۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه
باج خواهی یك نماینده از وزرای پیشنهادی
محمد هاشمي : عروس آیتالله را کتک زدند
بعد از 30سال که از تاسيس نظام جمهوري اسلامي ميگذرد خانواده هاشمي رفسنجاني همچنان در کانون توجهات سياسي و رسانهاي هستند. بعد از اعتراضات به انتخابات دو بار خبر دستگيري خانواده آيت الله هاشمي رفسنجاني منتشر شد. محمد هاشمي برادر رئيس مجلس خبرگان در گزارش کوتاهي ناگفتههايي از برخورد ماموران با عروس آيت الله هاشمي رفسنجاني را بازگو ميکند.
• ماجراي دستگيري برخي از اعضاي خانواده آقاي هاشمي چه بود؟
در نوبت اول که خانم فائزه و چند تن از بستگان دستگير شدند، اعلام کردند نيروي انتظامي دختر آقاي هاشمي را گرفته براي اينکه مردم به ايشان آسيب نرسانند، در حقيقت توجيه آنها براي اين اقدام اين بود. ولي در مورد دوم که عروس ايشان همسر آقاي مهدي هاشمي دستگير شد، نميدانم ايشان را شناسايي کرده بودند يا ايشان را به عنوان يک فرد عادي دستگير کرده بودند چون نسبت به ايشان بدرفتاري کرده و ايشان را ضرب و شتم کرده بودند. اما از اطلاع يا عدم اطلاع آنها از اينکه ايشان عروس آقاي هاشمي است، آگاه نيستم. رفتاري که با ايشان شده بود حتي به عنوان يک فرد عادي دور از ارزشهاي اسلامي و انساني بوده است.
• از نگاه شما منشا اين خصومت و دشمني چيست؟
اين طور به نظر ميرسد که شخص آقاي هاشمي مطرح نيست، شخصيت هاشمي است که مطرح است. آناني که ميخواهند قرائتي متفاوت از قرائت فکر امام را در جامعه پياده کنند به خوبي ميدانند افرادي چون هاشمي مانع بزرگي برايشان محسوب ميشود و نميتوانند به راحتي از اين مانع عبور کنند. پايگاه حضرت امام(ره) هنوز آنقدر ضعيف نشده است که آنها هر کاري ميخواهند انجام دهند. ياران امام در صحنه حضور دارند. اعتراضاتي که نسبت به اين جملات مطرح شد نشان ميدهد طرفداران امام در صحنه هستند. شفافيت مرزها نميگذارد آقايان شرايط کشور را به 30 سال پيش برگردانند. اسلام و امام تمام افتخارش اين بود که حضورشان پاياني بود بر اين نوع تفکرات. بنابراين دوران سختي پيش رو داريم و ان شاءالله خدا کمک کند از اين مرحله سخت عبور کنيم.
• چگونه ميتوانيد يا ميخواهيد از اين مرحله عبور کنيد؟
تمام تلاش امام در دوراني که در تبعيد به سر ميبردند اين بود که به عدهاي در حوزهها ثابت کنند اسلام حکومت دارد. مگر ميشود دين حکومت نداشته باشد. ايشان حکومت ديني را حکومت مردمي کردند. در صحبتهاي مختلف هميشه حرفهاي منتقدان را مبني بر اينکه اسلام برنامه ندارد، نقض کردند و با اين کار خود ميخواستند اسلام واقعي را به همگان نشان دهند. ايشان کارهايي را که خود مردم ميتوانستند انجام دهند به مردم سپردند. اما امروز ميبينيم حتي به اين مساله نيز خدشه وارد ميکنند. با رفتارهايي که با مردم ميشود چهره نظام را خدشه دار ميکنند. حتي دستاورد حکومتي زمان امام زير سوال ميرود.
مي خواهم بگويم راه برون رفت از اين وضعيت اين است که رفتار و سيره امام را به عنوان الگوي حکومتي در عصر حاضر قرار دهيم و تلاش کنيم اين سيره الگوي جمهوري اسلامي قرار بگيرد. اگر هم قرار است وحدتي برقرار شود بايد حول امام، راه امام و انديشه امام وحدت به وجود آيد و با تمام دشمنان اين نگاه برخورد شود.
• شما اشاره کرديد اين نگاه دشمني با نگاه امام دارد. آيا وحدت با دشمن امکان پذير است؟
با دشمن نميشود وحدت برقرار کرد اما ميشود به تفاهم رسيد. البته همه کساني که با سيره و انديشه امام مخالفت ميکنند قصد دشمني ندارند بلکه مخالفت آنها ناشي از برداشتهاي غلط و کج سليقگي است. البته در اين ميان هستند افرادي که عناد دارند و هدف شان انحراف از خط امام است.
• چگونه ميتوان به اين وحدت دست يافت؟
در حال حاضر چون شفاف سازي صورت گرفته به راحتي ميشود فهميد با چه کساني امکان وحدت وجود دارد.
• آيا ميشود گفت نيروهاي خط امام در يک جبهه قرار گرفتهاند؟
اين طور به نظر ميرسد. اظهارنظر درباره اينکه همه لزوماً در يک جبهه هستند يا نه، دشوار است. ولي بسياري از ياران قديمي دغدغههاي فکري مشترکي پيدا کردهاند اما ممکن است از نظر سياسي در يک جبهه نباشند.
• در انتخابات گذشته خانواده آقاي هاشمي يک طرف ماجرا بودند يا به عنوان نامزد انتخابات يا به عنوان مجري انتخابات. اين انتخابات از آن دست انتخاباتي بود که خانواده آقاي هاشمي هيچ نقشي نداشتند. اما باز هم نوک پيکان انتقادات و اعتراضات متوجه ايشان بود. شما تا حالا به اين موضوع فکر کرده ايد، چرا؟
در مثل مناقشه نيست. ما در تاريخ از اين گونه موارد زياد داريم. يکي از موارد مشهور آن صحراي کربلا است. زماني که امام حسين(ع) فرمودند به چه جرمي قصد کشتن مرا داريد، عدهاي گفتند «بذنب ابي»، يعني از روي کينهاي که به حضرت علي(ع) داريم چنين قصدي داريم. در امام حسين موضوعي نديدند که مستوجب قتل باشد. حالا هم ميبينم همين منطق در مورد آقاي هاشمي وجود دارد. نقشي که آقاي هاشمي از پيدايش نهضت امام(ره) تاکنون ايفا کردهاند براي عدهاي کينه شده است و نميتوانند از آن بگذرند. ايشان را ترور کردند، موفق نشدند. ترور شخصيتي کردند اما باز هم نتوانستند ايشان را از قلب مردم بيرون کنند چون بالاخره ياران امام به آقاي هاشمي به عنوان يک قهرمان مبارز مينگرند. الان هم آقاي هاشمي ميتواند از انحرافات و پايمال شدن انديشههاي امام جلوگيري کند. الان افرادي پيدا شدهاند که مهم ترين وظيفه شان تهمت زدن به آقاي هاشمي است.
• فکر ميکنيد اين افراد متوجه جايگاه آقاي هاشمي در بين مردم هستند و اين تهمتها را ميزنند؟
اتفاقاً بحث من اين است. اگر مردم از آقاي هاشمي استقبال نميکردند و فکر نميکردند آقاي هاشمي جايگاهي ندارد که مهم نبود. آنها وقتي فهميدند نتوانستهاند مردم را از آقاي هاشمي و آقاي هاشمي را از مردم بگيرند دقيقاً صحبتهاي امام را يادآوري ميکند که فرمودند؛ «ملت بزرگ اسلام مصمم است به نهضت اسلامي خود ادامه دهد و اجازه دخالت خيانتکاران را در کشور خود ندهد». چيزي که ما امروز در آينه ميبينيم، امام 30 سال پيش در خشت خام ميديدند. پيام امام براي آقاي هاشمي در 30 سال پيش مثل اين است که امروز صادر شده است.
• پيش بيني ميکرديد از نماز جمعه آقاي هاشمي تا اين اندازه استقبال شود؟
اينچنين جمعيتي براي من غيرقابل پيش بيني نبود. هفتهاي که اعلام شد نماز را آقاي هاشمي اقامه ميکنند هيجاني در بين مردم به چشم خورد. بنابراين غيرقابل پيش بيني نبود. نکته مهم اين ماجرا اين است که وقتي بدخواهان آقاي هاشمي (به تعبير امام) فهميدند هيچ کدام از تهمتها و ناسزاهايشان نه تنها تاثيري در ذهن مردم نداشته بلکه باعث تثبيت جايگاه ايشان نيز شده اين عاملي براي تشديد کينه شد.
• به همين دليل نماز جمعه دوم برگزار نشد؟
دلايل لغو شدن نماز جمعه ايشان را نميدانم. پيرامون نماز جمعه، دفعه قبل مردم را کتک زدند و ايشان بسيار ناراحت و کسل شدند و گفتند چرا بايد در نماز مردم را کتک بزنند؟ بعد به خاطر اينکه اين حوادث تکرار نشود از حضور در نماز جمعه خودداري کردند.
• هر بار که ايشان بخواهند نماز جمعه را اقامه کنند حتماً با چنين استقبالي روبه رو خواهند بود. آيا اين به اين معناست که بايد تريبون نماز جمعه را ترک کنند؟
اولاً من تصور نميکنم ايشان نماز جمعه را ترک کنند. ثانياً ما اميدواريم مخالفان آقاي هاشمي واقعاً مصلحت نظام را در نظر بگيرند. اگر نماز جمعه نمازي دشمن شکن است و بايد باشکوه برگزار شود، اين نشانه اقتدار نظام است و به شخص آقاي هاشمي مربوط نميشود. ايشان يکي از ارکان نظام هستند. بنابراين اگر بخواهند اقتدار نظام حفظ شود بايد ارکان نظام مثل آقاي هاشمي حفظ شوند و اين بعد از 30 سال افتخار بزرگي براي ملت و مسوولان نظام است که ما ميبينيم به رغم همه اتهاماتي که دشمنان خارجي و دوستان نادان داخلي به ما زدند و رفتار ناشايستي داشتند باز هم وقتي جايي سخن از ياران نظام و اصالت نظام به ميان ميآيد مردم در صحنه حاضر ميشوند.
• آيا مجمع تشخيص مصلحت نظام آمادگي اين را دارد با اين شرايطي که کشور در آن قرار گرفته به سمت تلطيف فضا برود؟
اين مساله جزء مسووليتهاي مجمع است. يعني در قانون اساسي ظرفيتي که براي حل موضوع يا معضلات پيش بيني شده، مجمع است. مجمع است که اين مهم را بر عهده دارد. اما اينجا شيوهاي داريم به اين معني که رهبري معضلات را ارجاع دهند. اگر رهبري ارجاع بدهند قاعدتاً چون اين از وظايف مجمع است و ظرفيت قانوني لازم را دارد، مجمع سر باز نميزند.
• در مجمع براي خروج از اين وضعيت چنين بحثي شده است؟
در آخرين جلسه مجلس هنوز مسائل تا اين حد بحراني نشده بود. بنابراين بحث بر اينکه مجمع مسائل را حل کند، مطرح نبود. اما عدهاي خارج از مجمع به بعضي از اعضاي مجمع پيشنهاداتي ميدادند. الان حدود يک ماه است که مجمع تعطيلات تابستاني داشت حالا اگر رهبري ارجاع دهند چون وظيفه مجمع است که رسيدگي کند حتماً اقدام ميکند.
ايران بهترين مشتري برنج هندي است
به گزارش جام جم به نقل از فارس، كشاورزان پنجاب و هريانا ميزان توليد برنج بسماتي را در فصل جاري زراعي به شدت افزايش دادند، ولي ميزان درآمد آنها و شركتهاي صادركننده برنج در بازار تهران تعيين ميشود. اين شركتها و سهامداران آن بيش از 2000 كرور روپيه در اين صنعت سرمايهگذاري كردند. ولي واقعا چرا بازار برنج بسماتي هند از تارائوري به تهران نقل مكان كرده است؟
روزنامه اكونوميك تايمز گزارش داد، طي سالهاي اخير ايران و عراق به دلايل مختلف به بازار محبوب و مورد تمايل كشاورزان و صادركنندگان برنج هند تبديل شده است.
نخست اينكه، ايرانيها حجم زيادي از برنج نيم پخت پوسا را خريداري ميكنند. با توجه به كشتزارهاي ايران در مناطق استوايي، اين كشور بشدت به بازارهاي جهاني براي عرضه برنج معطر وابسته شده است. با توجه به تمايل هند براي صادرات 3 ميليون تن برنج بسماتي، ايران به مشتري بزرگ و مهمي تبديل شده است.
در فصل زراعي جديد كه از ابتداي اكتبر آغاز ميشود، حدود نيمياز صادرات 5/2 ميليون تني برنج بسماتي از بازار ايران سر در خواهد آورد. وقتي نيمياز محصول توليدي شما در يك بازار عرضه ميشود بايد مراقب اين بازار باشيد. اين دقيقا كاري است كه صنايع توليد برنج هند انجام ميدهند. دوم اينكه، ايران بهترين قيمت را براي برنج بسماتي هند پرداخت ميكند. انواع برنج پوسا 1121 كه تحت عنوان برنج بسماتي وارد بازار ايران ميشود، گران ترين نوع آن در بازار اصفهان 1500 دلار به ازاي هر تن خواهد بود. ولي به علت اينكه ايرانيها براي خريد برنجهاي معطر داخلي مثل دم سياه به پرداخت قيمتهاي بالاتر عادت كردهاند، بنا براين قيمتهايي نزديك دم سياه براي برنج پوسا 1121 براي آنها چندان زياد نيست.
اين مساله موجب شده تا شركتها و كشاورزان هندي براي كاشت و صادرات بيشتر برنج به ايران تشويق شوند. علاوه بر اين، خريداران ايراني تمايلي به ذخيرهسازي زياد برنج ندارند و تنها در زماني كه با كاهش عرضه روبهرو شوند، اقدام به واردات ميكنند. اين مساله موجب كاهش قدرت چانه زني تجار و بازرگانان ايراني در برابر هنديها ميشود. بنابراين صادركنندگان هندي سود سرشاري از تجارت برنج با ايران به جيب ميزنند.
قصاب مطبوعات رفت
توقیف صدها روزنامه و نشریه ،بازداشت تعداد زیادی از روزنامه نگاران، راه اندازی پرونده هایی چون نظرسنجی، سینمایی نویسان، وبلاگ نویسان، پرونده عباس پالیزدار،پرونده سازی برای فعالان مدنی و سیاسی، قتل زهرا کاظمی، تجاوز در یزد و... تنها نمونه هایی از برگ های کارنامه سعید مرتضوی است که رهبر جمهوری اسلامی وی را یک حزب اللهی فعال و دولت احمدی نژاداو را مدیری نمونه معرفی کرده اند.
مرتضوی در شرایطی برکنار شده که افکار عمومی خواهان رسیدگی به تخلفات و نقش او در بازداشت ها و نگهداری بازداشت شدگان اخیر در سلول های انفرادی،شکنجه های جسمی و روانی و اعتراف گیری های تلویزیونی هستند؛آن هم در حالیکه به شهادت بازداشت شدگان، او نقش مستقیمی در این مسائل داشته است.
شاهرودی توان برکناری مرتضوی را نداشت
پیش از روی کار آمدن صادق لاریجانی، به عنوان رئیس قوه قضائیه ، شایعات بسیاری درباره برکناری قاضی مرتضوی در محافل خبری و سیاسی منتشر شد اما کمتر کسی فکر میکرد این امر رنگ واقعیت به خود بگیرد. علت این امر شاید این بود که آیت الله شاهرودی برخلاف میل باطنی خود مجبور شد ابن قاضی بدنام را تحمل کند. بر اساس برخی روایت ها ، مرتضوی مورد علاقه ویژه آیت الله خامنه ای است و به شدت از سوی رهبر ایران حمایت می شود به طوریکه در آغاز دوره دوم ریاست شاهرودی در دستگاه قضا، او خواهان کنار رفتن عباسعلی علیزاده و سعید مرتضوی شد که با اولی موافقت شد اما در موردمرتضوی موافقتی به دست نیاورد. شاهرودی در محافل خصوصی عنوان کرده است که مسولیت تمام اعمال دستگاه قضا غیر از حوزه کاری سعید مرتضوی را بر عهده دارد
همین امر باعث شد که مصطفی تاج زاده بگوید ما روزی بر سعید مرتضوی پیروز می شویم که قانون بر دستگاه قضایی حاکم شود.
تاج زاده از مرتضوی در کنار دو سعید دیگر به عنوان کسانی که در مقابل جریان اصلاحات دموکراسی خواه ایستاده اند نام برد و در سوم خرداد 88 نوشت: با پيروزي در انتخابات و تلاشهای آقای خاتمی، توانستیم سعید امامی را به عنوان نماد جریان "قتلعام درمانی" شكست دهیم به طوريكه امكان احياي پروژه قتلهای زنجیرهای وجود ندارد. در جریان ترور آقای حجاریان، با سعيد عسگر مواجه شديم كه شاخه نظامي انصار حزبالله بود و با محكوميت مردم، آن پروژه هم شكست خورد. با این حال، هنوز نتوانسته ايم بر سعيد سوم يا "سعید مرتضوی" پیروز شویم. وقتی بر این سعید پیروز میشویم كه قانون بر دستگاه قضایی حاكم شود.
عضو شورای مركزی جبهه مشاركت افزود: ما وقتی میتوانیم بر سعید مرتضوی پیروز شویم كه از خود همبستگی نشان دهیم و افكارعمومی را فعال كنیم. اگر مرتضوی فعالان تشكلها را بازداشت میكند، ما باید فعالیت هاي خود را متشكل تر كنیم.
دروغگویی بزرگ و بی پروا
یکی از معروف ترین ویژگی های مرتضوی دروغگویی اوست. علی شکوری راد، عضو جبهه مشارکت و نماینده مجلس ششم در وبلاگش در این مورد نوشته: اینجانب چند نوبت به عنوان متهم و دو نوبت هم بعنوان بررسی کننده از سوی مجلس ششم و کمیسیون اصل نود با این پدیده عرصهء قضا در کشورمان مواجه شده ام. در این دیدارها دریافتم او دروغگویی بزرگ و بی پروا است. قانون در دستان او همچون مومی نرم به بازی گرفته می شود و هر حکمی را بخواهد از متن قانون استنتاج می کند و در این کار از هیچ چیز و هیچ کس واهمه ای نمی کند. در این داوری بسیاری با من همراه هستند و همین امر مرا متقاعد کرده است که دچار اشتباه نیستم.
شکوری راد یادآور شده است:به راستی اگر حجت کافی در پیشگاه الهی برای اثبات این مدعا نمی داشتم و اگر وجدان انقلابی به من حکم "لا تخف" نمی کرد چنین بی پروا در بیان این حقیقت نمی بودم و خودم را به دردسر های محتمل بعدی گرفتار نمی کردم.
به گفته شکوری راد «روزی عباسعلی علیزاده در کمیسیون اصل نود مجلس ششم حاضر بود. در ضمن بحث، نامی از قاضی مرتضوی برده شد. ایشان برآشفته شد و با پرخاش و عصبانیت بسیار اعتراض کرد که چرا از لفظ " قاضی مرتضوی" استفاده شد. وی آن را توهین تلقی می کرد چرا که مصطلح نبود سایر قضات چنین نامیده شوند.چنین عنوانی قرینه ای از عنوان " پزشک احمدی" را احتمالابه ذهن ایشان متبادر کرده بود که پزشک نبود بلکه هنرش کشتن زندانیان مبارز به وسیله آمپول هوا در زندان های دورهء رضا شاه بود و طبیعتا بسیار منفور بود.»
قاتل مطبوعات
سعید مرتضوی، 42 ساله که به دلیل توقیف و سرکوب گسترده مطبوعات در ایران و بازداشت بسیاری از روزنامه نگاران به شهرت جهانی دست یافت، در میان فعالان حقوق بشری نامی بسیار آشنا و منفور است. او متولد سال ١٣٤٦ در شهرستان میبد است و بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه در این شهر، بدون کنکور با سهیمه بسیج به دانشگاه آزاد واحد تفت راه یافت و کارش را از سال ١٣٦٥ بعنوان دادیار در دستگاه قضایی آغاز کرد و مدتی بعد به ریاست دادگستری شهر بابک رسید.
او در 28 سالگی و در حالیکه پرونده تخلفات اخلاقی او به دادگاه انتظامی قضات ارجاع شده بود به دلیل آشنایی با فرزند محمد یزدی، رئیس وقت قوه قضائیه ، به عنوان قاضی شعبه 1410 ، شعبه مطبوعات در تهران منصوب شد. دوره 6 ساله ای که به توقیف بیش از 76 نشریه و بازداشت 37 روزنامه نگار و فعال مطبوعاتی منجر شد.
مرتضوی در حالی به استخدام دستگاه قضایی در آمد که هنوز تحصیلات حقوقی خود را به اتمام نرسانده بود و خیلی سریع پله های ترقی را در این قوه پشت سر گذاشت و به پاس توقیف و قلع و قمع گسترده مطبوعات ، به سمت دادستان عمومی و انقلاب تهران گمارده شد.
نام سعید مرتضوی بار اول با حکم توقیف روزنامه جامعه و سپس توس و بازداشت ماشالله شمس الواعظین و حمیدرضا جلایی پور و ابراهیم نبوی بر سر زبان ها افتاد. زمانی که عطاالله مهاجرانی ، وزیر ارشاد بود و احمد بورقانی و عیسی سحرخیز، معاونان مطبوعاتی و مطبوعات داخلی این وزارتخانه بودند. مرتضوی ابتدا کوشید با فشار بر بورقانی ، جلوی انتشار روزنامه جامعه را بگیرد اما وقتی با واکنش تند احمد بورقانی مواجه شد، خود رسما اولین حکم توقیف یک روزنامه را صادر کرد.
او در ادامه و بعد از سخنرانی آیت الله خامنه ای که گفته بود "اگر با انگشتم اشاره کنم مردم همه شما را برجای خود می نشانند" با توقیف روزنامه توس ، حکم بازداشت شمس الواعظین، جوادی حصار، جلایی پور و ابراهیم نبوی را صادر کرد.
مرتضوی که تا آن موقع تقریبا همه چهره های سرشناس روزنامه نگاری ایران را بازداشت و محاکمه کرده بود ، در اردیبهشت 79 با توقیف 18 روزنامه و نشریه در یک روز، رکوردی ننگین از خود بر جای گذاشت. او بعد از سخنان آیت الله خامنه ای که مطبوعات را پایگاه دشمن خوانده بود، دستور توقیف 18 رسانه را به استناد قانون اقدامات تامینی صادر کرد.آن هم در حالیکه قانون اقدامات تامینی در سال 1338 برای برخورد با اراذل و اوباش چاقو کش و ولگرد و مجرمان خطرناک تصویب شده بود.
در سال 1382 و همزمان با انتصاب سعید مرتضوی به سمت دادستانی تهران ، عليرضا علوی تبار، نظريه پرداز اصلاح طلب که خود بارها توسط مرتضوی بازجوئی شده است با انتشار خبر انتصاب وی به دادستانی تهران در مقاله ای نوشت: "اين انتصاب خبر تازه ای نيست چون وی پيش از اين نيز مجری فعال تصميم هائی بود که در مراکزی بالاتر اتخاذ می شد."
او اعلام کرد: "پی آمد حتمی اين گونه انتصاب ها تشديد چالش بين قوه قضاييه با بخشی از نيروهای اجتماعی و سياسی است."
قاتل زهرا کاظمی
در همان موقع زهرا کاظمی روزنامه نگار ایرانی کانادایی به دستور مرتضوی دستگیر شد و سپس در زندان اوین جان سپرد. محسن آرمین نماینده وقت مجلس اصلاحگرای دوره ششم در همان روزها ،بعد از تحقیقات مجلس،انگشت اتهام را به سوی مرتضوی گرفت و صراحتا گفت: قاضی مرتضوی به جای رعایت حریم خبرنگاری، حکم بازداشت وی را صادر می کند. زهرا کاظمی به بازجویان نیروی انتظامی می گوید هنگام بازجویی در دادستانی به ویژه از ناحیه سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. پنجم تیرماه ساعت 12 شب وی را به بیمارستان منتقل می کنند و ساعت شش صبح روز بعد دچار مرگ مغزی می شود. قاضی مرتضوی پس از درگذشت وی خارج از حیطه مسئولیت و بدون اطلاع به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مدیرکل رسانه های خارجی این وزارت را احضار می کند و از وی می خواهد طی مصاحبه ای فوت وی را به علت سکته مغزی اعلام کند وی پس از مصاحبه مديركل مذكور چند بار با خبرگزاری تماس میگيرد تا خبر مصاحبه را سريعا مخابره كنند. به گفته خانواده زهرا كاظمی، دادستانی اصرار بر دفن سريع وی داشته است .
مهدی کروبی رييس مجلس ششم نیزگفت که بنا به گزارشاتی که از سوی هيات پيگيری به رييس جمهوری ارائه شده است، حتمی بودن ضربه مغزی خانم کاظمی تاييد می شود.
همان موقع ژان پیر پرن، نویسنده لوموند نوشت که زهرا کاظمی با ضربات کفش مرتضوی به قتل رسیده است.
متهم پرونده فروش سوالات کنکور
مرتضوی با این حال در شرایطی به عنوان مدیر نمونه جمهوری اسلامی انتخاب شد که توسط نمایندگان مجلس به دست داشتن در پرونده "فروش سوالات کنکوردانشگاه آزاد در سال۸۲" متهم شده بود. علیرضا زاکانی، عضو کمیته تحقیق و تفحص مجلس هفتم، انگشت اتهام را به طرف سعید مرتضوی رئیس دادستان تهران نشانه رفت و اعلام کرد که مرتضوی در این پرونده دست داشته است.
پرونده جنجال برانگیزی که عباس پالیزدار در جمع دانشجویان همدانی گشود، با ترفند مرتضوی،گسترده تر شد و چهرههای تازهای نیز در کنار این پرونده مطرح شدند. سعید مرتضوی که مسئول رسیدگی به پرونده افشاگریهای عباس پالیزداربود، چند تن نمایندگان مجلس از جمله فاطمه آجرلو حسن کامران و محمد دهقان را برای بازجویی بازداشت کرد. این مساله باعث رودررویی اعضای کمیته تحقیق و تفحص مجلس هفتم با سعید مرتضوی شد.
تبعید دختران
بحث تبعید "دختران نامتعارف" از دیگر شاهکارهای سعید مرتضوی است. او در اردیبهشت 86 با اشاره به طرح افزایش امنیت اجتماعی اعلام کرد اگر زنان و دخترانی که "شکل و شمایل غیرمتعارف" در جامعه حاضر میشوند، به تذکرات نیروی انتظامی گوش ندهند، دادستانی برای آنها درخواست تبعید خواهد کرد.
بورس برای مرتضوی
همزمان با این اتفاقات، علی شکوری راد در مصاحبه ای خواستار آن شد که برای سعيد مرتضوی بورسی در نظر گرفته شود "تا در خارج از کشور به تحصيلات بپردازد تا مطبوعات نفسی بکشند". شاید به دنبال همین درخواست بود که مرتضوی تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به کانادا برود. اما این موضوع با واکنش شدید ایرانیان در کانادا که او را به عنوان یکی از دشمنان حقوق بشر معرفی می کردند، روبرو شد. دانشگاههای کانادا نیز با پذیرش وی مخالفت کردند. همین امر باعث شد او تصمیم بگیرد تحصیلاتش را در فرانسه دنبال کند، اما در فرانسه نیز دولت و ایرانیان مقیم فرانسه واکنش شدیدی در این مورد نشان دادند، مرتضوی نیز تحصیلاتش را در ایران ادامه داد. او در دانشگاه آزاد و همزمان با بازداشت گسترده و فله ای معترضان به کودتای انتخاباتی ، مدرک دکترایش را از واحد علوم تحقیقات گرفت؛ او از معدود دانشجویانی است که بارها در دادگاه استادانش را تهدید کرده و یا به زندان انداخته است.
حضور در اجلاس ژنو
مرتضوی در حالی که برای تحصیل در دانشگاه از سوی دولت های کانادا و فرانسه پذیرفته نشده بود، به عنوان نماینده حقوق بشر ایران به اجلاس ژنو رفت . امری که اعتراض گسترده فعالان حقوق بشری در سطح بین المللی را به دنبال داشت و دولت کانادا اعزام او به شورای حقوق بشر سازمان ملل را بی حرمتی ایران به حقوق بشر خواند.
لين طهينی، از سازمان "گزارشگران بدون مرز" که در زمينه حقوق خبرنگاران و روزنامه نگاران فعاليت می کند در همین زمینه به خبرگزاری فرانسه گفت: "حضور او در شورای حقوق بشر واقعا باورنکردنی است. اين توهينی به قربانيان سرکوب در ايران است."
جو استورک مدیر بخش خاورمیانه و آفریقای شمالی در دیدبان حقوق بشر نیز اعلام کرد:" اقدام جمهوری اسلامی، تنها به مثابه مهر تاییدی است بر صحت تصمیم اعضای سازمان ملل در عدم پذیرش ایران در این شورا."
هادی قائمی نیز اعلام کرد که "این امر نشان میدهد ناقضین حقوق بشر نه تنها مجازات نمی شوند، بلکه ارتقای رتبه می گیرند و به عنوان سخنگوی حکومت در مجامع بین المللی حقوق بشر هم شرکت می کنند."
پرونده وبلاگ نویسان
پرونده وبلاگ نویسان ، دیگر پرونده سیاه سعید مرتضوی است. او مستقیما در بازجویی و شکنجه های بازداشت شدگان این پرونده دست داشت و در زیر پا گذاشتن قوانین و حقوق متهمان این پرونده تا آنجا پیش رفت که شاهرودی پس از شنیدن آنچه بر سر بازداشت شدگان آمده بود دستور داد پرونده از دست دادستان تهران خارج شود.اما این نهایت کاری بود که شاهرودی انجام داد و بعد ها مشخص شد که رئیس قوه قضائیه توان برکناری مرتضوی را ندارد.
همان موقع ابراهیم نبوی ، که خود توسط مرتضوی بازداشت و محاکمه شده بود در نامه ای سرگشاده خطاب به شاهرودی نوشت: آقای مرتضوی چیزی به عنوان آبرو برای قوه قضائیه باقی نگذاشته است، مساله آبروی شخص شماست. و شما هیچ راهی جز برکناری قاضی متخلف ندارید. پرونده خلافکاری های مرتضوی در دادگاه انتظامی قضات موجود است، می خواهید در نامه دیگری شماره کلاسه و جزئیات پرونده را هم برایتان بنویسم، از داستان سوء استفاده جنسی اش از یک متهم قبل از اینکه به تهران بیاید و رفتارهای خلاف قانون وی در توقیف روزنامه ها در اردیبهشت سال 1379 و خلاف او در مورد پرونده نشریه دانستنیها و خانم فرانه بهزادی و خلاف او در برخورد با شخص آقای شمس الواعظین و خلاف او در ماجرای منجر به قتل در پرونده خانم زهرا کاظمی و خلاف های دیگر او همه و همه معلوم است، بگوئید تا پرونده اش را بیاورند و قاضی بی طرفی را مامور کنید تا به ماجرا رسیدگی کند. اگر هم تا قبل از این می خواهید جزئیات خلاف های ایشان را بدانید با آقای سیف زاده وکیل دادگستری تماس بگیرید تا همه چیز برایتان روشن شود.
وقایع بعد از کودتای 22 خرداد
به این ترتیب بود که انتصاب مرتضوی برای نظارت برپرونده کسانی که در ناآرامی های پس از انتخابات ایران بازداشت شده بودند، نگرانی شدید افکار عمومی و فعالان حقوق بشری را برانگیخت. در همین ارتباط لارنس کانون، وزیر خارجه کانادا اعلام کرد که او "عمیقا نگران" سپرده شدن این مسئولیت به سعید مرتضوی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، است.
"دیده بان حقوق بشر" نیز با بیان اینکه سعید مرتضوی در گذشته در "شکنجه و گرفتن اعتراف اجباری" زندانیان دست داشته است، اعلام کرد: انتصاب وی نشان می دهد که مقام ها خود را برای طرح اتهامات ساختگی علیه مخالفان آماده می کنند.
سارا لی ویتسون مدیر بخش خاور میانه و آفریقای شمالی این گروه گفت: سپردن نقش اصلی در سرکوب (مخالفان) در تهران به سعید مرتضوی باید زنگ خطر را برای همه کسانی که با سابقه او آشنا هستند به صدا در آورد.
این پرونده ها تنها گوشه ای از کارنامه سعید مرتضوی در دستگاه قضا است. کارنامه ای سیاه که شکایت بسیاری از فعالان مطبوعاتی ، سیاسی و مدنی را از او در پی داشته اما مصونیت این قاضی هرگز اجازه رسیدگی به این پرونده ها را نداده است. شکوری راد می گوید: قاضی مرتضوی هم اکنون به عنوان یک پدیده در خاطرهء بخصوص دوران اصلاحات این ملت ثبت شده است اما این هنوز پایان کار نیست و او همچنان نقش آفرینی می کند.آیا کسانی که او را در این منصب و مقام حفظ و ابقا کرده اند پاسخگوی حرف و عمل او در دنیا و آخرت خواهند بود؟