۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

نامه انتقادي محمد‌علي انصاري به محمدجواد لاريجاني چرا شمشير را از رو بسته ايد ؟

سيد عليرضا كريمي: در پي اظهارات اخير محمد جواد لاريجاني درخصوص سيد حسن خميني و همچنين مهندس ‌موسوي، محمد علي انصاري رئيس موسسه حفظ و نشر آثار امام در نامه‌اي انتقادي نسبت به اهانت هاي ‌صورت گرفته به بيت امام خميني واكنش نشان داد. محمد جواد لاريجاني چندي پيش در‌حاشيه برگزاري ‌نمايشگاه نجوم به اظهارنظر در خصوص مسائل سياسي روز پرداخت و ضمن اينكه ادعاهايي را در ‌خصوص مهندس موسوي مطرح و وي را با مسعود رجوي مقايسه كرد در خصوص نوه‌‌‌بنيانگذار انقلاب نيز ‌مطالبي را بيان كرد كه موجب واكنش هايي در‌‌‌ميان ناظران سياسي شد.وي با اشاره به عدم حضور سيد ‌حسن خميني در هنگام تجديد ميثاق اعضاي هيئت دولت با آرمان‌هاي انقلاب در‌‌‌‌مرقد امام و عدم استقبال نوه امام از احمدي نژاد گفته بود كه رفتار سيد‌حسن خميني خارج از اصول است. لاريجاني در حالي به ‌سيد حسن حمله مي‌كرد كه پيش از آن، رسانه‌هاي رسمي دولت نيز به بهانه ملاقات نوه امام با زندانيان ‌سياسي آزاد شده به انتقاد و حتي تخريب وي پرداخته بودند. خبرگزاري رسمي دولت طي چند روز و با درج مقاله هاي تند به بيت امام به ويژه دو تن از فرزندان مرحوم سيداحمد خميني حمله و ملاقات آنها با چند تن از ‌اصلاح‌طلبان آزاد شده كه پس از انتخابات دستگير شده بودند را محكوم كرد.لازم به ذكر است لاريجاني ‌دو روز پيش هم با حضور در دانشگاه صنعت شريف نسبت به اصلاح‌طلبان به اظهارات تندي پرداخت. در ‌بخش‌هايي از نامه محمد‌علي انصاري خطاب به محمد جواد لاريجاني آمده است :‌ چند‌گاهي است ملت ايران موجي از تخريب و شايعه و بعضا اهانت را عليه بيت شريف امام و خصوصا ‌حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاي حاج سيد حسن خميني مشاهده مي‌كند. اينجانب به تاسي به بيت مكرم ‌امام بنا نداشتم به دروغ پردازي‌ها و دشنام‌ها و تخريب‌ها پاسخ گويم اما سابقه آشنايي مرا برآن داشت كه چند ‌كلامي هر چند كوتاه دراين باره بنگارم باشد كه اگر لازم بود در آينده شرح و بسط بيشتر در‌‌اين حوزه بدهم. ‌قطعا براي مردم و بسياري از صاحب‌نظران اين سوال مطرح است كه فلسفه اين كار چيست و با بيان آن چه ‌هدفي را دنبال مي‌كنند؟ بي‌گمان توفيق كامل در پاسخ به اين سوال مستلزم بازخواني و واكاوي امواج گسترده ‌شايعات و تخريب‌ها عليه شخص امام و يادگاران گرانقدر ايشان قبل و بعد از انقلاب است شايد براي نسل‌هاي دوم ‌و سوم و حتي نسل اول انقلاب دشوار باشد باور اين واقعيت كه امام با آن همه ابعاد بيكران معنويت، عرفان، ‌فقاهت، سياست و ايثار در‌‌‌‌‌‌‌راه نجات مردم، آماج تهمت و هتك و برچسب‌هاي گوناگون وابستگي از قبيل ‌وابسته به اجانب، غير ايراني، كمونيست و. . . قرار گرفته باشد و يا فرزندان پاك و نجيب و فاضل و با ايمان ‌ايشان مرحوم آيت‌الله شهيد حاج آقا مصطفي و خصوصا مرحوم حجت الاسلام والمسلمين آقاي حاج سيد احمد ‌خميني با شدت بيشتري هدف اين تهاجمات باشند. تا آنجا كه امام را علي‌رغم دعوت به‌سكوت و صبر و ‌خويشتنداري فرزندانشان مجبور به دفاع از آنان بنمايند و تصريح كنند كه <احمد! بعد از من از تو انتقام ‌مي‌گيرند.> آري، اين واقعيت است كه اتفاق افتاده است اما نكته مهمي كه كار بررسي و نتيجه‌گيري را از هدف ‌طراحان، دشوار مي‌كند اين است كه نمي‌توان همه امواج تخريب و توطئه و شايعات را در يك طيف يا يك ‌گروه و تفكر جستجو كرد. هر چند كه نتيجه و محصول هم يكي باشد .ولي بايد تصديق كنيم كه تمامي بسترها ‌و پيشينه‌ها همچنان فعالند و چه بسا فعال‌تر نيز شده‌اند زيرا اگر امام از يك دودمان اصيل و پاك و فرزندان ‌شايسته برخوردار نبود بعد از امام، سيل حملات و انتقادات، شيب ملايم تري پيدا مي‌كرد اما وجود يك كانون ‌گرم و معنوي و همراه و همدل با آرمان‌هاي امام و انقلاب در بيت امام همانند جناب آقاي حاج سيد حسن خميني ‌كه از محبوبيت و مقبوليت خاصي برخوردار است باعث آشفتگي و عصبانيت بيشتر آنان شده است و علي‌رغم ‌ارتقاي جايگاه علمي و سياسي واجتماعي و مردمي و اخلاقي روز افزون ايشان، به شدت القاء مي‌كنند كه آقاي ‌حاج سيد حسن آقا شأن و جايگاهي جز انتساب به امام ندارد. ‌از جنابعالي كه منتسب به بيت شريف مرجعيت هستيد و از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون در مناصب ‌و عرصه‌هاي گوناگون از خوان نعمت جمهوري اسلامي ايران و امام بهره وافر نصيبتان شده است و به لطف ‌و مدد الهي، اين باب همچنان به روي شما و ساير عزيزان بيت شما باز و روز افزون است تعجب است كه ‌چرا بر خلاف نظر غالب دوستان اعم از جناح چپ و راست - كه شرايط كنوني كشور را بسيار حساس و گذر ‌منطقي و عقلاني از آن را ضرورت حفظ و تداوم نظام و انقلا‌ب و‌‌‌‌منافع ملي مي‌دانند - شمشير از رو بسته‌ايد و ‌اقدامات خيرخواهانه و دلسوزانه شخصيت‌هاي برجسته و خدمتگزاران صديق انقلاب را به‌‌‌رو‌در‌رويي با نظام ‌و اقدام عليه امنيت ملي كشور تفسير نموده‌ايد. آيا احتمال نمي‌دهيد كه اعتراض مردم و نخبگان و جناح‌هاي ‌سياسي كشور درباره انتخابات براي كشف حقيقت و رفع ابهام از ذهن‌ها باشد؟ دوستاني كه تحقيق درباره ‌بسياري از مسائل تاريخي و از جمله تحقيق درباره جعلي بودن هولوكاست را كه از سوي رئيس جمهور ‌محترم طرح و در دنيا جنجال وسيعي به راه انداخت حق مسلم آزادانديشان و تاريخ دانان ومخالفت با آن را ‌خلاف دموكراسي و آزادي بيان و انديشه دانسته و گلايه دارند كه <چرا در طرح تحقيق از يك‌موضوع ‌تاريخي اين قدر عصبانيت و آشفتگي وجود دارد؟> چرا اجازه تحقيق درباره مسئله ساده انتخابات را نمي‌دهند؟ يا ‌در مورد يادگار امام جناب آقاي حاج سيد حسن آقا خميني، آيا هيچ دليل موجهي از حجت شرعي يا مشكل ‌شخصي و امثال آن پيدا نمي‌شود كه به‌‌‌‌‌‌‌ناچار به دروغ پردازي‌هاي هدفمند دهها بولتن و جعليات بعضي از ‌چهره‌هاي پشت صحنه تخريب روي مي‌آورند؟ ودر اين روزها مكرر ملاقات ايشان با مراجع يا سفر به ‌فرانسه و يا شركت در‌‌‌جلسات سران اصلاحات وكانديداتوري رياست جمهوري را القاء مي‌كنند و دانسته يا ‌ندانسته براساس آنها نظريه‌پردازي و قضاوت نموده و جالب اينجاست كه تمام خبرهايي همانند اين، دروغ و ‌بي‌اساس بوده و بعيد است گويندگان از دروغ بودن بي‌اطلاع باشند. اكنون بهتر كه در اين مجال يك تقسيم‌بندي ‌اوليه وكلي ارائه دهم و قضاوت را در مورد افراد و گروه ها به خود مردم واگذارم. ‌طيف اول، ‌آنان كه با هدف خيرخواهي و مصلحت انديشي، نصيحت و نقد و تذكر دارند ولي از دو نكته غافلند: ‌اول اينكه خيرخواهي و نقد هيچ گاه با ادبيات بد اخلاقي و هتك و اهانت قابل جمع نيست و دوم اينكه نصيحت ‌و نقدو اعتراض، چرا قبل از اينكه در فضاي رو در رو و‌‌‌‌‌‌صميمانه انجام شود در فضاي غوغاسالاري و ‌رسانه‌ها طرح و پيگيري مي‌شود ؟ گروه دوم، آنان كه تيرگي و سياهي و ارزش ستيزي بر باطن آنان سايه انداخته است و نمي‌توانند در برابر ‌پاكان وخوبان و آزاد صفتان، صف آرايي نكنند. در حقيقت جنس و فكر و عمل آنان شيطاني است و در همه ‌ادوار تاريخ بشريت بوده‌اند.گروه ديگر افراد، خانواده‌ها، حكومت‌ها، احزاب و انجمن‌هايي كه در حوادث قبل و بعد از پيروزي، ‌خواسته ‌يا ناخواسته در برابر امام و انقلاب صف آرايي كرده‌اند.گروه ديگر منتقدان و معترضاني كه بد اخلاقي و بي‌پروايي، بر‌‌‌‌انديشه سياسي و حتي مكتبي آنان سايه انداخته ‌است و ادبيات آنان هتك حرمت و پرخاشگري و ستيزه جويي و دشمن تراشي و‌‌‌ ‌‌‌فرافكني ومهم تر از همه ‌خود برتر بيني در همه حوزه‌هاست و متاسفانه بعضي از اصحاب رسانه‌ها و مطبوعات از اين طايفه‌اند كِانّ ‌هيچ فردي از گزند آنان مصونيت ندارد و اينجانب با قاطعيت مي‌گويم كه بسياري از‌‌‌‌تنش‌ها و اختلافات و ‌كينه‌ها از كانون بغض اين رسانه‌ها شكل گرفته و متاسفانه رو به توسعه است.چرا افرادي تصور مي‌كنند كه فقط آنان عصاره اسلام ناب و ولايت و يا معجون كامل ارزش‌هاي انسان و ‌سرآمد معرفت و اخلاق و دين‌شناسي و به تعبير بهتر ميزان الاعمال يك ملت بزرگ و انقلابي هستند كه به ‌هركس كه باب ميلشان بود نمره قبولي والاّ مردود و يا همكلاس نفوذي‌ها و بيگانه‌پرستان و منافقين شده و ‌نهايت كارنامه مهدورالدم بودن آنها امضا شود؟ و جالب است كه بعضي از آنان كه سواد متعارف و معمولي هم ‌ندارند بر‌‌‌‌‌كرسي قضاوت تعيين حد علمي و فقاهت و شأن رجال سياسي و نخبگان كشور نشسته‌اند . اخيراً پاي ‌بعضي از عليا مخدرات نيز به اين معركه باز شده است و علي‌رغم داشتن نظرات افراطي بر ناصواب بودن ‌حضور زنان در عرصه‌هاي مديريت كشور و تعيين شأن و منزلت آسماني و زميني، حسيني و يزيدي، اعتبار و ‌عدم اعتبار افراد و جريانات با سابقه انقلاب را برعهده گرفته‌اند. آيا ما انتظار داريم جامعه در وراي يك چنين ‌بي‌انصافي‌هايي به ساحل وحدت و آرامش برسد؟ ‌گروه پنجم آنان كه منصب و قدرت بر اي شان يك‌‌موهبت و ذخيره و سرمايه است و عملا مايل نيستند كه در ‌رقابت جدي، گوي قدرت را از دست بدهند. طبيعي است آنان با هر كس كه در مظان كسب قدرت باشد با ‌احتياط و بدبيني و حتي دشمني و تخريب برخورد مي‌كنند چه‌‌‌‌‌آن فرد ، تمايل به قدرت داشته باشد يا نداشته باشد. ‌داستان مجعول كانديداتوري آقاي حاج حسن آقا خميني براي دوره يازدهم رياست‌‌‌‌‌‌‌جمهوري و داستان اهانت ‌سايت پارتيزان درسال 1386 به‌‌‌‌‌‌ايشان و نقل‌‌‌‌‌قول‌هاي محفلي ورسانه‌اي سال‌‌‌‌‌‌1387 درانتخابات دهم از اين ‌قماش است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر