تجربه ثابت کرده است که همیشه فریاد ما دانشجویان از صدای شلیک گلوله های شما بلندتر بوده است.همیشه مشت گره کرده ی ما از ضربه های باتوم شما قوی تر بوده است. بدانید که مددزاده، نبوی، دری و یا مؤمنی و زیدآبادی نه در زندان های شما، که هر کدام در سینه ی ما دانشجویان جای دارند و هر یک از ما خود را ادامه دهنده ی راه آنان می دانیم.
شش ماه گذشت. در این شش ماه چه مصیبت ها که ندیدیم و چه تلخی ها که نچشیدیم. عیدی که سفره ی هفت سینش با عکس دانشجویان دربند تزئین شده باشد، سالی نکو را نوید نمی دهد؛ نشستن در کلاسی که دانشجویانش اجازه ی اظهار عقیده شان را نداشته باشند، به هیچ عنوان نوید آزادی دانشگاه ها را نخواهد داد؛ و بدتر از همه، انتخاباتی که اهمیتی به رأی مردم نمیدهد، نویدبخش وجود آزادی و دموکراسی در یک کشور اسلامی نیست؛ و فجیع تر از آن، وقتی به روی مردم معترض در خیابان هاگلوله می بندند ...
آری کودتاچیان با تغییر نتیجه انتخابات به سود خود و معرفی رئیس جمهوری دروغین، قصد داشتند بار دیگر بر صندلی قدرت تکیه بزنند و با خیالی آسوده اعمال دیکتاتور مآبانه ی خودشان را ادامه دهند.اما نمی دانستتند که مردم ایران نخواهند گذاشت رأیشان را به راحتی به یغما ببرند. ندا را کشتند اما نمی دانستند ندای الله اکبر ما، گوش فلک را کر خواهد کرد. خرداد سبز را به خرداد خونین بدل کردند. کشتار، تجاوز و جنایاتی را مرتکب شدند که هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا اما این جنایات از چشم مردم پنهان نماند و همگان دریافتند که اینان هدفی جز نابودی جمهوریت و اسلامیت نظام ندارند.
آقای احمدی نژاد، شما که خود را رئیس جمهور مردم می دانید، مگر سوگند یاد نکردید که در ایفای مسئولیت هایی که بر عهده گرفته اید، بکوشید از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است، حمایت کنید؟
و اینک آغاز مهر؛ ماهی بدون مهر و عطوفت بلکه سرشار از تهدید و خشونت. ماهی که در آن بسیاری از دانشجویان به جای اینکه در کلاس درس حاضر شوند، در سلول های انفرادی روزهای حبس خود را می شمارند.به چه دلیل؟چون از کاندیدای دیگری به جز آقای احمدی نژاد حمایت کرده اند؟ تو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس
احکام انضباطی دانشجویان در بیشتر دانشگاه ها و ممنوعیت های تحصیلی آنها، نظیر دانشجویان دانشگاه بابل، نمی تواند خبری جز امنیتیتر شدن فضای درون دانشگاه ها را برساند. همه می دانند که هدف بعدی کودتاچیان، دانشگاه ها است. چرا که ترسشان از دانشجو و دانشگاه غیرقابل انکار است. دانشگاهی که روزی قرار بود به پابوسشان برود، اکنون به کابوسشان تبدیل شده است. آنها قصد دارند هر صدای مخالفی را در دانشگاه ها خفه سازند.طرح انضباط اجتماعی، اردوهای سیاسی نهادهای نمایندگی رهبری در دانشگاه ها، کلاس های آموزشی کارکنان حراست دانشگاه ها و ... همگی گواه بر این مدعا می باشند.
سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی ... ما را زسر بریده می ترسانی؟
گر ما ز سر بریده می ترسیدیم ... در مجلس عاشقان نمی رقصیدیم
آری؛ دست بالای دست بسیار است. تجربه ثابت کرده است که همیشه فریاد ما دانشجویان از صدای شلیک گلوله های شما بلندتر بوده است.همیشه مشت گره کرده ی ما از ضربه های باتوم شما قوی تر بوده است. بدانید که مددزاده، نبوی، دری و یا مؤمنی و زیدآبادی نه در زندان های شما، که هر کدام در سینه ی ما دانشجویان جای دارند و هر یک از ما خود را ادامه دهنده ی راه آنان می دانیم.
دانشجو بارها فریاد زده است که می میرد، اما ذلت را نخواهد پذیرفت. من هم یک دانشجو هستم
شش ماه گذشت. در این شش ماه چه مصیبت ها که ندیدیم و چه تلخی ها که نچشیدیم. عیدی که سفره ی هفت سینش با عکس دانشجویان دربند تزئین شده باشد، سالی نکو را نوید نمی دهد؛ نشستن در کلاسی که دانشجویانش اجازه ی اظهار عقیده شان را نداشته باشند، به هیچ عنوان نوید آزادی دانشگاه ها را نخواهد داد؛ و بدتر از همه، انتخاباتی که اهمیتی به رأی مردم نمیدهد، نویدبخش وجود آزادی و دموکراسی در یک کشور اسلامی نیست؛ و فجیع تر از آن، وقتی به روی مردم معترض در خیابان هاگلوله می بندند ...
آری کودتاچیان با تغییر نتیجه انتخابات به سود خود و معرفی رئیس جمهوری دروغین، قصد داشتند بار دیگر بر صندلی قدرت تکیه بزنند و با خیالی آسوده اعمال دیکتاتور مآبانه ی خودشان را ادامه دهند.اما نمی دانستتند که مردم ایران نخواهند گذاشت رأیشان را به راحتی به یغما ببرند. ندا را کشتند اما نمی دانستند ندای الله اکبر ما، گوش فلک را کر خواهد کرد. خرداد سبز را به خرداد خونین بدل کردند. کشتار، تجاوز و جنایاتی را مرتکب شدند که هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا اما این جنایات از چشم مردم پنهان نماند و همگان دریافتند که اینان هدفی جز نابودی جمهوریت و اسلامیت نظام ندارند.
آقای احمدی نژاد، شما که خود را رئیس جمهور مردم می دانید، مگر سوگند یاد نکردید که در ایفای مسئولیت هایی که بر عهده گرفته اید، بکوشید از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است، حمایت کنید؟
و اینک آغاز مهر؛ ماهی بدون مهر و عطوفت بلکه سرشار از تهدید و خشونت. ماهی که در آن بسیاری از دانشجویان به جای اینکه در کلاس درس حاضر شوند، در سلول های انفرادی روزهای حبس خود را می شمارند.به چه دلیل؟چون از کاندیدای دیگری به جز آقای احمدی نژاد حمایت کرده اند؟ تو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس
احکام انضباطی دانشجویان در بیشتر دانشگاه ها و ممنوعیت های تحصیلی آنها، نظیر دانشجویان دانشگاه بابل، نمی تواند خبری جز امنیتیتر شدن فضای درون دانشگاه ها را برساند. همه می دانند که هدف بعدی کودتاچیان، دانشگاه ها است. چرا که ترسشان از دانشجو و دانشگاه غیرقابل انکار است. دانشگاهی که روزی قرار بود به پابوسشان برود، اکنون به کابوسشان تبدیل شده است. آنها قصد دارند هر صدای مخالفی را در دانشگاه ها خفه سازند.طرح انضباط اجتماعی، اردوهای سیاسی نهادهای نمایندگی رهبری در دانشگاه ها، کلاس های آموزشی کارکنان حراست دانشگاه ها و ... همگی گواه بر این مدعا می باشند.
سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی ... ما را زسر بریده می ترسانی؟
گر ما ز سر بریده می ترسیدیم ... در مجلس عاشقان نمی رقصیدیم
آری؛ دست بالای دست بسیار است. تجربه ثابت کرده است که همیشه فریاد ما دانشجویان از صدای شلیک گلوله های شما بلندتر بوده است.همیشه مشت گره کرده ی ما از ضربه های باتوم شما قوی تر بوده است. بدانید که مددزاده، نبوی، دری و یا مؤمنی و زیدآبادی نه در زندان های شما، که هر کدام در سینه ی ما دانشجویان جای دارند و هر یک از ما خود را ادامه دهنده ی راه آنان می دانیم.
دانشجو بارها فریاد زده است که می میرد، اما ذلت را نخواهد پذیرفت. من هم یک دانشجو هستم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر