعی.

تحلیل شما از این اتفاقات چیست؟ این مسایل تا کجا ادامه خواهد یافت؟ فکر نمی کنید این برخوردها، عملا احزاب اصلاح طلب را از گردونه فعالیت سیاسی خارج می کند؟

به نظر من به دلیل عملکرد ناصواب حاکمیت، حرکت های سیاسی از چارچوب احزاب و سازمان های سیاسی خارج شده و به درون خانوارها و عامه مردم کشیده شده است. اگر با این موج اعتراضی که بین مردم به وجود‌آمده، برخورد درستی صورت نگیرد می تواند بسیار زیان بار باشد. ما بعد از انتخابات و حوادث پس از آن وارد شرایط جدیدی در کشور شدیم. سکوتی که الان بر جامعه حاکم است به هیچ وجه دلیل بر عدم اعتراض نیست، بلکه واقعیت این است که به تعبیر کسروی، بمبی در سینه ها مخفی است تا کی بترکد. اگر این بمب را خنثی نکنیم، طبیعتا می تواند بسیار مخرب و ویران گر باشد.

برداشت من از صحبت های شما این است که شما زمینه فعالیت رابرای احزاب مناسب نمی بینید؟

کلیت احزاب و گروه های سیاسی محدود شده و اگر این محدودیت ادامه پیدا کند با کمال تاسف باید گفت که اعتراض ها و فعالیت ها حالت زیرزمینی به خود می گیرد. در این حالت هم نباید انتظار داشت که چارچوب ها و ضوابط و هنجارهای قانونی توسط گروه های زیرزمینی رعایت شود. لذا توصیه موکد ما به مسوولان این است که از این روش ناصواب دست بردارند، زیرا این حرکتی است برای پاک کردن صورت مساله، در حالی که مساله و مشکل بر جای خود باقی است و ما نمی توانیم به وسیله اعمال و فشار سرپوش گذاشتن بر روی اعتراضات، این تصور را به وجود بیاوریم یا به خود بقبولانیم که همه چیز تمام شده.

بحثی که بعد از اعتراف گیری ها در دادگاه مطرح شد، بحث عدم وقوع تخلف در انتخابات بود. شما هنوز به تخلف در انتخابات معتقدید یا اکنون نظرتان عوض شده است؟

اعتراض ما در انتخابات فقط مربوط به روز انتخابات نبود. بلکه به وقایعی که در هفته های منتهی به انتخابات انجام شد، اشکالات اساسی داشتیم. مسایل روز انتخابات و نحوه اعلام نتایج هم مورد اعتراض بود که همه این ها را به عنوان شکایت به شورای نگهبان فرستادیم که جوابی ندادند. الان هم آن مسایل و اشکالات به جای خود باقی است ودر گزارش نهایی شورای نگهبان هم هیچ جوابی به دغدغه های اساسی ما درباره انتخابات داده نشد. لذا باید بگویم که هیچ گونه تغییری در نظر ما به وجود نیامده است/

یعنی شما هنوز بر نظر خود در مورد تخلف در انتخابات باقی هستید؟

بله. مزید بر اینکه بعد از انتخابات اتفاقاتی افتاد که نه تنها مشکلات را حل نکرد، بلکه آنها را بیشتر و مساله را حادتر کرد. با اقدامات غیرمنطقی و غیرقانونی مثل حمله به مردم، دستگیری افراد بیگناه و ایجاد جو پلیسی در جامعه و تهمت زدن به کسانی که دنبال رای خود بودند، یا خس و خاشاک خواندن آن ها یا بازیچه خواندن یا تحت تاثیر خارجی بودن آن ها ،مساله حادتر و بیشتر شد. اکنون هم بر این باورم که شرایط حکومت نظامی بر کشور حاکم است. گرچه آقایان تمایلی به اعلام ‌آن ندارند ولی ممانعت از برگزاری مراسم مختلف و لغو دیگر مراسم در روزهای اخیر هیچ توجیه دیگری ندارد.