ما نه اسلحه داریم و نه میخواهیم که داشته باشیم. تروریستها را هم متعلق به هر گروه و قوم و قبیله و فرهنگی باشند محکوم میکنیم. ما با کلام به میدان آمدیم. با شعار "رای من کجاست؟". ما با منطق آمدهایم و هر چقدر روی منطق بایستیم وزنه را به سمت جنبش سنگینتر میکنیم. سرمایهای که ما داریم ایستادگی روی همین مطالبات با تمام قدرت است.
اهداف 22 خرداد اهداف ناشی از مسئلهای بود که در آن زمان اتفاق افتاد و مردم برای پس گرفتن رای خود به صحنه آمدند. وقتی با آنها برخورد شد و مردم مساله را شکافتند و بررسی کردند، مطالباتشان، نه به حالت تصادفی و یا عصبانیت، بلکه به دلیل تجزیه و تحلیلهایی که در جامعه اتفاق افتاد، گسترش پیدا کرد. مردم متوجه شدند که اشکالاتی در جامعه وجود دارد که یکی از این اشکالات،(تقلب انتخاباتی) باعث شده تا به خیابانها بیایند. هر نوع آزادی در کشور در گرو آزادی رسانهها است؛ حتی اصلاح کوچکترین نهادها و حتی اخلاقیات جامعه. چطور است که در کشوری اسلامی که داعیه انقلاب فرهنگی دارد و در آن از معنویت و نورانیت حرف میزنیم بالاترین آمار اعدام وجود دارد؟ مشکل از افراد نیست؛ مشکل اینجا است که کشور را طوری اداره کردهایم که به این آمار رسیده ایم. برادران و عزیزان شما بیگناه در زندان هستند. ادعاهایی نامعقولی نداشته اند، اما بازداشت شدند. مساله در این جا خاتمه پیدا نمیکند. چرا که رفتار با آنها حتی در چارچوب اتهامی که بر آنها وارد میکنند هم نیست. شکنجه هست، اعتراف گیری هست و در بیرون هم تعرض به خانوادهها هست.
در اول انقلاب مناظره هایی در صدا و سیما برگزار شد که نشان دهنده گفتمان حاکم بر جامعه بود . در این مناظره ها یک طرف آقای بهشتی می نشست و در طرف دیگردبیرکل حزب توده . گرایش های مختلف درباره مسائل عمده کشور مناظره می کردند و نظام این را بر می تابید و مردم هم قبول می کردند. بهشتی به عنوان یک روحانی ومقام ارشد کسر شان خود نمی دانست که مناظره کند. ایشان می گفتند به خاطر این انقلاب کردیم که افراد مقابل هم بنشینند و صحبت کنند اگر ما برهان قوی داریم باید بتوانیم از خود دفاع کنیم. اگر ضعیف هم باشیم که آنها پیروزمی شوند. ین نمونه ای از رویکردی بود که نظام به مسئله آزادی داشت.
اکنون مشکلات عدیده ای چون بیکاری، عدم پرداخت دستمزد، تعطیلی واحدها، عدم مجوز برای فعالیت اتحادیه های کارگری و مشکلات معیشتی برای جامعه کارگری کشور وجود دارد. یکی از راه حل های آن را در این می داند که ” در سطح وسیعی اطلاع رسانی و آگاهی بخشی شود تا همه متوجه شوند ریشه اصلی در عدم انتخاب اصلح می باشد.
چند نفر می دانند که درصد سرمایه گذاری در کشور چقدر است؟ کمتر از پنج درصد مردم در این باره آگاهی دارند؟ ما باید این مفهوم را به خانواده ها انتقال بدهیم که کمبود سرمایه گذاری به معنای افزایش بیکاری است . رسانه ای نداریم که نسبت به کاهش میزان سرمایه گذاری ها و یا انباشتگی ثروت در دست یک نهاد نظامی هشدار بدهد که این به نفع اقتصاد کشور نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر