من نمیدانم بر حاکمان ما چه رفته است که برای حفظ قدرت دو روزه دنیایی این طور قید هرگونه اخلاق و مذهب را زدهاند و از هر روش وابزاری برای ادامه قدرت خود استفاده میکنند. ما یادمان نرفته است که قبل از انقلاب چه طور دیگران را نقد میکردیم که هدف، وسیله را توجیه نمیکند. وااسفا «دروغ» که در فرهنگ ملی و مذهبی ما بزرگترین گناه است، امروزه به سنت غالب زمانه تبدیل شده، دولتمردان با لاف و گزاف به راحتی به مردم دروغ میگویند و خیالات واهی داخلی و بینالمللیشان را صبح و شب با تکرار و تکرار میخواهند به خورد مردم فهیم این مملکت بدهند. مردمی که دیگر گول این دروغها را نمیخورند (و در قم مراجع مذهبی مردم نیز از چهرههای دروغپرداز روی برمیگردانند). اما متأسفانه همچنان در زندانها میخواهند زندانیان زن و مرد را به دروغگویی وادارند والا یا تبعید میشوند و یا زیر فشارهای مضاعف میروند. خدایا این دردها را باید به چه کسی گفت و پیش چه کسی برد؟ امیدوارم اگر گوش شنوا و ترس از خدا و آخرت در بین هر یک از مسئولان سیاسی و قضایی هنوز وجود داشته باشد، ناله بنده را بشنوند و تغییری در وضعیت زندانیانی که اسم بردهام یا دیگرانی که در همین وضعیت هستند و بنده نمیشناسم، به وجود بیاورند و خانوادههای زجرکشیدهشان را از این اضطراب جانکاه نجات دهند. خدایا تو شاهدی وعدهای که انقلاب به ملت ما میداد حکومت عدل علیوار بود، حکومتی که سختگیری عدالتش نزدیکترین افراد به علی را هم در برمیگرفت و رحم و مروتاش دورترین و دشمنترین افراد نسبت به او را. در حالی که آنچه حاکمیت ما به نام دین علی انجام میدهد آسانگیری و گذشت از هر فساد و تباهی سیاسی و اقتصادی و قتل و غارتی است که بعضی از خودیها در بانک و شرکت و بازار و یا کوی دانشگاه و زندان اوین و کهریزک انجام میدهند و سختگیری و فشار، آن هم با به کارگیری انواع فشارها علیه زنان و مردان دستبسته و چشمبسته و بیگناهی است که اهداف و آمال و وعدههای همان انقلاب را مطالبه میکنند. ای خدای بزرگ، ای تغییر دهنده قلبها و فکرها، یا حال و روز ما را دگرگون کن یا مرگ مرا برسان.
۱۳۸۹ فروردین ۲۲, یکشنبه
شعار نویسی در خامنه زادگاه میرحسین و خ.ر!
«تازه از زادگاه میرحسین برگشتم. پسر نمیدونی چقدر اونجا دیوارنویسی زیاد بود کف کرده بودم. نتونستم از همش عکس بگیرم. آخه بیشترشو سیاه کرده بودن. ولی یه سریشون هنوز بود و منم خودمم نوشتمو عکس انداختم. تازه یه موزه رو میرحسین اونجا افتتاح کرده که اسمشو گذاشتن موزه هدایا و 90درصد وسایلشو خود میرحسین اهدا کرده. نمیدونی چقدر محشر بود موزش. عالی بود. همش اسم میرحسین بود. تازه تو آمفی تئاترش فیلم زندگینامه ی میرحسینو گذاشته بود. من که داشتم از خوشحالی بال درمی اوردم که چقدر همشهریاش اونو دوست دارن.»
«موسوی».
«درود بر موسوی V».
«مرگ بر دیکتاتور».
«V».
«موسوی».
«درود بر موسوی V».
«مرگ بر دیکتاتور».
«V».
اشتراک در:
پستها (Atom)