۱۳۸۸ آبان ۱۱, دوشنبه

انتقال پایتخت چه تاثیری در اعتراضات سیاسی دارد؟

روز شنبه این هفته، مجمع تشخص مصلحت مصوباتی داشت که در میان آنها یک جمله حساسیت برانگیز، توجه بسیاری را به خود جلب کرد: متن این بند کوتاه چنین است: "انتقال مركز سياسي كشور در مكان مناسب به منظور بهبود و اصلاح استقرار جمعيت و فعاليت در كشور تا پايان چشم‌انداز"// خلاصه این بحث‌ها و حدس و گمان‌ها این است که تا حداکثر شانزده سال دیگر (1404) پایتخت ایران به محل دیگری منتقل شود که دست کم 200 کیلومتر از تهران فاصله داشته باشد و جمعیت آن تا پنجاه سال بعد، بیش از 250 هزار نفر نشود. موقعیت این شهر باید به لحاظ نظامی، عدم زلزله‌خیزی، محیط زیست، منابع آب و ... قابل قبول باشد. پیش‌تر گزینه‌‌هایی از جمله شاهرود، لرستان، اراک و سمنان در نظر بوده است که گفته می‌شود اخیرا دولت احمدی‌نژاد گزینه سمنان را جدی گرفته‌است تا جایی که حتی برخی از اجرای مراحل ابتدایی تغییر پایتخت خبر داده‌اند. (لینک) ////////// هرچند سالهاست بحث انتقال پایتخت در ایران مطرح بوده است و گهگاه گزینه‌های جدی‌ای هم برای این امر در نظر گرفته شده است، با این حال، مصوب شدن این موضوع در مجمع تشخیص مصلحت در شرایط کنونی، شائبه های فراوانی را در خصوص سیاسی بودن این تصمیم برانگیخته است. حتی اگر این تصمیم سراسر بر مبنای دلایل دیگری صورت گرفته باشد، خواه‌ناخواه تبعاتی بر حرکت‌های اعتراضی مردمی خواهد داشت. تبعاتی که از نظر من مهمترین چالش را در مقابل جنبش های اعتراضی به خصوص جنبش های غیرخشونت‌آمیز به وجود خواهد آورد. ///// در واقع پرسش اصلی اینجاست که اگر مرکز سیاسی حکومت در فاصله ای دور نسبت به محل زندگی مردم معترض قرار داشته باشد و در عین حال حکومت برای نیازهای مالی و نظامی خود نیازی به همراهی این افراد نداشته باشد، چگونه اعتراض مردمی می تواند حکومت ها را وادار به تمکین و پذیرش خواسته های آنان کند؟ //// به عنوان مثال در حال حاضر در برخی از شهرهای اقلیت نشین ایران در کردستان یا بلوچستان بخش بزرگی از مردم از شرایط حاکم برخود ناراضی هستند و این عدم رضایت را بارها به روشهای مختلف ابراز کرده اند ولی به دلیل دور بودن از مرکز سیاسی حکومت، نه تنها نتوانسته اند به خواسته های خود برسند که این اعتراضات حتی به تنگ تر شدن فضای اختناق و تشدید سرکوب منجر شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر