۱۳۸۸ مهر ۱۱, شنبه

مصاحبه با مقام ایرانی بی نام مذاکره کننده اتمی اسم شکست را نیآورید اما نتیجه مذاکرات همان بود!

روز گذشته به نقل از یک عضو مجهول الهویه هیئت ایرانی مذاکره کننده در ژنو خبرهای انتشار یافته درباره توافق ها و عقب نشینی های اتمی ایران در مذاکرات ژنو را باصطلاح تکذیب کرد. اما در متن همین مصاحبه و تکذیب، تمام آن خبرها به زبانی دیگر تائید شده است. این توافق ها پشت جملاتی پنهان شده که امیدوارند مردم عقب نشینی ها را پیش روی تلقی کنند.

گفتگوئی است بسیار خواندنی، هر چند که نام مصاحبه شونده اعلام نشده است. مصاحبه شونده می گوید:

در مذاکرات ژنو هیچ توافق هسته ای درباره تحویل اورانیوم پنج درصد ایران و خرید اورانیوم 20 درصدی و موضوع بازدید از تاسیسات جدید ایران در قم طی دو هفته آینده که طرف مقابل از آن به عنوان پیروزی یاد می کند صورت نگرفته است.

هر چند رئیس جمهور در سفر نیویورک اعلام کرده بود که ایران آمادگی دارد علی رغم عدم الزام قانونی ، این تاسیسات را به رویت آژانس برساند!

هدف سولانا از ادعای توافق ایران با بازرسی از تاسیسات اتمی قم در دوهفته آینده مخفی کردن دست خالی این گروه در پی مذاکرات ژنو بوده و صرفا اظهار نظر شخصی او بوده است.

البته ایران همچنان آماده دعوت از بازرسان برای بازدید از تاسیسات قم است و تعیین تاریخ این بازدید موکول به توافقات ایران و آژانس است.

نشست 18 اکتبر در وین نیز نشستی فنی در آژانس بین المللی انرژی اتمی برای تامین نیاز ایران به اورانیوم 20 درصدی برای نیروگاه اتمی تهران است. پیشنهاد خرید اورانیوم با غنای حدود 20 درصد در هفته های اخیر از سوی ایران رسما به آژانس اعلام شد و آژانس این پیشنهاد را با کشورهای دارنده تکنولوژی غنی سازی مطرح کرد. تصمیم ایران برای شرکت در نشست 18 اکتبر با آژانس به اطلاع 1+5 رسید.

موضوع تحویل اورانیوم 5 در صدی، برای غنی سازی بیشتر به کشورهای مورد تایید آژانس یک پیروزی برای ما بود. استقبال کشورهای 1+5 از این پیشنهاد به معنای پذیرش و به رسمیت شناختن حق غنی سازی 5 درصدی در ایران است.


حاصل جمع این مصاحبه، همان است که سولانا همآهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفته است و ما در همین شماره پیک نت آن را در سه بند خلاصه کرده و منتشر کرده ایم.

این مصاحبه، تعبیر داستان آن پادشاهی است که در سرمای کوهستان گیر کرده بود و تنها رو اندازی که برای نجات از سرما وجود داشت پالان خری بود که خود و نوکرش همراه داشتند. نیمه های شب به نوکرش که سرشب پیشنهاد کرده بود اعلیحضرت برای نجات از سرما بهتر است پالان خر را روی خود بکشند و او با تغییر رد کرده بود گفت: اسمش را نیآور، اما برو همان را که گفتی بیاور که از سرما نمیریم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر