۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه

احمدی مقدم: با انتشار تصاویر، 70 درصد "اغتشاشگران" را دستگیر کردیم

سرتیپ اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی گفته است که در پی انتشار تصاویری از حوادث روز عاشورا ، ۷۰ درصد از "اغتشاشگران" با معرفی مردم و کارهای اطلاعاتی دستگیر شدند.

در جریان وقایع بعد از انتخابات ابتدا عکسهای معترضان از سوی وبسایت های نزدیک به سپاه پاسداران منتشر شد و بعد از وقایع روز عاشورا نیز نیروی انتظامی تصاویری را روی وبسایت خود منتشر کرد. مدتی بعد از آن نیز نیروی انتظامی تصاویر دهها نفر را در هفته نامه خود "امین جامعه" منتشر کرد و از مردم خواست که در شناسایی آنها به پلیس کمک کنند.

در روز ششم دی ماه مصادف با روز عاشورا ، بین عزاداران مخالف دولت و ماموران نیروی انتظامی و افراد موسوم به لباس شخصی درگیری روی داد که براساس گزارش های خبری و تصویری انتشار یافته، با خشونت شدید ماموران امنیتی همراه بود.

در پی این تظاهرات، که در جریان آن برخی از تظاهرکنندگان در برابر حملات نیروهای دولتی مقاومت کردند، شماری از مقامات و رسانه های حکومتی معترضان را به اهانت به مقدسات دینی متهم ساختند و از تصمیم به شدت عمل در تظاهرات بعدی سخن گفتند.

تعدادی از معترضان مخالف دولت در جریان وقایع روز عاشورا دستگیر شده اند اما گزارش دقیقی از تعداد دستگیر شدگان منتشر نشده است.

آقای احمدی مقدم گفته که در میان دستگیر شدگان برخی تا ۵۰ نفر را هدایت می کردند و با "دستگاه ها و سرویس های بیگانه" ارتباط مستقیم داشتند و "اگر دستگاه قضایی صلاح بداند آنها را معرفی می کنیم تا موجب بلوغ مردم شود."

فرمانده نیروی انتظامی همچنین گفته که در روز عاشورا ۳۰ نفر به اشتباه بازداشت شده بودند که به سرعت آزاد شدند.

با آنکه مدت زیادی از روز عاشورا می گذرد اما فرمانده نیروی انتظامی گفته که "بازجویی" از دستگیر شدگان ادامه دارد و "ابعاد جدیدی از فتنه روشن می شود که به مرور در رسانه پخش خواهیم کرد."

تا به حال چند جلسه دادگاه بازداشت شدگان روز عاشورا برگزار شده است و روز پنجشنبه ۲۸ ژانویه (۸ بهمن) دادسرای عمومی و انقلاب تهران گزارش داد که برای یازده تن از متهمان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری، از جمله معترضان روز عاشورا، حکم اعدام صادر شده و دو تن از آنان به اسامی آرش رحمانی پور و محمدرضا علی زمانی اعدام شده اند.

نگرانی از حضور معترضان در مراسم رسمی

تظاهرات روز عاشورا

برخی از تظاهرکنندگان عاشورا نسبت به خشونت ماموران واکنش نشان دادند

در روزهای اخیر و با نزدیک شدن روز ۲۲ بهمن و برگزاری راهپیمائی سراسری، نگرانی در بین مقامات حکومتی در حال افزایش است و به مخالفان دولت هشدار داده شده است که با آنها برخورد خواهد شد.

از زمان آغاز اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد، معترضان از روزهایی که مراسم رسمی در آنها برگزار می شود (از جمله نماز جمعه، راهپیمایی روز قدس و راهپیمایی روز ۱۳ آبان) برای ترتیب دادن تجمع های گسترده اعتراضی استفاده کرده اند و پیش بینی می شود در راهپیمایی ۲۲ بهمن هم اتفاق مشابهی بیفتد.

میر حسین موسوی و مهدی کروبی از رهبران معترضان مخالف دولت روز شنبه (دهم بهمن) بایکدیگر دیدار کرده و با اعلام محکومیت اعدام های اخیر از مردم خواستند تا در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کنند.

فرمانده نیروی انتظامی همچنین بدون نام بردن از کسی خطاب به سران معترضان مخالف دولت گفته است که "بهتر است که آنها برگردند و به خطای خود اعتراف کنند و اظهار پشیمانی کنند و خطای خود را جبران کنند."

به گفته آقای احمدی مقدم، اگر این افراد "تمسک به ولایت پیدا کنند با امتیازات ولی فقیه ممکن است از برخی خطای آنها چشم پوشی شود."

راهپیمایی روز ۲۲ بهمن همه ساله در ایران و همزمان با روزی که در آن انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید، در تهران و شهرستان ها برگزار می شود و طی ۱۰ روز منتهی به این روز یعنی از ۱۲ بهمن روز ورود آیت الله خمینی (بنیانگذار جمهوری اسلامی) به ایران تا روز ۲۲ بهمن جشن هایی موسوم به "بزرگداشت دهه فجر" در این کشور برگزار می شود.

بازماندگان کشتار دهه شصت را آزاد کنيد! بيانيه ۶۰۰ نفر در حمايت از مهين فهيمی، زهره تنکابنی و اميد منتظری

بيش از بيست سال از کشتار زندانيان سياسی در ايران می گذرد و هنوز هيچ پاسخی به خانواده های اين زندانيان و نيز افکار عمومی داده نشده است که اين افراد چرا و به حکم چه دادگاهی به مرگ محکوم شدند و آيا برای دولتی که در آن سال ها در صدد کسب کامل قدرت بود هيچ گريزی جز کشتار مخالفان وجود نداشت؟
پس از گذشت سالها هنوز تعداد دقيق کشته شدگان مشخص نيست و حاکميت نه تنها تا به حال مسئوليت اين فاجعه و پيامدهای آن را بر عهده نگرفته است ، بلکه حتی در تمام اين سالها با برگزاری مراسم يادبودی که از سوی خانواده ها در معروف ترين گور دسته جمعی اين زندانيان در خاوران و گورستانهای ديگربرگزار می گردد برخورد کرده اند.



از آن سالهای سياه و خونين دو دهه گذشته است ولی خانواده های قربانيان اين فاجعه تاريخی از گزند بی عدالتی ها در امان نمانده اند و سالهاست نه تنها از عمده حقوق اجتماعی خود به عنوان يک شهروند محروم بو ده اند بلکه همواره به بهانه های مختلف تحت بازجويی و فشار قرار گرفته اند، اما آنها به جای سرگردانی در دايره خشونت راهی ديگر جستند و در راه دستيابی به صلح و اجرای عدالت و قانون برای همه مردم فعاليت کردند، آنان چاره کار را در پايان خشونت جستجو می کردند و اکنون ديگر بار اسير خشونتی شدند که گويا بی وقفه بر سرنوشت آن ها سايه افکنده است.
در نيمه شب ششم دی ماه ۱۲ نفر از ماموران وزارت اطلاعات به منزل مهين فهيمی همسر يکی از کشته شدگان دهه شصت و زنی که در اين سال ها جز برای صلح فعاليت نکرده است ، هجوم برده و پس از تفتيش منزل او و همسايگان با رفتاری توهين آميز اقدام به ضبط وسايل شخصی و کامپيوترهای ساکنان اين منازل و بازداشت آنان به همراه مهمانانشان کردند.صبح روز بعد زمانی که فرزند مهين فهيمی (اميد منتظری) دانشجوی رشته حقوق دانشگاه علامه طباطبايی که در حوزه فرهنگ و انديشه فعاليت می کرده است ، به اداره پيگيری اطلاعات مراجعه می کند و آستانه امتحانات آخرين ترم تحصيليش ، توسط ماموران بازداشت می شود. اين مادر و پسر سال ها قبل زمانی که مادر فرزند خويش را آبستن بوده نيز مدتی را با هم در زندان گذراندند و اکنون بعد از سال ها باز در کنار يکديگر در محبس قرار گرفته اند ، اما اين بار بی خبر از هم .
در يکی از همان روزهای ابتدايی دی ماه زهره تنکابنی يکی ديگر از بازماندگان دهه شصت نيز در منزل شخصی خود و علی رغم بيماری بازداشت شده است او همچون دوست و يار قديمی خود مهين فهيمی همواره برای صلح فعاليت نموده و در اين سال ها يکی از مادران صلح ايران زمين بوده است.يکی از زنانی که اگر چه شاهد زندان و شکنجه و کشتار بوده اند اما هرگز رويای صلح را از سر بيرون نکرده اند.
آنان در اين سال ها صبورانه درد خود را تاب آورده اند تا فردايی صلح آميز را برای اين سرزمين به ارمغان آورند .
اکنون ما امضا کنندگان اين بيانيه خواستار پايان فشارهای مضاعف بر بازماندگان کشتار دهه شصت بوده و با توجه به اينکه آنان فعاليتی خارج از چارچوب های قانونی نداشته و جز برای صلح و اجرای عدالت و قانون ، فعاليتی نکرده اند ، از تمامی سازمان های مدافع حقوق بشر خواهان حمايت از زهره تنکابنی, مهين فهيمی واميد منتظری و از مسئولان قضايی خواهان آزادی بی قيد و شرط آنان و ديگر زندانيان هستيم.
اسامی امضا کنندگان اين بيانيه:
آذر محلوجيان ، آراز فنی، آرزو اميد، آرش ، آذر جليلی، آرش بهمنی ،آرش حافظی، آرش سليمانی ، آرش کيا ، آرش نصيری اقبالی، آرمين م ، آرمين مالکی ، آزاده ثبوت ، آزاده خسروشاهی ، آزاده شکوهی ، آزاده فرامرزيها ، آسام رفعتی ، آسيه امينی
، آلش صارمی، آمادور نويدی، آوا شکيب، آيدا سعادت، آيدا قجر، آينده آزاد، ابراهيم امدادی ، ابراهيم رنجکش ، ابولفضل ارکوخانی، احسان صفايی ، احمد باطبی ، احمد زاهدی لنگرودی، احمد عبدالهی ، احمد مصطفی لو، احمد نجاتی، احمد نوری، احمدرضا علی حسينی، اختر قاسمی، اسد شهيار، اسفنديار طبری ، اسماعيل ختائی، اصغر نصرتی ، اعظم شاهچراغی ، افسانه شهره، افسانه گودرزی، اقبال نظرگاهی، اکبر سيف، اکبر محمدی فر، اکرم ابويی، اکرم رفعتی، اکرم محمدی، اکرم مصباح، اکرم موسوی، البرز سربلند، الناز انصاری، الناز ناطقی، الهام کاميابی، الهام هومين فر، الهه صدر، الينا آذری، اميد آقابابايی، اميد کوهی، اميده سحر، امير جواهری لنگرودی، امير حاجی شريفی، امير رشيدی، امير مهرمنش، امير مومبينی، امير يعقوبعلی، امين حصوری، انور ميرستاری، ايرن رضا زاده
بابک اميرخسروی، بابک جانی، بابک حقوقی، بابک خرم، بانو صابری، برزين ايرانی، برومند صادق پور، بلال مرادويسی، بهار اميدوار، بهار خسور، بهار مجدزاده، بهاره افقهی، بهرام امامی، بهروز پورنام، بهروز خليق، بهروز سورن، بهروز فتحعلی، بهروز فدائی، بهروز قاسمی، بهروز معظمی، بهزاد عباسی، بهزاد کريمی، بهمن امينی، بهمن شفيق، بهمن محمدی، بهمن نيرومند، بهنام دارايی زاده، بهنام وفاسرشت، بيتا طاهباز، بيژن رحمانِيان، بيان محمدی، بيژن کيارسی، بيژن ميثمی
پارس، پانته آ بهرامی، پاتريک بيلی، پرتو نوری علا ، پرديس درخشانده، پرديس رحمان فرد، پرستو دوکوهکی، پروانه مسلمی، پرويز پور، پرويزقليچخانی، پروين ضرابی، پروين ابراهيم زاده، پروين اردلان، پروين پيروانی، پروين قاسمی، پريسا ، پريسا تنکابنی، پريسا روشنفکر، پريسا عماديان، پوران شهپر، پويش عزيزالدين، پويا دوستی، پويا عزيزی، پيام اطيابی، پيام روشنفکر، پيمان پيدار، پيوند باشکندی
تيرداد بنکدار، ت. خوشکلام
ثريا يوسفی
جادی ميرميرانی، جانی خسروآبادی، جعفر ادمين، جعفر بهکيش، جعفر حسين زاده، جلوه جواهری، جليل مبشری، جمشيد اطيابی، جمشيد جزستانی، جهان خلوتی، جيران مقدم
حامد شيبان، حجت نارنجی، حجت نيابلی، حسن عربزاده حجازی، حسن اعتمادی، حسن جعفری، حسن درويش پور، حسن زهتاب، حسن شمس، حسن نايب هاشم، حسن نظری، حسنی، حسين بابايی، حسين دريانی، حسين وليزاده، حمزه فراهتی، حميد، حميد حميدی، حميد رضا عسگری نژاد، حميد کينگ، حميدرضا برهانی، حميلا نيسگيلی
خاطره معينی، خديجه مقدم، خسرو تجربه کار
دانش باقرپور، داود معزمی، داوود نوائيان، دکتر شهين نوائی، دکتر حسن مثلی، دکتر رسول رضوی، دلارام علی، دنا بابا احمدی، دنيا راد
راحله ايرانی، راحله حسينی، راضيه زيدی، رامين امن گستر، رامين مسلميان، رحمان شجاع، رزيتا رجايی، رضا کاويانی، رضا اسدی، رضا امين، رضا جعفری، رضا جوشنی، رضا چرندابی، رضا دهقان، رضا شهابی، رضا صفری، رضا ظهيری، رضا عفتی، رضا کريمی، رضا مرزبان، رضا نيکفر، رضا هميانی، رضوان مقدم، رفعت لنگرودی، رها عسگری زاده، روح الله شجاع، روزبهان اميری، رويا ديناروند، رويا پازوکی، رويا رودسری، رويا واحدی، ريکاردو آساطور، ريما فريدونی
زارا کيا، زهره اسدپور، زويا موسسيان، زيبا رحيمی، زينب پيغمبرزاده
سارا ايرانی، سارا حبيبی، سارا دهکردی، سارا روزدار، سارا شعر، سارا عظيمی، سارا فدوی، ساسان سترگ ، سام الدين ضيائی، ساناز محسن پور، سپيده پور محمدی، سپيده خاکسار، سپيده عباس زاده، ستار آوهنگ، ستاره، ستاره شجاعی، ستاره علوی، سحر جامعی، سروش دشتستانی، سعدی عزميان، سعيد احمدی، سعيد ارجمندی، سعيد محمد زاده، سعيد نيکزاد، سعيد ولدبيگی، سلطانی، سمانه عابدينی، سهراب خوشبويی، سهراب مختاری، سهيلا مسافر، سهيل حاتمی، سهيل کشاورز، سهيلا گلشاهی، سوسن شعبانی، سوسن کوليوند، سيامک سلطانی، سيامک مؤيدزاده، سياوش دريايی، سياوش فرجی، سياوش کوهرنگ، سياوش محمودی، سيما حسين زاده، سيما محضری، سيمين اصفهانی، سيمين رادمنش، سيمين مرعشی، سينا انصاری
شاهين انزلی، شبنم ايرانی، شکوفه سخی، شکوفه منتظری، شکوه ش، شهاب الدين شيخی، شهاب سيروان، شهاب فيضی، شهاب مولوی، شهباز نخعی ، شهرام رفيع زاده، شهرزاد صادقی، شهريار آهی، شهلا ابقری، شهلا بهاردوست، شهلا فريد، شيما فرزادمنش، شيرين صوفی، شيرين فاميلی، شيرين فدوی

صادق کار، صادق کشاورز، صادق ناهومی، صبری نجفی، صحرا آزاد، صديقه پاک ضمير، صفا بهرام، صفا مرادی
طاهره امام قلی، طاهره سوری، طلعت تقی نيا
عباس شکری، عباس فرد، عباس مظاهری، عذرا اباذری، عذرا طبری، عسل اخوان، عسل تقی پور، عشا مومنی، عفت ماهباز، علی رضاجباری، علی مشمولی، علی معظمی، عليرضا اخوان، علی اشرف ياراحمدی، علی اکبر خسروشاهی، علی پور نقوی، علی توفيق، علی حسنی ، علی دروازه غاری، علی دشتی، علی س، علی ساکی، علی ستاری، علی صادقی، علی صمد پوری، علی طايفی، علی عاشوری، علی کلائی، علی ماهباز، علی مختاری، علی مغازه ای، علی ملک زاده، علی موسوی، علی نديمی، عليرضا پورنوروز، عليرضا حيرتی، عليرضا صادقی، عليرضا منصوبی، غلام حسين عسگری
فائزه محسنی، فائزه منزوی، فاطيما آرا، فخری شادفر، فراز صفوی، فرامرز سبزعلی زاده، فرامرز شيراوند، فرج الله برجيان، فرح خليل نژاد، فرحناز محمدی، فرخ قهرمانی، فرخنده جبارزادگان، فرداد پورمند، فردوس تاجدينی، فرزانه ايل بيگی، فرزانه سوری، فرزانه شريفی، فرزانه عظيمی ، فرزين آصفی، فرزين شريفی، فرشته صوفی، فرشته فراهانی، فرشته قاضی، فرشته مجيدی، فرشيد، فرشين کاظمی نيا، فرنگيس ايرانی، فرنگيس بايقره، فرهاد رها، فرهاد فرجاد، فروزان عبدرزاده، فريبا تحقيقی، فريبا حميدی، فريبا مجد، فريبا هادی زاده، فريبرز شمشيری، فريده آزاد، فريده پور عبدالله، فريده رضايی، فريده يزدی، فريدون رمضانی، فرين فخاری، فواد محمودی، فيروزه راد، فيروزه مهاجر، قاسم ارسيان، قدسی سرمست
کارن جواهری، کامران احمدی، کامران پارسايی، کامران طاهباز، کاوه آهنگری، کاوه بنايی، کاوه قاسمی کرمانشاهی، کاوه مظفری، کاوه يغمايی، کبری کريمی، کريم پورحمزاوی، کريم ديناروند، کسری شيخ، کوليايی، کيانا حسينی، کيانا مالکی، کيخسرو خسروپرويز
گلرخ جهانگيری، گلناز خواجه گيری، گلناز ملک، گوهرشميرانی، گيتی سلامی
ليدا صدرالعلمايی، ليلا آرا، ليلا اصلانی، ليلا انصاری، ليلا جديدی، ليلا منصور، ليلا نظری
ماريا رشيدی، ماشاله سليمی، مانا علوی، مازيار پ، ماندانا کايدی، مبين حوتک، مجتبی عابدينی، مجيد تميمی، مجيد جعفری هرستانی، مجيد عبدالرحيم پور، محبوبه حسين زاده، محبوبه کرمی، محسن خوشبين، محسن نژاد، محمد بهشتی، محمد تک دهقان، محمد شمس، محمد شيرازی، محمد طرفه نژاد، محمد علی اصغری ، محمد فلاح نيا، محمد ق، محمد کلاهی، محمد محمدی، محمدرضا يدک، محمدرضاراعی، محمود عراقی ، محمود ارغوان ، محمود خليليان ، محمود علوی، محمود کرد، محمود معمار نژاد، مرتضی صادقی، مرجان افتخاری، مرسده محسنی ، مرضيه بخشی زاده، مرضيه مهاجر، مرواريد مناهی، مريم زندی، مريم اميری، مريم حبيبی، مريم حقيقی، مريم رام، مريم نوری، مژگان ثروتی، مسعود خدادادی، مسعود رسا، مسعود سرابچيان، مسعود شب افروز، مسعود فتحی، مسعود کرمی، مصطفی بيگلری، مصطفی محمدرضايی، مقصود صالحی، ملودی دادرسان، مليحه پويا بهار، مناف عماری، منصوره بهکيش، منصوره خسرو شاهی، منصوره درزی، منوچهر راستا، منوچهر شهرکی، منوچهر لرستانی، منيژه نجم عراقی، منيره کاظمی، منيژه احمدی، مه ناز طالبی طاری، مهدی ابراهيم زاده، مهدی احمدلو، مهدی حسينی، مهدی شوقی، مهدی فتاپور، مهدی ماهباز، مهديه صالح پور، مهديه طايفه کلهری، مهرآفرين ثابتيان، مهران اديب، مهران کشاورز، مهرداد دادرسان، مهرداد درويش پور، مهرداد گيلانی، مهرداد مهران، مهرداد نای داوودی، مهرگان پسگويی، مهرنوش اعتمادی، مهری جعفری، مهری معمارحسينی، مهسا شکرلو، مهشيد معتضدی، مهناز دشتی، مهناز ده بزرگی، مهين جوشک، مهين خديوی، مونا محمد زاده، ميتراابراهيمی، ميلا مسافر، ميترا خلعتبری، ميترا يوسفی، ميثم اخوان، ميرعليرضا ميرمويدی، ميلاد زرکری، ميلاد م، مينا خانی، مينا مشکات، مينو فروغ، مينو هميلی، ميهن قريشی- جزنی
نادرساده، نازلی فرخی، نازنين پروين، نازی عرفانی، ناسيه صوفی، ناصر اشجاری، ناصر رحمانی نژاد، ناهيد حسينی، ناهيد جعفری، ناهيد ميرحاج، ناهيد ناظمی، ناهيد نصرت، نيلوفر سنندجی زاده، نبی صميمی، ندا اقبالی، ندا حق، ندا منابادی، نرگس ساجدی، نرگس مقدم، نسرين چنگيزيان، نسرين بصيری، نسرين حميدی، نسرين صادقی، نسرين عباسی، نسيم روشنايی، نسيم سلطان بيگی، نصور نقی پور، نقی حميدنيا، نقی حميديان، نگار مرتضوی، نهال شرفی،نوشين کشاورزنيا، نوشين شاهرخی، نويد محبی، نيما نامداری، نيره توکلی، نيکزاد زنگنه، نيلوفر گلکار، نيما حيدری، نيما علوی
هادی ابراهيمی، هادی قادری، هادی ميرمويدی، هانا دارابی، هايده تابش، هايده دراگاگی، هايده راوش، هدا امينيان، هدی جوانمرد، هديه آسمانی، هما عليزاده، هما مرادی، هوشنگ حسين پور، هوشنگ ديناروند، هژير پلاسچی، هادی معينی،

وحيد آرال، وحيد ميرشکار، وحيده محمودی، وحيده مولوی، وهاب انصاری، وهاب دوستی دوکوشکانی، ويدا بيگلری
ياسمن نيلفروشان، ياسمن صوفی، ياور خسروشاهی، يوسف احمدی،يلدا نادری، يوسف فاطمی
Jaceri Kianosch, Karin Friend, matthew walker, Merab z.dero, Nina More, Shirin Perder

50 سال رفاقت و رقابت بین هاشمی و یزدی

اکبر هاشمی میگوید بوی توطئه می آید. محمد یزدی خطاب به او میگوید شما چه کاره هستید در انتخابات کمیته صیانت از آرا تشکیل میدهی؟ یا: شما چه کاره ای که خواستار آزادی زندانیان میشوی؟ این دعوا که با آخرین واکنش رفسنجانی می رفت تا به "جاهای باریک" بکشد، از کی آغاز شده؟ در گزارش زیر داستان 50 سال رقابت و رفاقت هاشمی رفسنجانی و محمد یزدی را بازخوانی کرده ایم.

وقتی محمد یزدی، حملات به سران اصلاحات، به ویژه کروبی و موسوی را افزایش بخشید و با همین بهانه، تندترین حملات را متوجه هاشمی رفسنجانی کرد، اول مهدی کروبی در پاسخ به وی گفت: آقای یزدی بهتر نیست از تمام مقام های خود استعفا دهید؟ !

و: آقای یزدی نکند به خاطر گفته های پالیزدار وشایعاتی که در خصوص لاستیک دنا وجنگل های شمال که پشت سر پسرتان مطرح است این اظهارات را میکنید؟

پس از آن اکبر هاشمی اما تهدید کرد که این بار دیگر "سلام" برای شیخ محمد نمی فرستد ودست به قلم میبرد وروزهای بازنگری قانون اساسی را یادآور شد. و درست در این نقطه، احمد خاتمی، یک روحانی معمولا عصبانی که چند باری هم گوشه به رییس خود در خبرگان زده وارد میدان شد تا وحدت نظام ـ به گفته خودش ـ در آستانه دهه فجر حفظ شودومنازعه علنی رییس ونایب رییس مجلس خبرگان پایان گیرد. احمد خاتمی در روایت رسمی میگوید "هر دو بزرگوار پذیرفتند که مطالبی علیه خویش مطرح نکنند" اما در روایت غیر رسمی می آید که او "به رییس مجلس خبرگان گفته که یزدی پذیرفته اشتباه کرده است شما چیزی را منتشر نکنید."

شما چه کاره اید؟

26تیرماه که اکبر هاشمی رفسنجانی یک ماه بعد از انتخابات22 خرداد نوبت یافت در نماز جمعه حضور یابد مطالبی را پیش کشید که آن نماز جمعه را بدل به یکی از تاریخی ترین نماز جمعه های 30سال گذشته نظام جمهوری اسلامی کرد. محور کلام او این بود که خیل کثیری از مردم در نتیجه انتخابات تردید دارند ومشروعیت حکومت از آن مردم است واگر رضایت وخواست مردم نباشد حکومت معصوم هم مشروعیت نمی یابد. فردای آن روز به ظهر نرسیده، محمد یزدی برای پاسخ به هاشمی یک کنفرانس مطبوعاتی گذاشت که فقط خبرگزاری فارس در آن شرکت کرد. وی در این کنفرانس، مشروعیت حکومت را نه از ان مردم که از جانب خدا دانست وهمان تئوری کشف را که مصباح یزدی واضع آن است، بیان کرد. به جمله اکبر هاشمی هم در خصوص تردید مردم در انتخابات حمله برد و بر این کنفرانس خود، پیرایه هایی افزود با ترجیح بند "شما چه کاره اید؟"

با اینکه پس از گفته های یزدی، هاشمی پاسخی به وی نداد اما گفته های هرکدام، دو نحله از فلسفه سیاسی یا دو چهره از اسلام سیاسی را به تصویر میکشید. یکی مشروعیت مردمی حکومت ودیگری دولت اسلامی. تبار مشروعیت مردمی حکومت که هاشمی هم در نماز جمعه 26تیرماه طرح کرد به آیت الله منتظری میرسد ودیگری به آیت الله مصباح یزدی.

این دو سو ایستادن را این دو با اینکه 50سالی یا حتی بیشتر با هم همراه ورفیق اند قبلا هم تجربه کرده اند. در واقع بین اکبر ومحمد که هر دو از حلقه یاران آیت الله خمینی از قبل از انقلاب بودند، در این نیم قرن رفاقت، همراه با نوعی رقابت در جریان بوده که ظاهرا خاصیت صحنه قدرت است.

دو امضا در 45 سال پیش

روایتی معتبر می گوید جمعی از فضلای قم در سال 43 نامه ای به امیر عباس هویدا نوشتند واز او حق آزادی بیان وحق تعیین سرنوشت مردم، محو خفقان وسانسور ورفع تفتیش عقاید را خواستار شدند. در بخشی از این نامه میخوانیم: "آقای هویدا! شما یک سری به زندان‌ها بزنید و بپرسید این اصناف مختلف زندانی؛ علما، وعاظ، اساتید دانشگاه، دانشجویان، تجار و اصناف به چه جرمی مدت‌ها در زندان به سر می‌برند؟ آیا جز دفاع از حریم قرآن و عظمت کشور و تظلم از خفقان و دیکتاتوری جرمی داشته‌اند؟ آیا اگر کسی گفت نباید اسلام و قرآن مورد تهاجم واقع شود، کشور در چنگ بیگانگان افتد، ثروت‌های سرشار مملکت به یغما رود، اختناق و فشار بر مردم حکومت کند، دولت‌ها در تامین خواسته‌های مردم باید کوشش نمایند، و بالاخره اگر کسی خواست با استفاده از حق قانونی خود در شئون کشورش اظهار نظر نماید، باید در سیه چال زندان زندگی کند و با محرومیت های همه جانبه دست به گریبان باشد؟ ما برای حفظ مصالح عالیه اسلام و کشور عزیز جدا می‌خواهیم به منظور پایان دادن به وضع خطرناک موجود و رفع اختناق و رفاه حال عامه مردم فکری کنید و به خواسته های مردم ترتیب اثر بدهید."

این نامه 56 امضای پای خود دارد من جمله سید علی خامنه ای، حسینعلی منتظری، اکبر هاشمی، ابراهیم امینی، محمدعلی گرامی، ابوالقاسم خزعلی، سید هادی خسروشاهی، سید ابوالفضل میرمحمدی، احمد جنتی، محمد یزدی، سیدموسی شبیری زنجانی، عبدالله جوادی، محمدتقی مصباح یزدی، حسین نوری، حسین شب زنده دار.
(اصل سند در کتاب کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه ص 55 الی 57 به نقل از اسناد ساواک )

نایب و نماینده هاشمی

همراهی هاشمی ویزدی تا پیروزی انقلاب ادامه داشت؛ هردو در دوران مبارزه دچار زندان وتبعید وخانه به دوشی. بعد از انقلاب در اولین دور مجلس شورای اسلامی، هر دو در هیات رییسه مجلس بودند؛ اکبر رییس ومحمد نایب رییس. به همراه اسدالله بیات، موسوی خوئینی‌ها و مرتضی الویری. بعدها مهدی کروبی نیز به این جمع راه یافت. شیخ محمد از سنتی های حوزه بود اما همراه آِیت الله خمینی. ولی درمجلس او نقش دوگانه‌ای را ایفا می‌کرد: از یک سو نماینده روحانیت سنتی بود و از جانب دیگر آنجا که بحث دیدگاه‌های آیت الله خمینی در تقابل با آن به میان می‌آمد جانب رهبر نظام را می‌گرفت. او از این حیث با افرادی چون احمد آذری‌قمی متفاوت بود که تنها از سنت دفاع می‌کردند. یک بار که بحث‌مالیات در مجلس مطرح بود، آذری قمی ناگاه خواستار قطع مذاکرات و بیان یک تذکر شد و هاشمی رفسنجانی در جایگاه رییس مجلس شگفت‌زده پرسید: "آقای آذری! چه اشکال شرعی وارد می‌دانید که خواستار تذکر شرعی شده‌اید؟"

او پاسخ داد: "مالیات حرام است".

هاشمی گفت: "این فتوای امام است و در حکومت اسلامی مالیات شکل گذشته و قبل از جمهوری اسلامی را ندارد."

ولی آذری قمی از موضع خود عقب ننشست و تاکید کرد این نیز موضع من و عده‌ای از فقهاست. روزنامه اطلاعات نیز این جمله او را با تیتر درشت منعکس کرد که "مالیات حرام است". با اینکه به نظر می‌رسید محمد یزدی نیز درباره مواردی چون اخذ مالیات توسط دولت، اشتغال و تحصیل و حق رای زنان، پخش موسیقی ـ ولو غیرغنایی ـ از صدا و سیما، پرداخت سود بانکی ولو با عنوان کارمزد یا علی‌الحساب، دخالت دولت در روابط کارگر و کارفرما و مواردی از این دست، دیدگاه‌های سنتی و مشابه آذری قمی و سنتی‌ها دارد که جملگی را حرام و ممنوع می‌دانند اما او به فقه حکومتی نیز نظر داشت و اقتضائات حکومت‌داری را می‌فهمید و اگر هم مخالفت می‌کرد برای افزایش نقش روحانیت سنتی بود نه کناره‌گیری آنها. وی در آنجا با هاشمی همراه شد هر چندشکاف فکری خود با او را به کنار نگذاشت.

دوره شیخین سفید پوش در ماه عسل بود چنانچه بعد از سخنرانی 14اسفند بنی صدر در سال 59 وبالا گرفتن منازعه در درون قدرت بین رییس دولت از یک سو وهاشمی وبهشتی از سوی دیگر، مشی بنیانگذار جمهوری اسلامی به این رفت که هیاتی برای رفع اختلاف میان دو طیف شکل بگیرد. از طرف بنی صدر داماد آیت الله خمینی ـ اقای اشراقی ـ واز طرف بنیانگذار جمهوری اسلامی، مهدوی کنی از سوی هاشمی وبهشتی شیخ محمد یزدی معرفی شد وسنت ریش سفیدی به پا شد. کار هیات اما به گل نشست وبه گل افتاد چرا که چهار ماه بعد از آن اتفاق، در آخرین روز خرداد60مجلس به عدم کفایت اولین رییس جمهور ایران رای داد. یزدی نماینده بهشتی وهاشمی ورجایی در هیاتی بود که تا پایان آن تابستان فقط از آن او مانده بود وهاشمی.

جدا شدن واسلام آمریکایی

حرارت انقلابی سالهای اول انقلاب فروکش کرد؛ شیخ محمد به صراحت نماینده طیف سنتی اسلام در حاکمیت شد؛ همانها که دردهه 60به گفته آِیت الله خمینی صاحبان "اسلام آمریکایی" بودند. همانها که رهبر اول جمهوری اسلامی در پیامش به میر حسین موسوی در توصیف آنان گفت: "مخالفان شما توان اداره یک نانوایی را ندارند." یزدی چهره شاخص این جریان بود که با وجود نزدیکی به آیت الله خمینی اما افتراق ها واختلاف هایی هایی هم داشتند؛ بر خلاف اکبر هاشمی که هیچ اختلاف وتفاوتی با قرائت آیت الله خمینی از اسلام نداشت وهماره همراه بود. خط محمد واکبر جدا شدن را آغاز نموده بود. اوج این جدا شدن در نامه 99 نفره معروف است که نمایندگان مجلس دوم به آقای خمینی نوشتند تا میرحسین موسوی دوباره نخست وزیر نشود، که شد و رهبر انقلاب پرخاش شدیدی هم کرد. هاشمی بسیار تلاش کرد این نامه نوشته نشود اما چون رییس جمهورـ آیت الله خامنه ای ـ وقت هم همراه نامه بودو گفته بود چرا 99 نفر؟ یکی هم من 100نفر، نامه نوشته شد وبه دست آیت الله خمینی رسید. بعد از رحلت رهبر اول جمهوری اسلامی، یزدی اما در پی ولی فقیه کردن آیت الله گلپایگانی برآمد ودر مجلس انتخاب رهبری، حجت الاسلام خامنه ای را فاقد تجربه برای رهبری دانست. اما آنچه به ویژه سنتی بودن محمد یزدی آن روزها رانشان میداد مخالفت هایی است که او در بررسی وبازنگری قانون اساسی با ولایت فقیه کرد. اودر آنجا گفته بود که: "یعنی چی مملکت را بسپاریم به یک آخوند این موجب تباهی میشود وصواب نیست."

دهه 70 و بها دادن به سنتی ها

بعد از رهبری سید علی خامنه ای وتغییرات در هرم قدرت، نوبت بها دادن به سنتی ها بود، برخلاف دهه 60که رهبر اول بها وقدر را به نواندیشان وسیاسیون جوان تر میداد. شورای نگهبان در یک تقسیم قدرت، حتی در زمان آقای خمینی هم در دست سنتی ها بود اما قوه قضاییه خلاف این. موسوی خویینی ها وموسوی تبریزی و خلخالی چهره های شاخص در دهه60بودند. با آغازدهه70ونمودار تازه قدرت در جمهوری اسلامی نوبت سنتی ها بود وشیخ محمد یزدی شد قاضی القضات. این بار کنار اکبر بود اما نه به عنوان نایب بلکه سری در بین سران قوا. اما آنچه رخ داده نشان میدهد هاشمی چندان در دوره ریاست جمهوری خود دیگر سران قوا را به بازی نمی گرفت؛ نمونه آنکه در 8سال ریاست جمهوری خود تنها دوبار شورای عالی امنیت ملی را که سران 3قوه در آن جمع میشوند، تشکیل داد یکبار در سال68ویکبار هم در سال76وازاین نظر شیخ محمد همیشه گله مند بود.

آغاز نزاع در پشت پرده

یزدی وهاشمی اما در سالهای اصلاحات در پشت پرده سیاست به هم پیچ خوردند. یکی در تعطیلی روزنامه "زن" که متعلق به دختر هاشمی بود ودیگری در پرونده معروف وجنجالی کرباسچی. شیخ محمد پس از سالها این دو را اینگونه روایت میکند: "آقاي هاشمي در زمان بررسي پرونده كرباسچي شهردار اسبق تهران نيز مي‌گفت اين پرونده معضل است، بايد بدهند مجمع تشخيص مصلحت نظام بررسي كند. در مجمع هم معلوم بود چه سرنوشتي در انتظار آن است."

يزدي بررسي پرونده كرباسچي را يكي از تاريخي‌ترين محاكمات كشور دانست. وي همچنین عنوان كرد: "در خصوص پرونده دختر ايشان هم آقاي هاشمي به من گفت: اين پرونده را ببنديد، بنده گفتم ما هر چه از دختر شما دعوت كرديم تا بياييد بررسي كنيم نيامد."

غلامحسین کرباسچی از نزدیکان سیاسی هاشمی در آن دوران وفائزه هاشمی دختر وی چوب همراهی با اصلاح طلبان وخاتمی را میخوردند اما چوب خط را در پشت صحنه به نام هاشمی زدند چرا که خود اوهم پی رایزنی بود وحل مشکل. یزدی در دوسالی که در دوران اصلاحات کرسی ریاست قضا را داشت تمام قد جلوی اصلاحات ایستاد ولی ویرانه ای را به دیگر شیخ سنتی، هاشمی شاهرودی تحویل داد وچند سالی از سیاست کناره گرفت تا رییس مجلس خبرگان ایت الله مشکینی از دنیا رفت. در جا دوپست خالی شد که شیخ محمد برای هر دوسودا در سر داشت: هم ریاست جامعه مدرسین هم ریاست مجلس خبرگان. ریاست جامعه را راحت گرفت اما ریاست خبرگان را به شیخ اکبر باخت وباز شد نایب رییس او مانند سالهای اول انقلاب در مجلس اول.

مخالفت با خود در دهه 60

در انتخابات 22خرداد 88 یزدی تمام سابقه خویش را به کناری نهاد واز قالب یک شیخ سنت گرا که حتی به بنیانگذار جمهوری اسلامی نامه اعتراضی می نوشت درآمد وبه یک روحانی صد در صد حامی احمدی نژاد بدل شد. کسی که آموزه های سنتی اسلام سیاسی را به چالش گرفته ودیگر علمای سنتی مانند مکارم وصافی معترض او هستند. شیخ یزدی امروز نماینده اسلامی شده که خود در دهه 60 با آن مخالف بود. هاشمی اما به کفه مردم در حاکمیت نزدیک شده ومشروعیت حکومت را کامل از آن مردم می داند. هر دو با خنده ولبخند اما روبه روی هم اند ووساطت کسانی چون احمد خاتمی فقط موقتا آرامش به همراه دارد. شیوه محمد یزدی، جدلی وآخوندی است، گفته ها وکردار طرف مقابل را به چالش میگیرد اما هاشمی از بازی رودر رو پرهیز دارد او تاریخ را ورق میزند وبه شیخ محمد وغیر مستقیم به رهبری یادآور روزهای پایان عمر رهبر اول جمهوری اسلامی میشود. هاشمی تا امروز به توصیه احمد خاتمی عمل کرده ونامه را بیرون نداده اما میشود یزدی هم به توصیه کروبی عمل کند واز تمامی پست هایش استعفا دهد؟ این سئوالی است که فقط شیخ محمد جوابگو نیست؛ تند روهایی که این روزها دار به پا میکنند ونفس کش در سیاست میطلبند، اما در نزاع با هاشمی فعلا مجبور شده اند خواهش به سکوت کنند، آنان نیز می توانند در معرض این سئوال باشند.

تحليل نيويورک تايمز از آخرين وقايع ايران سرنوشت شاخه زيتون معترضان


در ادامه جرياناتی که چند هفته اخير نمايان شد، يکی از رهبران برجسته مخالف ايران سخنانی گفته است که هدف ظاهری آن، کاهش تنش ها و پايان دادن به بحران سياسی کشور است.

البته به گفته کارشناسان داخلی و خارجی مسائل ايران، آيت الله علی خامنه ای رهبر عالی ايران تا کنون هيچ نشانه ای از قصد خود برای مصالحه نشان نداده است.

به نظر می رسد مهدی کروبی در مصاحبه ای که پنجشنبه گذشته در يک وب سايت اصلاح طلب قرار داده شد، مسؤوليت سرکوب خشونت بار پس از انتخابات را از شانه های آيت الله خامنه ای برداشته و آن را به گردن آيت الله جنتی انداخته است. آيت الله جنتی يک روحانی بسيار محافظه کار و رئيس شورای بانفوذ نگهبان است.

مهدی کروبی با اشاره به آيت الله جنتی گفت: «او می گويد اتهام تقلب کاملاً دروغين است و آن را جنايت عليه ملت می خواند. اما کيست که نداند وی به جنايت عليه انقلاب، خون شهدا، امام و مردم عزيز ايران دست زده است؟»

رهبری کشور حتی پيش از علنی شدن اظهارات آقای کروبی، دست به تهديدات جديدی زد که از مجازات شديد علیه هر گونه اعتراضی حکايت داشت. در همين حال، دولت از اعدام دو زندانی به نام های محمد رضا علی زمانی 37 ساله و آرش سبحانی پور 19 ساله خبر داد. اين دو نفر به «محاربه» و عضويت در يک گروه مسلح متهم شده بودند.

مخالفان در داخل و خارج کشور، انگيزه های سياسی را دليل اعدام اين دو نفر می دانند و طرفداران اعدام شدگان نيز اعلام کردند، دستگيری آنها حتی پيش از برگزاری انتخابات رياست جمهوری اتفاق افتاده بود.

حسيبه حاج صحراويی معاون خاورميانه سازمان عفو بين المللی نيز طی اطلاعيه ای اعلام کرد: «اعدام های غافلگيرکننده، نشان می دهد مسؤولان ايران از هيچ اقدامی برای متوقف ساختن اعتراضات صلح آميز پس از انتخابات، فروگذار نخواهند کرد.»

بسياری از کارشناسان ايران بر اين باورند که شواهد انکار ناپذير، از تلاش مهدی کروبی و متحدانش، نظير اکبر هاشمی رفسنجانی و محد خاتمی، برای يافتن راه های خروج از بحران جاری حکايت می کنند.

يکی از افراد نزديک به رهبران اصلاح طلب که به دليل نگرانی از واکنش دولت نخواست نامش فاش شود، گفت: «تلاش های فراوانی در هفته گذشته صورت گرفته تا تنش ها پايان بگيرد. تنش ها باعث شده انجام هرکاری از سوی طرفين مشکل شود و رهبران مخالف تلاش می کنند بهائی را که مردم می پردازند، به حداقل برسانند.»

با اين حال به گفته اين فرد، آيت الله خامنه ای تا کنون «رضايت نداده است.»

به نظر می رسد خط مشی اصلی اصلاح طلبان، دست کم در شرايط فعلی، بر روی وفاداری به رهبر عالی و قبول رياست احمدی نژاد بر دولت متمرکز شده است. با اين حال، در اتهامات مربوط به نحوه انجام انتخابات و نيز نقش دولت در اعمال خشونت عليه شهروندان، هيچ عقب نشينی صورت نگرفته است.

به گفته برخی از تحليلگران، ظاهراً آقای کروبی با جلب توجهات به آيت الله جنتی به عنوان کسی که تمام تلاش های سازشکارانه را دفع کرده است، فرصتی را در اختيار آيت الله خامنه ای قرار داده تا دوباره جای خود را به عنوان ميانجی گر ميان اصلاح طلبان و تندروها پيدا کند.

تريتا پارسی رئيس و مؤسس شورای ملی ايران و آمريکا در واشنگتن گفت: «شايد اين پيش درآمدهای يک مصالحه باشد. احتمالاً ما شاهد دور شدن لبه تيز انتقادات از خامنه ای و باز شدن راهی برای ارائه امتيازات متقابل هستيم.»

معلوم نيست که آیا رهبران اصلاح طلب صاحب يک استراتژی هماهنگ هستند و يا اينکه به طور مستقل به اين نتيجه رسيده اند که ادامه بحران، آن را به مرز انفجار می رساند. در آستانه فرا رسيدن روزهای حساسی نظير 22 بهمن، سالگرد انقلاب اسلامی 57، و نيز چهلمين روز درگذشت آيت الله العظمی حسينعلی منتظری رهبر معنوی معترضان، نگرانی های فراوانی ايجاد شده است.

ظاهراً سياست تماس رهبران مخالف، از 31 دسامبر و از زمان ارائه پيشنهاد پنج ماده ای مير حسين موسوی به آيت الله خامنه ای برای دفع بحران آغاز شده است. به نظر می رسد آقای موسوی در عين پيشنهاد مصالحه، سعی دارد پا را از مسير خواست ميليون ها حامی خود که از زمان انتخابات به خيابان ها سرازير شدند، خارج نگذارد. هر دو رهبر مخالف، انتخابات را تقلبی خوانده اند.

رسول نجفی کارشناس مسائل ايران در واشنگتن می گويد، هرچند رهبری کشور هنوز پاسخی نداده است، اما نشانه های اندکی از کمتر شدن تنش ها به چشم می خورد.

وی گفت: «رژيم به آهستگی در حال نزديک شدن به اين موضع است و در سياست رسانه ای و سخت گيری ها خيابانی عليه جوانان تجديدنظر کرده است. بنابراين، سياست ايجاد فضا برای دست زدن به مانور موفق بوده است.»

اما آنچه مشخص نيست، اين است که مردم چگونه واکنش نشان خواهند داد. رهبران مخالف عليرغم نپذيرفتن نتيجه انتخابات، به بقای نظام ابراز تعهد کرده اند. آقای کروبی در مصاحبه هفته جاری خود با روزنامه فايننشيال تايمز، به انتقاد از شعار تظاهرکنندگان عليه رهبر عالی و درخواست آنها برای کنار رفتن دولت اسلامی پرداخت.

او به روزنامه فايننشيال تايمز گفت: «ما نمی خواهيم انقلاب ديگری بکنيم و به دنبال سرنگونی رژيم هم نيستيم.»

آقای پارسی گفت از نظر مردم، پذيرش هرگونه سازشی بايد با تن دادن آيت الله خامنه ای به خواسته های بزرگی نظير فشار بر احمدی نژاد برای کنار رفتن باشد.

برای آنکه چنين اتفاقی بيفتد، آيت الله خامنه ای بايد روندی نظير رأی عدم اعتماد به رئيس جمهور را به راه بياندازد تا به دوره دوم رياست جمهوری آقای احمدی نژاد، پيش از موعد پايان داده شود.

آقای پارسی گفت: «سازش نمی تواند نمادين باشد، بلکه بايد واقعی باشد. مردم زيادی کشته شده اند، خيلی ها شکنجه شده اند، و کاسۀ صبر بسياری از مردم لبريز شده است.»